پایگاه مقالات رشته کشاورزی و دامپزشکی
دامغان
باروری و بارداری در دامداریهای مدرن
باروری و بارداری در دامداریهای مدرن
متداولترین مشکل در دامداریهای مدرن اختلال در امر باروری و بارداری آنان میباشد. علت این اختلالات بترتیب وقوع آنها شامل موارد ذیل میباشد:
• آشکارنشدن دوره فحل و بی تشخیص ماندن آن
• واردنشدن گاو بدوره فحل
• واردشدن گاو بدوران فحل بعداز تلقیح مصنوعی و یا جفتگیری ناموفق
• سیستهای تخمدان
• التهابات تخمدان و رحم گاو
• اختلالات در رفتار بعداز زایمان (دوره نفاس) و سقط جنین
بعبارتی دیگر میتوان علل این اختلالات را در اجرای موارد ذیل قید کرد:
• روش نگهداری و تغذیه دام
• مدیریت دامداری
• اختلال در تلقیح مصنوعی مانند رعایت نکردن تدابیر بهداشتی در این امر و یا نامطلوب بودن کیفیت اسپرمهای تلقیحی
• اختلالات و اشتباهات درتغذیه
• کنترل ناکافی از دوره فحل
• مامایی شتابزده و رعایت نشدن دقیق اقدامات بهداشتی مامایی
برآورد آرمان سالانه یک گوساله سالم از گاو در گاوداری های مدرن مستلزم اجرای دقیق و صحیح و آگاهانه موارد ذیل میباشد:
• نگهداری و تغذیه صحیح
• مدیریت مسئولیت شناس و مسئولیت پذیر
• شناخت کافی از دوره فحل
• اقدامات صحیح مامایی
• رعایت دقیق بهداشت زایمان
• تلقیح مصنوعی صحیح
مبارزه با این اختلالات و مساعد کردن دوران بارداری یکی از مهمترین وظایف دامدار، دامپزشک و مسئولین مراکز تلقیح مصنوعی میباشد. بهینه سازی این امر تحت یک مدیریت صحیح قابل اجرا میباشد.
چه بسا که با پرهیز در استفاده بی رویه دارو (بخصوص داروهای هورمونی) و در نهایت دلیل اختلالات را یافتن و آنها را از میان بردن بسیار موفقیت آمیزتر است.
در این امر دامپزشکان، مسئولین مراکز تلقیح مصنوعی، انستیتوهای درمانی و دانشگاهها خدمات شایانی را ارائه میدهند.
سعی بر آن است که ابتدا نگرشی سطحی و سیستماتیک از دوره فحل داشت.
به امید اجرای هدف دامداریها در باروری و بارداری سالانه یکبار گاوهای شیرده !
دوره سیکل جنسی
بطور معمول گاو از 9 – 12 ماهگی توانایی تولیدمثل دارد و دارای سیکل تخمدانی و سیکل رحمی است که تغییرات قابل تشخیص بیرونی و درونی را دوره فحل میگویند. یک دوره جنسی 21 روز میباشد که به زیرگروههای ذیل تقسیم میگردد:
• دوره قبل فحل (Pre estrus)
• دوره فحل (estrus)
• دوره بعد فحل (Post estrus)
• دوره میان فحل (Inter estrus)
روز اول دوره جنسی (دوره فحل) با تغییرات رفتاری همراه است که در گاو حدود 18 ساعت به درازا میکشد و در این دوره گاو آمادگی جفتگیری توسط گاونر را نشان میدهد. لوبهای فرج و مهبل متورم و آبکی و سرخ هستند و دارای یک مایع مخاطی هستند که آویزان است.
در دوره بعدفحل که 2 – 3 روز به درازا میکشد گاو آمادگی جفتگیری ندارد و تورم و تولید مایع شفاف مخاطی کاسته میشود و امکان ریزش مقداری خون وجود دارد. این خون از دیواره رحم که توسط رگهای خونی متورم گشته منشاً میگیرد و نشانگر به انتها رسیدن دوره فحل میباشد که در نهایت تخمک از تخمدان رها گشته و تغییرات رفتاری برونی کاسته میگردد (بهترین زمان برای تلقیح مصنوعی).
دوره میان فحل حدود 14 روز به درازا میکشد و در این دوره جسم زرد روی تخمدان تشکیل میشود.
دوره قبل فحل که بین روز 18 – 21 میباشد نشانگر پیدایش مجدد دوره فحل با علائم آن میباشد در این دوره گاو بی آرامی و علاقه به نزدیکی با دیگر دامها را دارد.
دوره جنسی در تخمدان
بموازات تغییرات برونی در رفتار دام، تخمدانها و دیواره پوست مخاطی رحم هم تغییراتی در طی دوره جنسی دارند . رشد فولیکول در دیواره تخمدان همزمان با دوره فحل میباشد که کمی بعداز آن سبب رهاشدن تخمک از تخمدان (Ovulation)و ورود آن به ابتدای لوله رحمی میباشد. فولیکول قابل لمس و حس کردن رکتال میباشد ولی این امر میبایست بسیار با احتیاط انجام گیرد زیرا لمس تحت فشار سبب رها شدن تخمک از تخمدان خواهد شد.
در محل فولیکول بعداز خروج تخمک سنتز جسم زرد شروع میشود که عمل جسم زرد مدت دوره میان فحلی را معین میکند.
جسم زرد Corpus luteum :
به غده ای اطلاق میگردد که تحت تحریک هیپوفیز قدامی (آدنوهیپوفیز) پس از رها شدن تخمک از تخمدان تشکیل میشود و عمدتا ترشح هومون پروژسترون را بعهده میگیرد.
درصورت بارورنگشتن به آن جسم زرد دوره ای ((Corpus luteum periodicum گفته میشود.
در صورت بارورگشتن به آن جسم زرد بارداری (Corpus luteum graviditatis) گفته میشود.
انحلال تدریجی آن تحت تحریک پروستاگلاندین میباشد که رنگ آن سفید میگردد.
درصورت بارورگشتن و پس از تشکیل نهایی جفت (Placenta)و طی دوره بارداری هورمون پروژسترون در جفت هم ساخته میشود.
جسم زرد شبه بارداری Corpus luteum pseudograviditatis چیست ؟
لقاح(Fertilization)
عمل ترکیب و ادغام هسته های اسپرم و تخمک و تشکیل نطفه یا زیگوت (Zygote) لقاح نامیده میشود(Impregnation , Conjugation) .
تحت ترشح هورمون پروژسترون دوره بارداری حمایت میشود و ابتدا دیواره رحم قبل از لانه گزینی و جایگزین شدن نطفه در رحم (Nidation & Implantation) تغذیه و پوشش حفاظتی نطفه را بعهده میگیرد.
عمل لقاح در لوله رحم انجام گشته و نطفه در دیواره رحم جایگزین میگردد که از این زمان تغذیه و حمایت جنین توسط جفت (Placenta) آغاز میگردد. زمان تشکیل جفت و کاشته شدن نطفه در رحم بین روز 11 تا 40 بعداز عمل لقاح میباشد و جفت کارآیی مطلق خود را همراه با تشکیل گردش خون جنینی بدست آورده است. دوره بارداری در گاو بین 270 تا 290 روز میباشد.
روند دوره فحل و کنترل آن
یکی از اساسی ترین و اقتصادی ترین تدابیر مدیریتی در دامداریهای مدرن شناسایی بموقع دوره فحل و در قبال آن تلقیح مصنوعی گاو در زمان مناسب است.
دو مشکل مهم در کنترل و نظارت دوره فحل شامل موارد ذیل میباشد :
الف: غفلت کردن در شناسایی و عدم دقیق کنترل توسط پرسنل دامداری
ب: اشتباه ، تعبیر و تفسیر نادرست در تشخیص فحل
نتیجه آن زمان نادرست تلقیح مصنوعی در دامداری میباشد.
پرسنل مجرب و کاردان دامداری میدانند که شناسایی دوره فحل بسته به چند علامت تغییررفتاری برونی دام نمیباشد بلکه علائم متعددی نیز در این امر وجود دارند که در ذیل سعی بر شناسایی آنها خواهد بود.
هرچه علائم تشخیص بیشتر بهمان میزان تشخیص بارزتر و سهل تر !!!!
مطمئن ترین علائم
• پرش بر روی دامهای گله (برخی مواقع روی انسانها)
• تحمل جفتگیری گاو فحل هنگام پرش گاوهای دیگر
• لیسیدن خود و گاوهای جانبی یا دست افراد (دست خود را پیش صورت گاو نگاه دارید)
• مالیدن گاو فحلی به گاوهای دیگر
• تورم فرج
• سرخ، آبکی و تربودن دیواره دهلیز مهبلی
• آویزان شدن مایع مخاطی و شفاف از دهانه مهبل
• در ابتدای دم گاو لکه های سفت و خونی دیده میشود.
بعضی از این علائم قابل تشخیص از دور نیز هستند ولی برای تشخیص دقیق میبایست از نزدیک کنترل گردند .
علائم دیگر (اطمینان کمتر)
• بی آرامی و کشیدن حلقه گردنی در اصطبل
• شیهه کشیدن
• کم اشتهایی
• کاهش شیردهی
• خم کردن ناگهانی کمر در اثر فشارآوردن روی کمر گاو
کنترل روزانه
نه تنها شناسایی علائم دوره فحل مهم برای تشخیص میباشند بلکه تدابیر مدیریتی و هدفدار و منحصر به هر دامداری نیز در امر تشخیص نقش بسزایی اجرا میکنند.
در برخی از دامداریها کنترل روزانه دام تلف شدن زمان تلقی میگردد ولی مشاهدات نشانگر آن است که کنترل روزانه حداقل دو بار بطور مرتب (صبح و عصر) نتایج مثبتی را دارد.
در دامداریهای مدرن تشخیص ندادن دوره فحل بعنوان یک زیان اقتصادی برای آن دامداری محسوب میگردد بنابراین کنترل دقیق و مرتب روزانه امری است استلزامی و اقتصادی.
از اقدامات مدیریت مدبرانه در دامداریهای مدرن موظف کردن یک شخص برای تشخیص دوره فحل است این شخص دامها و حرکات و رفتار آنها را میشناسد و اغلب تقویم فحل در کنار خود دارد و مشاهدات خود را نگارش میکند (نگارنده حافظه و ذهن خود را محافظت میکند). او میداند کدام گاو مشکوک به فحل است و آن را علامت گذاری میکند تا مجددا در طی روز حرکات و رفتار آن را تحت کنترل داشته باشد.
هدف اصلی در دامداریهای مدرن شناسایی بموقع فحل و تلقیح مصنوعی دام میباشد زیرا شناسایی صحیح فحل و موفقیت در اولین تلقیح مصنوعی از دیدگاه اقتصادی بسیار مفید میباشد. (باروری و بارداری مرتب و منظم دامها در دامداریهای مدرن آرزوی هر دامدار میباشد).
نویسنده دکتر نیکرو
ارسال شده به سایت پیشین انجمن
نوشته شده توسط ...........محمد بستانی......... در ساعت | لینک | آرشیو نظرات
مختصری در مورد زایمان و مامایی
اغلب گاوها و تلیسه ها بتنهایی قادر به زایمان میباشند و امدادهای فردی بندرت مورد احتیاج میباشد. اغلب آسیبهای تحت زایمان از طریق مامایی شتابزده یا مامایی بدون دقت با کمبود بهداشت است. دو مورد اساسی در امر مامایی " بهداشت ، صبر " ضروری میباشد.
محل زایمان میبایست راحت و پاکیزه باشد و محل مساعد اتاقهای انفرادی پوشیده از کاه میباشد. بنابراین شستن محل و ضدعفونی کردن آن قبل از ورود گاوباردار به آن الزامی است.
زایمان را میتوان در سه بخش تقسیم کرد:
1- فاز آماده سازی زایمان
حدود سه هفته قبل از فارغ شدن شروع میشود و علامت بارز آن متورم و حجیم شدن (در اثر ازدیاد گردش خون در این قسمتها) مهبل ، فرج و پستان میباشد.
2- فاز باز شدن
بعداز فاز آماده سازی دردها و بی آرامی گاو شروع میشود که در طی 6 تا 16 ساعت کیسه آبکی جنین دیده میشود.
3- فاز فارغ شدن
این فاز با پاره شدن کیسه آبکی و خروج مایع کیسه و در نهایت خروج جنین همراه است.
بطور معمول و نرمال طول این فاز حدود 8 ساعت میباشد و در خاتمه گاو آرام و بدون درد است و تمام بخشهای کیسه جنینی و زائده های زایمان (Secundinae) دفع گشته است.
دوره نفاس (Puerperium) نیز دارای چندین مرحله است و در نهایت ترشح پروژسترون از جسم زرد خاتمه یافته و دوره بعدی فحل میتواند آغاز گردد.
در آخرین روزهای زایمان (فاز آماده سازی) پستان حجیم گشته، مهبل و فرج ترشحات آبکی و رباط لگن شل و نرم میباشد.
با ترکدین کیسه جنینی (فاز بازشدن) دردهای زایمان آغاز میگردند و بتدریج کانال زایمان گشوده میگردد زمان این مرحله 2 تا 3 ساعت و در تلیسه ها تا 4 ساعت به درازا میکشد. اغلب خطاهای زایمان در این مرحله اتفاق می افتد و خدمات مامایی شتابزده و بی صبرانه سبب آسیبهای تحت زایمان میگردند.
فاز فارغ شدن به آهستگی پیش میرود و تعجیل در آن ضرورتی ندارد و همراه هر دردزایمان پیشرفت آن نیز قابل رویت است.
زمان امداد های مامایی
معمولا حداقل دو ساعت بعداز ترکیدن کیسه جنینی و رویت جنین (سم گوساله) و عدم وجود اختلال زایمان میتوان امدادهای مامایی را آغاز کرد و قبل از اینکه زنجیر کشش جنین وصل گردد میبایست موقعیت قرارگرفتن جنین را کنترل کرد.
قبل از کنترل موقعیت جنین رعایت تمام اقدامات بهداشتی ضروری است و شخص کنترل کننده (دامپزشک) دست و بازوهای خود را بطور اساسی شسته و ضدعفونی میکند و درصورت امکان از دستکش نایلونی بهداشتی استفاده گردد (جهت پیشگیری فرد امدادگر از بروسلوز و زالمونلوز در صورت آلوده بودن گوساله).
وضعیت استقرار جنین در رحم
اغلب گوساله ها با پاهای جلو و سر در میان آن از کانال زایمان خارج میشوند. برخی مواقع موقعیت قرارگرفتن گوساله چنان است که ابتدا پاهای پشتی از کانال زایمان خارج میشوند در موارد دیگر قرار گرفتن گوساله احضار دامپزشک ضروری است.
در صورت امکان میبایست موقعیت قرارگرفتن گوساله چنان تصحیح گردد که پشت گوساله (کمر) به سمت پشت گاو قرارگیرد و از کشش یک پای گوساله یا فقط سر گوساله میبایست اجتناب ورزید. کشش هردو پای گوساله همزمان و یکنواخت و بدون ضربه میباشد و همیشه هنگام دردزایمان انجام میگیرد.
دلایل ناتوانی ایستادن گاو پس از زایمان
• آسیب دیدن گاو هنگام امدادهای مامایی نادرست و شتابزده و خشن مانند فشردگی و پرس (له شدن) اعصاب موضعی زایمان، شکستگی استخوان، دررفتگی مفصل و پارگی ماهیچه
• Paresis et Paralysis puerperalis
• (Hypocalcémie, Hypermagnesemie, Hypophosphatémie)
تمام زائده های پس از زایمانی (Secundinae) میبایست حداکثر 12 ساعت بعداز زایمان کلا از بدن خارج گردد در غیر اینصورت احضار دامپزشک لازم میباشد. ماندگار شدن این زائده ها میتوانند سبب التهابات آینده و ناباروری گردند.
نکات مهم جهت زایمان مساعد
• پرهیز از اقدامات امدادی زودرس
• احداث محل زایمان پاکیزه و بهداشتی
• برقراری آرامش در محل زایمان (ناآرامی ها سبب جلوگیری از درد زایمان (انقباضات دیواره رحم)، تاًخیر در زایمان، اختلال در دوره نفاس و تاًخیر در بازسازی رحم میگردند)
• لازم نبودن امداد مامایی وقتی زایمان در روال متعارف پیش میرود.
• لزوم امداد مامایی وقتی فقط یک پا رویت میگردد و تحت دردهای زایمان جنین پیش رانده نمیگردد.
• کشش جنین فقط در حالت خوابیده گاو و هنگام هر دردزایمان
• کشش جنین از طریق هر دو پا همزمان و یکنواخت و آرام
مراقبتهای پس از زایمان
مراقبتهای پس از زایمان در سه وهله زمانی تقسیم میگردند:
الف - مراقبتهای دوره نفاس (پس از زایمان) تا روز 10 پس از زایمان
ب – مراقبتهای دوره نفاس تا روز 30 پس از زایمان (دوره بازسازی رحم)
ث – مراقبتهای دوره نفاس تا حدود روز 42 پس از زایمان (بروز دوره فحل مجدد)
در طی این دوره امکان روند بیماری زای رحم، تخمدان و مهبل که باعث عدم باروری گاو میگردند وجود دارد که با تدابیر و مراقبتهای صحیح از روند آن جلوگیری میگردد.
مراقبتهای باروری
یکی از دلایل اختلال در باروری معاینه دیرموقع دامها (ابتدا پس از بروز علائم بیماری) پس از زایمان میباشد. تحت اقدامات دقیق و صحیح مدیریتی میتوان از بروز آن جلوگیری کرد.
در دامداریهای بزرگ تدوین یک برنامه مدیریتی جهت جمع آوری اهم اختلالات باروری لازم میباشد. اهمیت این برنامه در پیشگیری اختلالات میباشد.
نکات ذیل در این برنامه میبایست توجه گردند:
• تشکیل پرونده برای گاو شامل اطلاعات درباره روز تلقیح مصنوعی، روز زایمان، توان شیردهی، فاصله زمانی بین دو باروری، بیماریهای تشخیص داده شده و خدمات درمانی.
• معاینات کلینیکی مرتب و از قبل برنامه ریزی شده حداقل هر 10 روز. در این معاینات روند فیزیولوژیکی دوره نفاس نظارت میگردد.
• معاینه کلینیکی و آزمایشگاهی تخمدان. تحت تست هورمون پروژسترون میتوان دوره فحل بعدی را تشخیص و زمان تلقیح مصنوعی بعدی را محاسبه کرد.
• معاینات کلینیکی و آزمایشگاهی باروری دارای اطلاعات ارزنده ای هستند. 40 تا 50 روز (از هفته هفتم) بعداز تلقیح مصنوعی توسط معاینه رکتال باردار شدن دام معین میگردد. تست آزماشگاهی هورمون پروژسترون در روز 20 تا 22 بعداز تلقیح مصنوعی نشانگر احتمالی فحل خاموش خواهد شد. میزان بالای پروژسترون دلیل احتمالی بارداری است در عین حال این امر میتواند همچنین نشانگر تغییرات بیماری زای تخمدان باشد. میزان بسیار پایین پروژسترون نشانگر فحل خاموش است.
فحل خاموش چیست ؟
امداد در دوره نفاس (Puerperium)
• امداد رحم
در زایمان نرمال جهت تشخیص روند بازسازی رحم اولین کنترل 10روز پس از زایمان انجام میگردد. زایمانهای سخت میبایست حداقل هر 3 روز کنترل گردند. زخمهای هنگام زایمان سبب التهابات کانالهای زایمانی (التهاب لگن) میگردند که با درمان آنتی بیوتیک همراه هستند. شستشوی رحم جهت ضدعفونی کردن دیواره مخاطی رحم از اقدامات دیگر میباشد که میتوان با محلولهای یددار ضدعفونی کرد.
• درمان پروستاگلاندین
تاثیر پروستاگلاندین انحلال جسم زرد (Luteolyse) تحت کاهش گیرنده های هورمون LH برروی جسم زرد و انقباضات دیواره رحم(Uterus contraction) میباشد.
اگر جسم زرد هنوز فعال است میتوان با استفاده از پروستاگلاندین انحلال آن را تعجیل کرد (حدود سه هفته پس از زایمان).
در حال حاضر در التهاب دیواره مخاطی رحم نیز از پروستاگلاندین استفاده میگردد. کاربرد آن هیچ مشکل (ماندگاری) ندارد و میتوان در شستشوی رحم با محلول یددار پروستاگلاندین نیز به محلول افزود.
• درمان عمومی حمایتی
بعنوان درمان حمایتی در اختلالات دوره نفاس از داروهای تزریقی (وریدی) کلسیم نیز استفاده میگردد.
عمل آنها در حمایت دوباره سازی رحم، انسداد رگهای خونی در قبال نفوذ باکتریها، تحریک مکانیزم سیستم ایمنی ویژه و غیرویژه، تحریک متابولیسم و یا امداد در اجرای توازن متابولیسمی (کاربرد محلول داروی فسفر – ویتامین ب 12 هم تاثیرات مشابه دارد).
سیتم ایمنی ویژه و غیرویژه یا اکتسابی
(Specific immunity & nonspecific immunity) چیست ؟
در دامهای با شیردهی بالا پیشنهاد میگردد که آزمایش وجود استون در اوره و شیر مجددا انجام گردد تا ناتوازنی های متابولیکی در اسرع وقت مداوا گردد.
دکتر مرتضی نیکرو
نوشته شده توسط ...........محمد بستانی......... در ساعت | لینک | آرشیو نظرات
Pyometra - Endometritis التهاب رحم
التهاب رحم (دیواره مخاطی رحم)
یکی دیگر از شایع ترین اختلالات در امر باروری دامها التهاب رحم یا دیواره مخاطی رحم میباشد که بنابر شدت آن در سه درجه تقسیم میگردد درجه یک، دو، سه.
درصورت تجمع مایع چرکین (تا 50 لیتر) در رحم به آن پیومترا (Pyometra = Endometritis) میگویند. (التهاب رحم درجه سه)
درجه یک و دو دارای ترشحات شفاف و آبکی میباشند که به آنها کاتار (Catar) میگویند و درجه سوم چرکین میباشد.
نوع التهاب درجه یک و دو اغلب بدون علائم برونی میباشد و این دامها گهگاه دارای سیکل جنسی مرتب بوده ولی بعداز تلقیح مصنوعی دام بارور نمیگردد و مجددا دوره فحل بعدی بروز میکند. بنابراین اگر دامها اغلب بعداز تلقیح مصنوعی بارور نگردند یکی از دلایل آن (علاوه بر اختلال در اعمال تخمدان و تاخیر در رهاشدن تخمک [ Ovulation ] ) میتواند التهاب رحم درجه یک و دو میباشد. تشخیص دقیق توسط دامپزشک با استفاده از اسپکولوم انجام میگیرد.
تشخیص التهاب رحم توسط اسپکولوم و نمونه برداری:
• التهاب رحم درجه یک معمولاً علائم آشکار برونی ندارد و همراه با ترشحات شفاف مهبل و آبکی بودن فرج و مهبل است. دامهای دیگر دامداری در مقایسه با این دامها بدون ترشحات و دستگاه تناسلی خشک میباشد.
• التهاب رحم درجه دو علاوه بر علائم درجه یک همراه با لکه های چرکین میباشد و بروز آن اغلب در دوره میان فحل میباشد.
• التهاب رحم درجه سه همراه با تجمع مایع چرکین در رحم میباشد. احتباس زائده های زایمان (جفت ماندگی & Retentio secundinarum) دلیل اصلی التهاب رحم درجه سه میباشد و وجود باکتری پیوژن (Actionomyces pyogenes) در کنترل آزمایشگاهی مشاهده میگردد.
• تشخیص آن در معاینه رکتال بنابر حجیم بودن رحم (تا 50 لیتر) انجام میگیرد. اغلب پیومترا بسته میباشد زیرا دهانه رحم به مهبل مسدود است اما در برخی موارد این دهانه باز شده و مایع چرکین از مهبل ترشح میگردد (پیومترای باز).
دلیل اغلب التهابات رحم وجود التهاب نهفته در بدن میباشد عاملین آن تحت نمونه برداری و کنترل آزمایشگاهی تشخیص داده میشود. این نمونه ها میبایست با رعایت اقدامات بهداشتی از دهانه عنق رحم برداشته شوند و درمان میبایست با تشخیص دادن عاملین و آنتی بیوگرام انجام گردد.
التهابات رحم میتوانند دلایل تغذیه ای داشته باشند در اینصورت نتیجه نمونه های برداشت شده منفی میباشد. تغذیه غنی با پتاسیم و و همزمان با کمبود سدیم (بخصوص در مزارع ذرت که همراه با وجود فراوان کود های شیمیایی هستند) دلیل اصلی آن میباشد.
در مواردی که تشخیص نهایی مشکل میباشد میتوان توسط میکروسکوپ نمونه بافت ملتهب را کنترل و عاملین التهاب را تشخیص داد (میکوپلاسما بسختی تشخیص داده میشود).
دلایل اصلی التهاب رحم:
• زایمان ناقص تحت التهاب
• زایمان زودرس
• تعدد جنین
• موقعیت نادرست جنین در رحم
• چرخش رحم (Torsio uteri)
• رعایت نکردن کافی بهداشت مامایی
• احتباس زائده های زایمانی (Retentio secundinarum)
• زخمهای دستگاه تناسلی
• تغذیه نادرست
درمان التهاب رحم :
درمان التهاب رحم موضعی و توسط آنتی بیوتیک و یا سولفون آمید و پروستاگلاندین همراه با شستشو با مایعات ضدعفونی کننده (توسط کاتدهای رحمی) میباشد.
درمان التهاب رحم درجه یک 10 دقیقه بعداز تلقیح مصنوعی و مجددا 24 تا 48 ساعت بعداز تلقیح مصنوعی میباشد. در التهابات رحم درجه دو و سه بهتر است درمان در دوره بعد فحل و یا دوره میان فحل انجام میگیرد.
در شستشوی رحم با مایع ضدعفونی کننده مدت دوره فحل کوتاه میگردد بطوری که اگر شستشو چهار روز بعداز فحل انجام گردد دوره سیکل بعدی احتمالا 10 تا 12 روز کوتاهتر میباشد. اگر شستشو در روز 14 تا 16 دوره سیکل جنسی (21 روز دوره نرمال سیکل جنسی) انجام گیرد سیکل بعدی حدود 2 تا 6 روز با تاخیر خواهد بود.
تشخیص علائم فحل در دامهای تحت درمان با دقت بیشتر انجام میگیرد. از علائم آشکار دوره فحل دامهای تحت درمان ترشح و وجود مایع مخاطی شفاف میباشد.
در درمان پیومترا بطور معمول بعلت وجود جسم زرد فعال روی تخمدان تلاش در غیرفعال کردن آن میباشد داروهای پروستاگلاندین اثر مساعدی در این امر دارند. بعداز کاربرد این داروها در عرض 3 تا 4 روز مایع چرکین از رحم تخلیه میگردد.
این روش در درمان التهابات درجه یک تا سه نیز مثبت است زیرا غیرفعال شدن جسم زرد سبب تحریک آغاز دوره فحل میگردد و درطی دوره فحل خودشویی دیواره مخاطی رحم تحت ترشحات زیاد موثرتر و مفیدتر بوده و در عین حال سیستم ایمنی بدن بیشتر فعال میباشد.
پیشگویی بهبودی التهابات رحم بسته به تشخیص دقیق عاملین میباشد. بهبودی التهاب رحم تحت باکتری پیوژن (Actionomyces pyogenes) مساعد نمیباشد و اغلب بعداز درمان تلقیح مصنوعی موفقیت آمیز نمیباشد. با وجود این درمان یک تا دوبار بموقع التهابات رحم باروری مجدد دامها را بسیار مساعد مینماید.
توجه به نکات ذیل در عدم ابتلا به التهاب رحم ضروری است:
• تغذیه و جیره غذایی صحیح دام (توجه به ترکیب املاح معدنی: فسفر، پتاسیم، سدیم، غنی از الیاف، وجود کاروتین کافی)
• توجه و کنترل روند دقیق و صحیح دوره نفاس
• خدمات مامایی صحیح و بهداشتی
نویسنده : دکتر نیکرو
نوشته شده توسط ...........محمد بستانی......... در ساعت | لینک | آرشیو نظرات
سیستهای تخمدان
سیستهای تخمدان :
سیستهای تخمدان به حبابچه مانندهای روی تخمدان که انباشته از مایع میباشد و تخمک در درون این حبابچه ها متلاشی گشته است میگویند. سیستهای تخمدان گاوها را بعنوان یک بیماری ارثی محیطی محسوب میکنند.
از دلایل عمده آن تغذیه اشتباه دام را میتوان نام برد (پروتئین بیش از حد ، کمبود املاح و ویتامینها بخصوص بتا کاروتین). استفاده ناآگاهانه و فراوان کودهای شیمیایی در مزارع، نگهداری طولانی مدت گاوها در اصطبل با تحرک کم و نور ناکافی و شرایط آب و هوایی نامساعد از دلایل دیگر میباشد. داروهای هورمونی (استروژن) نیز عامل سیست تخمدان میتوانند باشند.
سیستهای تخمدان بندرت در تلیسه ها دیده میشود و اغلب در گاوهای بین 5 تا 7 سال دیده میشود.
سیست تخمدان بنابه عمل خود نامگذاری میگردند:
• Follicle theca cyst
فولیکول گراف به جای رهاسازی تخمک تبدیل به سیست گشته و سبب ترشح دائم استروژن میباشد.
علت رفتار دائم فحلی نیز میباشد. (ovariomanie & estromanie )
• Follicle lutein cyst
فولیکول گراف به جای رهاسازی تخمک تبدیل به سیست میشود و در قبال آن باروری انجام نمیگردد. میزان پروژسترون بالا است.
• Corpus luteum cyst
رهاسازی تخمک از تخمدان انجام میگیرد. تاثیر پاتولوژیک ندارد و مانع از بروز فحل نمیباشد. میزان پروژسترون دائما بالا است.
سیستهای تخمدان دوره فحل را متوقف یا بروز فحل را مغتش میگردانند. گاوهای با سیست تخمدان یا اصلا وارد فحل نمیگردند و یا بروز فحل نامرتب میباشد.
طبق روند نرمال سیکل جنسی گاو ، تخمک درون فولیکول در عرض 6 تا 12 ساعت بعداز انتهای دوره فحل از تخمدان رها گشته و آماده به لقاح با اسپرم میباشد در حالیکه سیستها (حبابچه ها) بمدت هفته ها ی طولانی روی تخمدان قرار دارند و اغلب بتدریج بزرگتر میشوند. برخی مواقع این سیستها متشکل از یک حبابچه بزرگ یا چندین حبابچه کوچک هستند.
روند فحل در گاوهای با سیست تخمدان نامرتب و کوتاه مدت است (علائم فحل گاهی هر 3 تا 4 روز تکرار میگردد).
برخی از گاوها دائما فحل میباشند (Nymphomanie , estromanie , ovariomanie). برخی از گاوها رفتار و حالت نرینه (Androhmanie) دارند.
فرج گاوهای با سیست تخمدان کمی متورم و مرطوب است. با طولانی بودن وجود سیستها رباط لگن بتدریج سفتی خود را از دست میدهد و در پیرامون دستگاه تناسلی حفره ای ایجاد میگردد.
درمان سیستهای تخمدان:
هدف از درمان سیستهای تخمدان منحصراً بارور گشتن دام نیست بلکه علاوه بر بارورشدن ، بارداری و روند صحیح آبستنی و زایمان نیز میباشد.
کنترل سابقه سیست تخمدان در گاوها بدلایل ارثی بسیار مهم میباشد و این دامها از گله بدلایل اقتصادی جدامیگردند زیرا باوجود درمان هورمونی اغلب این دامها آبستن میگردند ولی آبستنی در اواخر دوره بارداری مختل و همراه سقط جنین میباشد.
همراه یا قبل از هورمون درمانی کنترل تغذیه دام و طرز نگهداری آن بسیار مهم است چه بسا که اغلب این سیستها دلیل تغذیه نادرست مانند جیره بندی نادرست و بیش از حد بودن کاروتین میباشد.
درمان دارویی و هورمونی سیست تخمدان ابتدا پس از تشخیص دقیق اجرا میگردد. اغلب سیستهای تخمدان حدود شش هفته پس از زایمان وقوع مییابند بنابراین جهت پیشگیری کنترل کلینیکی گاوها ضروری میباشد.
مکانیزم تاثیر داروهای هورمونی بطور کامل مشخص نیست و مورد استعمال (Indication) بدون تردید این داروها توسط دامپزشک ضروری است:
الف- هورمونهای گنادوتروپ (گنادوتروپ هیپوفیزی : FSH , LH و گنادوتروپ غیرهیپوفیزی مثل HCG , PMSG )
ب- پروژسترون و مشتقات پروژسترون: مانع از دوره فحل زودرس میباشد.
امید بهبودی دامهای مبتلا به سیست تخمدان که همزمان بیماریهای دستگاه تناسلی دیگر نیز دارند مطلوب نیست و بطور کل درمان هورمونی نمیبایست بیش از سه بار تکرار گردد.
اقدامات و تدابیر پیشگیرانه در مبارزه با سیستهای تخمدان:
• اجتناب از تغذیه بیش ازحد بدلیل زودرسی دامهای تلیسه به سن باروری
• جیره بندی صحیح غذایی و اجتناب از تغذیه پروتئین دار بیش ازحد
• جداسازی دامهای دارای سابقه ژنتیکی نامطلوب از دامداری
• معاینه کلینیکی دامپزشکی (معاینه رکتال و کنترل تخمدان) شش هفته قبل از زایمان بخصوص روی دامهای با توانایی شیردهی زیاد و دامهایی که از قبل سیست تخمدان داشته اند
نویسنده : دکتر نیکرو
انتقال داده شده از سایت پیشین انجمن
نوشته شده توسط ...........محمد بستانی......... در ساعت | لینک | آرشیو نظرات
مرگ جنین و آبورت
مرگ جنینی:
معمولا عمل لقاح و ادغام تخمک با اسپرم در لوله رحم انجام میگیرد و حدود سه هفته پس از لقاح عمل جایگزینی و کاشته شدن (Implantation , Nidation) جنین در دیواره رحم و تشکیل جفت (Placenta) با کلیه لایه ها و متعلقات تغذیه ای ، حفاظتی و تبادل گاز بین مادر و جنین به انجام میرسد (سه هفته اول باروری اهمیت فراوان برای ادامه حیات جنین دارد زیرا جنین در دیواره رحم جایگزین و کاشته نشده است).
تا هفته هفتم و حدود 50 روز پس از لقاح هرگونه مرگ و از بین رفتن محصول باروری را مرگ جنین میگویند. اغلب مرگهای جنینی در اواخر هفته اول و هفته سوم (مدت زمانی که جنین در دیواره رحم جایگزین و کاشته نگشته است) پس از لقاح رخ میدهد.
دلایل اصلی مرگ جنینی:
• اختلالات ارثی و ژنتیکی
همانند انسانها بنابر اختلالات ژنتیکی نقص جنین و مرگ جنین قابل وقوع میباشد. دلایل آن بسته به غیرعادی بودن کروموزومهای مادری و یا پدری میباشد.
تلقیح مصنوعی دیر و باتاخیر دلیل لقاح اسپرم با تخمک ناشاداب و فرسوده میباشد که اغلب با مرگ جنین همراه است (اهمیت کنترل و نظارت دقیق فحل و زمان مناسب تلقیح مصنوعی).
• تولیدمثل در میان هم نژادها و هم منسب ها (Inbreeding)
جنین های اینگونه دامها اقبال کمی به حیات دارند و نیز دیواره رحم اینگونه دامها قابلیت نگهداری مساعد این جنین ها را ندارند.
• التهابات لوله رحم و رحم
از وظایف لوله رحم حمل تخمک رهاگشته تا رحم و تغذیه آن تا جایگزینی نهایی جنین میباشد.
التهابات لوله رحم بدلیل اختلالات هورمونی باعث کاهش حمایت تغذیه ای و ترانسپورتی جنین در راه لانه گزینی و کاشته شدن جنین میگردد.
التهابات رحم بدلیل وجود میکروبهای ویژه نیز خطری برای نگهداری و جایگزینی جنین در دیواره رحم میباشد.
(مانند Campylobacter fetus , Trichomonas fetus :
IPV – Virus: Infectious pustular vulvovaginitis)
• زایمان دشوار
هر زایمان میبایست دقیقاً کنترل و درصورت لزوم درمان گردد.
در اغلب گاوهای تحت زایمان دشوار عمل بازسازی بافت رحم (دو ماه پس از زایمان) به حد کافی انجام نمیگردد و این سبب مرگ جنین در باروری آینده میشود. این امر بخصوص در گاوهایی که در زمان کمتر از دوماه پس از زایمان تحت تلقیح مصنوعی یا جفتگیری طبیعی قرارمیگیرند مشاهده میگردد.
تلقیح مصنوعی گاوهای تحت زایمان دشوار یا زایمان تحت سزارین برای باروری بعدی بهتر است که سه ماه بعداز زایمان انجام گردد.
اقدامات پیشگیری کننده:
• اجتناب از تولیدمثل هم منسب ها
• اولین تلقیح مصنوعی در شرایط ایده آل حداقل 50 روز پس از زایمان و 90 روز پس از زایمانهای دشوار یا تحت سزارین
• زمان مناسب تلقیح مصنوعی تحت کنترل دقیق دوره فحل
• شرایط محیطی و آب و هوایی مناسب (گرما و رطوبت)
2- آبورت (Abortus)
به زایمان قبل از زمان عادی که نوزاد نارس و قادر به حیات نیست آبورت اطلاق میگردد.
دلایل عمده آبورت آلودگی عفونی یا غیرعفونی میباشد. عاملین عفونت باکتری، ویروس، قارچ و تک سلولیها (Protozoa) میباشند. روند این عفونتها همه گیرانه (بصورت اپیدمی) و پراکنده میباشد.
پس از بروز آبورت اولین سئوال یافتن دلیل آن میباشد و در اسرع وقت دامپزشک مطلع میگردد. قبل از رسیدن دامپزشک جنین مرده و متعلقات کیسه جنینی حتی الامکان محفوظ و خنک نگهداری میگردد زیرا در بررسی آنها مبتوان اغلب پی به دلیل آبورت برد.
تشخیص دقیق آبورت و آلودگی عفونی وغیرعفونی آن برای دامداریها از اهمیت خاصی برخوردار است زیرا مشکل آبورت اغلب همه گیر است. اگر پس از معاینات کلینیکی در محل دامداری علت دقیق آلودگی عفونی مشخص نگردید میبایست جنین مرده به انستیتوهای کنترل پاتولوژیک ارسال گردد تا علت آبورت توسط این انستیتوها تحت آنالیزهای آزمایشگاهی و میکروسکوپی مشخص گردد. اگر توسط انستیتوها نتایج کنترل و دلیل آلودگی عفونی منفی باشد میبایست دلایل آبورت را در اقدامات مدیریتی دامداری جستجو کرد.
تشخیص علت آبورن بخصوص بدلیل آلودگی غیرعفونی بسیار مشکل میباشد و اغلب بستگی به دلایل درونی و جسمانی دام (Habitus) دارد.
A: عاملین آلودگی های عفونی
الف : عفونت باکتریایی
• بروسلا (Brucella abortus)
این عفونت ابتدا مشکلات عمده ای در دامداریها ایجاد میکرد و روند آن همه گیر و دامهای یک دامداری را واگیر میکرد. دلیل اساسی آن خرید دامهای آلوده (بدون پیش کنترل) و خرید آذوقه دام آلوده بود ولی امروزه با اقدامات پیشگیری کننده و کنترل دقیق دامها از بروز آن جلوگیری گردیده است. بروز اغلب آبورتها از ششمین ماه بارداری میباشد.
• لیستریا (Listeria monocytogenes)
آذوقه فاسد قابلیت مساعدی در جذب باکتری بسیار مقاوم لیستریا دارد. این باکتریها درصورت مصرف توسط دامهایی که سیستم ایمنی ضعیفی دارند میتوانند در مسیر گوارشی ارگانهای دیگر را مانند رحم مبتلا گردانند.
نتیجه زایمان این گاوها گوساله های ضعیف، زایمان زودرس و یا آبورت بین ماه 4 تا 7 بارداری میباشد.
• لپتوسپیر (Leptospira)
این باکتری اغلب ازطریق ادرار جوندگان در مزارع ، آلودگی آذوقه و آب آشامیدنی وارد چرخه غذایی دامها میگردد. مصرف آب آشامیدنی و آذوقه آلوده میتواند دامهای باردار (حداقل از شش ماهگی بارداری) را ابتلا کرده و سبب آبورت گردد. (اهمیت نگهداری آذوقه دام و اجرای تدابیر بهداشتی آن).
• سالمونلا (Salmonella)
برخلاف دیگر باکتریها آلودگی عفونی با این باکتریها همراه با تب و اسهال آبکی و گاهی با لکه های خونی میباشد. دامهای شش ماهه تا هشت ماهه اغلب در معرض آبورت هستند.
• کامپیلوباکتر (Campylobacter fetus)
این عفونت ازطریق گاونر در جفتگیری یا تلقیح مصنوعی با اسپرم آلوده میباشد.
در صورت ابتلا اغلب با مرگ جنینی (بین هفته 4 تا 5 پس از تلقیح) همراه میباشد و این دامها اغلب نشانگر سیکل جنسی نامرتب و تکرار فحل پس از 4 تا 5 هفته پس از تلقیح مصنوعی هستند. در برخی موارد نیز آبورت بین چهارماهگی تا شش ماهگی مشاهده میشود.
• آکتینومیسین پیوژن (Actionomyces pyogenes)
منشا عفونت از التهاب عفونی پستان گاوشیرده میباشد و طی آن دستگاه تناسلی و رحم مبتلا گردیده است. انتظار آبورت از شش ماهگی میباشد.
• کلامیدیا (Chlamydia)
انتقال این باکتریها بیشتر ازطریق کنه و شپش میباشد. این باکتریها سبب التهاب ریه و التهاب مفصل میگردد که همراه با اسهال میباشد. در برخی از دامها بخصوص با سیستم ایمنی ضعیف میتواند دام باردار (از سه ماهگی) همراه با آبورت باشد.
علاوه بر این باکتریها میتوانند باکتریهای ذیل هم سبب آبورت در دامهای باردار باشند:
میکوپلاسما، ریکتزیا (Rickettsia) ، استرپتوکوکها، استافیلوکوکها، هموفیلوس و توبرکولا (Tubercula).
ب: عفونت ویروسی
• (IBR Infectious bovin rhinotracheitis)
این عفونت ویروسی که روند اپیدمیکی (همه گیرانه) دارد دامهایی را شامل میگردد که بیش از 5 ماه آبستن هستند و اغلب بعداز عفونت سه تا چندین هفته طول میکشد که جنین آبورت میگردد.
گاهی علائم ابتلا در دام آبستن دیده نمیشود و جنین ازبین رفته از بدن دفع نمیگردد در این حالت به آن جنین مومیایی میگویند که یا بطور ناگهانی و یا تحت داروهای هورمونی دفع میگردد.
• (BVD-MD Bovin virus diarrhoe – mucosal disease)
گاوهای آبستنی که به این ویروس مبتلا میگردند ویروس را در زمانهای مختلف جنینی به آن انتقال میدهند که نتیجه آن مرگ جنینی، جنین مومیایی، آبورت و نقص نوزاد میباشد.مدت زمان ابتلا و نتایج آن از 10 روز تا سه ماه میباشد.
در مواردی گوساله های آلوده به این ویروس زایمان میگردند که در بدن آنها آنتی کر در مقابل این ویروس وجود ندارد.
این گوساله ها معمولا پس از چند روز از زایمان از بین میروند یا رشد ناکافی دارند و یا این گوساله ها هیچ علائم کلینیکی ندارند و در تمام زندگی خود حامل نهفته این ویروس میباشند.
پ : تک سلولیها (Protozoa)
تریکوموناس (Trichomonas)
در سه ماهه اول آبستنی ابتلا به این عفونت سبب آبورت با روند همه گیرانه میباشد. اغلب جنین تحت تولید چرک در رحم متلاشی میگردد و نتیجه آن التهاب شدید چرکین رحم میباشد.
ت : قارجها و کپک ها
دلیل اصلی آذوقه آلوده به قارچها و کپکها میباشد. قارچها و کپکها قادر به رسیدن از طریق رگهای خونی به جفت میباشند و لایه های کیسه جنینی و جنین را متلاشی میگردانند.
B: آلودگی های غیرعفونی
آلودگیهای غیرعفونی دلایل درونی و برونی دارند که اغلب این دلایل باهم سبب آبورت در گاوهای باردار میگردد.
الف : دلایل درونی
دلایل توارثی و ژنتیکی و نامتوازن بودن ترشحات هورمونی یا درمانهای هورمونی که در سیستهای تخمدان اجرا میگردد عمده ترین دلایل درونی میباشند.
ب : دلایل برونی
دلایل برونی بیشتر روش نگهداری و تغذیه دام میباشد که عامل اصلی ایجاد استرس دامها میباشد. ضربه های نابجا، سرو صدای ناهنجار، واکنشهای آلرژیکی دارویی یا واکسن و آلودگیهای آذوقه ای دام از دلایل عمده آبورت در گاوهای باردار میباشد.
رعایت اقدامات و تدابیر دقیق مدیریتی تغذیه ای، نگهداری، بهداشتی و حمایتی گاوهای باردار ضروری میباشد
دکتر نیکرو
نوشته شده توسط ...........محمد بستانی......... در ساعت | لینک | آرشیو نظرات
التهاب پستان
مختصری از روند فیزیولوژیکی شیرسازی همراه تصویر در صفحه اصلی سایت (دانلود کتابهای الکترونیکی ) زیر موضوع بررسی بافت پستان و پدیده لاکتوژنز در گاوهای شیری !
با سپاسگزاری از مدیریت سایت
1) التهاب پستان چیست ؟ ( Mastitis )
بطور عمومی در علم آسیب شناسی تعریف التهاب چنین است :
به مجموعه واکنشهای دفاعی و حفاظتی بدن که در مقابله با عاملین التهاب ( کل وقایع و فعل و انفعالات بافت همبند رگهای خونی و سلولهای محل وقوع التهاب ) بروز میکند التهاب اطلاق میگردد.
نقش اساسی را در بروز التهاب سیستم ایمنی بدن ( Immunsystem ) و آرام شدن گردش خون در محل التهاب ( Haemostase ) اجرا میکنند.
اختلال گردش خون همراه با کاهش گردش خون سرخرگی و جلوگیری از گردش خون سیاهرگی میگردد. این اختلال سبب کاهش تامین بافت محل التهاب از اکسیژن، مواد غذایی و هورمونها و ویتامینها میگردد. علت کاهش گردش خون سیاهرگی در قبال تجمع مواد زاید و سموم عاملین التهاب میباشد که در نهایت باعث آسیب بافت محل التهاب میگردد .
یکی دیگر از عواقب التهاب ازدیاد پلاسمای خون و محتوای سلولی سلولهای خونی در محل التهاب میباشد که باعث تورم بافت مبتلا میگردد ( Oedem ).
علائم بارز و کلاسیک التهاب چنین است ( Kardinalsymptom ) :
سرخی ( Rubor )، گرمی( Calor ) و تورم ( Tumor ) محل التهاب میباشد که در نهایت احساس درد( Dolor ) است که علت آن تاثیرات مکانیکی مثل فشار و تاثیرات شیمیایی مثل اسیدیته شدن محل التهاب میباشد.
بافت محل التهاب سفت ، سخت و دانه دانه میشود زیرا بافت آسیب دیده ( توسط گلوبولهای سفید و عمل بیگانه خواری آنها تجزیه میگردد ) از طریق تشکیل یک دیواره کپسولی از بافت آسیب ندیده تفکیک میگردد.
تشخیص ، روند و علائم التهاب وابسته بشدت التهاب، مدت آن و حالت دفاعی ارگانیسم در برابر عاملین است.
ابتلا به التهاب پستان تحت تاثیر عوامل گوناگون و فاکتورهای متعدد است بنابراین التهاب پستان دامهای شیرده یک بیماری چندفاکتوری محسوب میگردد.
دلیل بدون واسطه ایجاد التهاب معمولاً ورود میکروارگانیسمها از مجرای نوک پستان و تکثیر آنها در بافت غدد پستان میباشد. از دو طریق ورود میکروارگانیسمها به مجاری شیر ممکن است.
الف : مستقیم
مثل شیر آلوده به میکروارگانیسمها در نتیجه عدم استفاده دقیق و بهداشتی دستگاههای شیردوشی. بنابراین بهداشت و استریلیزه کردن دقیق این دستگاهها بعد از استفاده الزامی است.
ب : غیرمستقیم
رشد میکروارگانیسمها در طی دوره خشکی.
مهمترین منبع ذخیره این میکروارگانیسمها پستانهای مبتلا هستند. انتقال عاملین توسط دست افراد ، دستمالهای تمیزکننده غیراستریلیزه شده و دستگاههای شیردوشی که بعد از شیردوشی بطور دقیق و صحیح ضدعفونی نشده اند میباشد.
2) تشخیص و روند التهاب پستان
A ) التهاب بالینی ( Mastitis clinical )
تشخیص بالینی التهاب بوضوح قابل رویت است. علائم آن میتواند از کاهش شیردهی تا تغییر کیفیت شیر و حتی اختلال کامل شیردهی و اختلال وضع عمومی دام باشد.
روند آن تحت حاد، حاد و مزمن میباشد :
• تحت حاد ( Subacut )
روند تحت حاد فقط با تغییرات کیفی شیر همراه است ( غلظت شیر متغیر و دانه دانه است ) و مقدار شیردهی کاهش یافته و تست سلولهای شیر نشانگر ازدیاد سلولها است.
• حاد ( acut )
علائم التهاب بوضوح دیده میشوند. علائم کلاسیک التهاب یعنی تورم، سفتی و سختی، سرخی و احساس درد قابل تشخیص است و مقدار شیردهی یا بحد بسیار زیاد و یا بطور کلی مختل میگردد و شیردوشی مشکل یا ممکن نیست. غلظت شیر تغییر یافته و رنگ شیر در اثر وجود مواد زاید دگرگون میشود (قهوه ای، قرمز خونی، زرد ).
وضع عمومی دام خوب نیست و با تب، ناتوانی در بلند شدن و اختلالات گوارشی میتواند همراه باشد. اغلب روند التهاب حاد به روند مزمن تبدیل میگردد.
در درمان التهاب بالینی حاد میبایست دو مورد در نظر گرفته شود :
الف - انتخاب دارو و آنتی بیوتیک از طریق آنتی بیوگرام انجام گیرد.
ب - درمان بلافاصله شروع و تا اعلام نتیجه آزمایشگاه از آنتی بیوتیک قوی با دوز بالا و بصورت موضعی استفاده گردد.
• مزمن ( chronic )
در این التهاب وضع عمومی دام بدون اختلال است و شیر تغییرات بارزی ندارد و اغلب غلظت و رنگ شیر تغییرات فراوانی ندارد و در شیر دانه ها و گره مانند هایی دیده میشود. تست سولهای شیر همیشه حاکی از ازدیاد سلولها است و توانایی شیردهی گاو مساعد نیست.
B ) التهاب تحت بالینی ( Mastitis subclinical )
علائم تشخیص التهاب تحت بالینی غیر قابل رویت و فقط از طریق تست سلولهای شیر و آزمایش میکروبیولوژیکی شیر انجام میگیرد.
اغلب التهاب پستان گاوهای شیرده از این نوع است. شیر از لحاظ کیفی مطلوب نمیباشد و مراکز تولید فرآورده های لبنیاتی نمیتوانند محصولات لبنیاتی با کیفیت بالا ارائه دهند و دچار زیانهای کلان اقتصادی میشوند.
• التهاب تحت بالینی بدون دخالت میکروارگانیسمها (aseptic Mastitis )
یک فرم دیگر از التهاب تحت بالینی بدون دخالت میکروارگانیسم ها است ( aseptic Mastitis ). عاملین این التهاب میکروارگانیسم ها نیستند بلکه اثرات زیان بخش و آسیب رسان محیط سبب بروز این التهاب میباشد ( سرما و گرمای نامساعد ، جراحات و زخمهای بافت پستان در اثر نگهداری نادرست دام و غیره ). تشخیص آن از طریق تست سلولهای شیر و نتیجه منفی میکروبیولوژیکی آزمایشگاه میباشد. درمان آن مساعد کردن شرایط محیطی است.
3) عاملین التهاب پستان
مهمترین عاملین التهاب پستان
- استرپتوکوکها
- استافیلوکوکها
- کولی باکتری
- آکتینومیسین پیوژن
- قارچ
1) استرپتوکوکها
streptococcus agalactiae
دلیل اغلب التهاب پستان این باکتری است که تشخیص آن تحت بالینی و روند آن حاد و مزمن است.
شرایط مساعد زندگی و تکثیر این باکتری در بافت پستان است و توانایی رشد و تکثیر آن در خارج از این محیط کم است بنابراین پستان مبتلا بهترین منبع ذخیره این عاملین میباشد. انتقال آن به دامهای در گله توسط دست افراد ( رعایت نکردن تدابیر بهداشتی ) ، دستمالهای تمیزکننده نوک پستان و دستگاههای شیردوش انجام میگیرد. در دامداریهای مدرن که شرایط بهداشتی مطلقاً اجرا میگردد انتقال این عاملین اکثراً از طریق خرید دامهای نو و کنترل ناکافی آنها میتواند صورت گیرد.
streptococcus dyslactiae
یکی از علتهای اصلی التهاب پستان میباشد و تشخیص آن تحت بالینی و روند آن مزمن و حاد است. این باکتری میتواند در دهان و دیگر ارگانهای دام رشد و تکثیر کند و انتقال آن توسط مکیدن گوساله ها از نوک پستان انجام میگیرد.
streptococcus uberis
یکی از علتهای اصلی التهاب پستان میباشد و تشخیص آن تحت بالینی و روند آن مزمن و حاد است.
این باکتری در اطراف دام نیز قابل رشد و تکثیر است و شدت التهاب در مقایسه با دو مورد بالا خفیف و ضعیف است و شرایط ابتلا اغلب در دامهای دوره خشکی مساعد است.
2) استافیلوکوکها
staphylococcus aureus
یکی از علتهای اصلی التهاب پستان میباشد و تشخیص آن اکثرا تحت بالینی و روند آن مزمن است.
این باکتری هم در محیط اطراف دام و هم در پوست دام وجود دارد و یکی از شایعترین منابع ذخیره برای ابتلا به التهاب پستان محسوب میگردد. بعد از استرپتوکوکها استافیلوکوکها متداولترین دلیل ابتلا دام به التهاب پستان میباشد. برخلاف استرپتوکوکها این باکتری قابلیت نفوذ در لایه های درونی غشای مخاطی بافت پستان را دارد و در آنجا میتواند با ایجاد کپسولهای حفاظتی مقاومت خود را افزایش دهد و تاثیر آنتی بیوتیک را مشکل سازد.
3) Echerichia coli
این باکتری هم در اطراف دام و هم در خود دام بخصوص دستگاه گوارشی یافت میشود. دستگاههای شیردوشی غیربهداشتی متداولترین جایگاه این باکتری هستند.
التهاب پستان کولی باکتری اغلب کمی بعد از زایمان و یا تحت تغییر ناگهانی تغذیه دام ( برای مثال از تغذیه علوفه خشک به علوفه مرطوب مثل یونجه ) و تغییرات ناگهانی آب و هوا بروز میکند و بطور عمومی تمام دامهای گله را مبتلا نمیگرداند. در اکثر موارد یکی از بخشهای پستان مبتلا میگردد. غلظت شیر رقیق و رنگ آن بعضی مواقع قرمز خونی است.
Clebsiela و enterobacterفرمهای دیگر این باکتری هستند که بندرت دلیل التهاب پستان میباشند.
روند بیماری اغلب حاد و همراه با تب و اختلالات وضعیت عمومی دام میباشد.
4) actinomyces pyogenes
مشخصه بارز این باکتری از میان بردن بافت مبتلا با ایجاد دمل و چرکین شدن محل التهاب است. این باکتری اغلب بافت صدمه دیده را ( جراحات و زخمهای پستان ) مبتلا میکند همچنین پارگیهای نوک پستان محیط را برای این باکتری مناسب میسازد.
این التهاب را التهاب تابستان یا التهاب چراگاه نیز مینامند. بروز آن بیشتر در دامداریهای شمال آلمان و در فصل تابستان مشاهده میشود. در جنوب آلمان و اتریش و سوئیس نیز این نوع التهاب مشاهده میشود ولی روند آن بر خلاف شمال آلمان همه گیر نمیباشد. ابتلا به این التهاب ارتباط به جراحات و زخمهای نوک پستان و پستان نیز دارد.
عامل این التهاب باکتری آکتینومیس پیوژن است ولی اغلب در کنترل میکروبیولوژیکی شیر وجود دیگر باکتریها مثل استافیلوکوکها ، استرپتوکوکها ، کولی باکتری و غیره نیز مشاهده میشود. همچنین وجود این باکتری در عفونتهای چرکی رحم ، سم ، مفاصل ، شش و زخمهای پوستی و غیره و یا در دامهای کاملا سالم در دهان ، رحم و اسپرم گاو نر مشاهده میشود. مهمترین منبع انتقال عفونت دامهای مبتلا هستند و ناقلین این باکتریها در درجه اول مگسها و حشرات هستند. تجمع این مگسها در بافت صدمه دیده مهمترین عامل پخش و انتقال این باکتریها به دامهای دیگر است. در درجه بعدی دستمالهای ضدعفونی کننده شیردوشی و دست افراد با رعایت نکردن اقدامات بهداشتی ناقلین این باکتریها هستند.
بروز این التهاب در دامهای دارای جراحات بوفور مشاهده میگردد ولی بروز آن در دامهای سالم و بدون جراحات کاملاً مشخص نگردیده است.
از علائم بارز این التهاب عفونت چرکی با گرایش به ایجاد آبسه میباشد و روند آن میتواند حاد و مزمن باشد.
روند حاد در عرض چند ساعت بروز میکند و همراه با تورم شدید پستان ، سفت و سخت بودن پستان ، دردناک بودن ، سرخرنگ شدن و افزایش حرارت بافت پستان است. شیر در ابتدا رقیق و کدر میباشد ولی بعدا سبزچرکی تا قهوه ای تیره و غلیظ و بدبو میشود. اغلب وضعیت عمومی دام نیز مختل میگردد.
در روند مزمن علائم آشکار مشاهده نمیگردند و آبسه های پدید آمده توسط کپسولهایی که در بافت همبند محل التهاب ساخته میشوند از هم جدا گشته اند. آبسه ها را با دست میتوان لمس کرد و پی بوجود آنها برد. روند مزمن اغلب در دامهای جوان ایجاد میگردد و تشخیص داده نمیشود. تشخیص التهاب ابتدا در هنگام شیردهی این دامها داده میشود.
5) قارچ ها
قارچهای ذیل در ابتلای التهاب پستان مشاهده گردیده اند :
Candida ، cryptococcus ، torulopsis ،pichia ، aspergilla
دلیل مهم ابتلا به التهاب پستان از طریق قارچها تزریق ناآگاهانه و غیربهداشتی آنتی بیوتیک درون کانال نوک پستان میباشد. منبع انتقال بیماری ضدعفونی نبودن دستمالهای تمیزکننده شیردوشی و دستگاههای شیردوشی و تمیز نبودن محل میباشد.
روند بیماری اغلب حاد و همراه با تب و اختلال وضعیت عمومی دام است . اغلب بخشی از پستان مبتلا میشود و خودبهبودی ممکن است.
در نهایت میبایست قید شود در اینجا متداولترین عاملین التهاب پستان مورد بحث قرار گرفته است و بدیهی است که عاملین دیگر هم میتوانند التهاب پستان را ایجاد کنند. این عاملین وابسته به شرایط اقلیمی هر منطقه میباشد.
در اینجا نام چند عامل دیگر فقط قید میشود که در بروز التهاب پستان بندرت نقشی دارند:
Pseudomonas aeruginosa, mycoplasma bovis, chlamydia, clostrdia, leptospira, aerobacter, bacillus cereus, nocardia
دکتر نیکرو - انتقال داده شده از سایت پیشین انجمن
نوشته شده توسط ...........محمد بستانی......... در ساعت | لینک | آرشیو نظرات
مسائلی در مورد تلقیح مصنوعی:
چه موقع تلقیح نماییم ؟
زمان مناسب تلقیح گاو بسته به این است که اولین ایستا فحلی چه زمان اتفاق افتاده باشد برای دستیابی به بهترین نرخ آبستنی باید گاوها و تلیسه ها را از بین ده تا چهارده ساعت پس از مشاهده اولین ایستا فحلی تلقیح نمود یعنی گاوهائی که اولین ایستا فحلی آنها در صبح اتفاق افتاده باشد باید در اواخر بعداز ظهر تلقیح نمود و گاوهائیکه در عصر فحل شده اند لازم است صبح روز بعد (قبل از ساعت 10 )تلقیح شوند این روش قانون صبح _بعد از ظهر میگویند . زمان مناسب تلقیح باعث میشود تا تعدادی بیشتری اسپرم سالم به تخمکها رسیده ٬عمل لقاح بصورت مناسب انجام شود . تلقیح زود هنگام گاو ها باعث میشود بسیاری از اسپرمها قبل از تخمک اندازی نابود شوند ٬از سوی دیگر تلقیح دیر هنگام باعث پیر شدن تخمک شده و قبل از رسیدن اسپرمها فعالیت تخمک از بین میرود . در صورتیکه قانون صبح ٬بعد از ظهر به خوبی رعایت شود درصدآبستنی افزایش می یابد .
در پایان لازم به ذکر است حفظ یک برنامه فحل یابی موفق باعث تولد گوساله های بیشتر و تولید شیر زیادتر در گله میشود و این بدان مفهوم است که سود و بهره وری بیشتری در انتظار گاودار است .
تشخیص فحلی و زمان مناسب تلقیح :
انجام یک زایش 12 ماهه به تشخیص فحلی مناسب و زمان دقیق تلقیح بستگی دارد در واقع می توان گفت تشخیص فحلی گله شما یکی از مهم ترین عوامل تولید مثلی گاوداری است توصیه میشود که حتماً شخصی مسئول فحل یابی در گله باشد و در صورت نبودن آن شخص باید فرد دیگری وظیفه فحل یابی را به عهده بگیرد . هر چه زمان برای آموزش فحل یابی به کارگران صرف کنیددر صد موفقیت فحل یابی و نهایتا تولید مثل افزایش می یابد .نخستین گام در یک برنامه تشخیص فحلی موفق شماره زنی و واضح گاوها می باشد تا بتوان گاومورد نظر را از فاصله دور تشخیص داد .
چه موقع فحل یابی کنیم ؟
بطور کلی متوسط زمان فحلی گاوها حدود 14 ساعت است و 25%از گاوها نیز 8 ساعت فحلی نشان میدهند بنابراین اگر شما گاوها را روزانه یک بار مورد مشاهده قرار دهید حدود 50%گاوهای فحل را تشخیص میدهید در حالیکه روزانه دو بار مشاهده با فاصله زمانی یازده الی سیزده ساعت این عدد را به 80%میرساند از سوی دیگر روزانه چهار مرتبه مشاهده گاوها و هر مرتبه به مدت 20 الی 30 دقیقه باعث میشود که 95%گاوهای فحل را تشخیص داده شوند . عواملی همچون بیماری ٬آب و هوا وشرایط بستر بر طول فحلی اثر میگذارند . گاوها در آب و هوای بسیار گرم و شرجی یا بسیار سرد مدت زمان کوتاهتری نشان میدهند . بهترین زمان مشاهده گاوهای فحل صبح زود قبل از شیر دوشی و خوراک دهی ٬اوایل بعد از ظهر و اواخر غروب است .
این زمانها مناسب ترین اوقاتی هستند که میتوان فحلی را دید . به طور کلی گاوهایی که ایستاده و اجازه میدهند گاوهای دیگر روی آنها بپرند فحل می باشند ایستا فحلی اولین علامت فحل یابی است و تخمک اندازی 25 الی 30 ساعت پس از اولین پرش گاوها بر روی گاو فحل اتفاق میافتد .دیگر علائم فحلی که قبل از ایستا فحلی به چشم می آید .تلاش گاو فحل برای پریدن بر روی دیگر گاوها ٬گذاشتن سر بر قسمت خلفی بدن گاوهای دیگر ٬ادرار کردن زیاد ٬خارج شدن موکوس از دستگاه تناسلی و قرمز شدن فرج گاو است ٬تیز شدن گوشها ٬کثیف شدن پهلو و کپل گاو آزرده شدن ابتدای دم گاو و نیز از دیگر علامتها برای تشخیص فحلی است . یک تا سه روز پس از ایستا فحلی گاو خونریزی اندکی ٬در ناحیه فرج گاو دیده میشود که نشان دهنده آنست که گاو فحل بوده است و این خونریزی هیچ ارتباطی با تخمک اندازی و آبستنی یا عدم آبستنی گاو ندارد . اصولا گاوهائیکه آبستن نشده باشند هجده روز پس از خونریزی فوق دوباره فحل میشوند .
اهمیت اولین فحلی گاو :
فحل یابی صحیح ٬ کلید موفقیت تولید مثل گله و ایستا فحلی بهترین نشانه برای تشخیص فحلی می باشد . مشاهده اولین فحلی گاوها در حدود روز چهلم پس از زایمان یکی از شاخصهای مهم تولید مثلی گاوداری است که برای برنامه ریزی مرتب باید به آن دست پیدا کرد . البته گاوهایی که دارای چرخه های فحلی نا منظم بوده و یا تلیسه هایی که دچار سوء تغذیه بوده اند ٬ممکن است اولین فحلی خود را دیر تر از شرایط طبیعی بروز دهند . ضمناً گاوهایی که جیره غذایی آنها حاوی فلوئور زیادی است دچار تاخیر در بروز اولین فحلی خواهند شد . در صورتی که اولین فحلی نرمال گاوها به تعویق افتد ٬دامها دیر تر تلقیح شده و متوسط فاصله زایش گاوداری افزایش می یابد که در مجموع ضرر اقتصادی حاصله باعث کاهش پیشرفت گله خواهد شد .
چند نکته مهم در تلقیح مصنوعی :
1- حفظ یک فاصله زایش دوازده ماهه به تشخیص فحلی مناسب و تلقیح در زمان صحیح بستگی دارد .
2- اولین گام در یک برنامه تشخیص فحلی موفق ٬مشخص کردن و شماره گذاری درست و کافی تمام دام های گله است بطوریکه شماره های بدن از فاصله دور قابل تشخیص باشند .
3- بهترین زمان برای مشاهده فحلی ٬اول صبح قبل ازشیر دوشی و خوراک دهی و نیز اوایل بعد از ظهر و در شب پس از آنکه دام ها دوشیده شده و خوراک خود را خورده اند ٬می باشد این ساعات خنک ترین زمان در طول شبانه روز می باشند .
4- در گله هایی که فحل یابی دقیقی در آن ها انجام میشود ٬برای دستیابی به بهترین نتایج آبستنی ٬گاوها و تلیسه ها را حدود 10 الی 14 ساعت پس از شروع اولین ایستا فحلی تلقیح کنید .این بدان معنی است که گاوهایی که در صبح فحل هستند ٬در اواخر بعد از ظهر تلقیح میشوند و بر عکس (قانون صبح بعد از ظهر )
5- وقتی بیش از یک گاو در بهاربند فحل باشد دفعات پرش گاوها روی یکدیگر دو تا چهار برابر مشود .
6- اجرای یک برنامه تشخیص فحلی موفق باعث تولید گوساله و شیر بیشتری در گله میشود یعنی سود بیشتری در انتظار گاودار است.
نوشته شده توسط ...........محمد بستانی......... در ساعت | لینک | آرشیو نظرات
تکنیک انتقال جنین در گاو
عمل انتقال جنین 1 (ET) برای اولین بار حدود 55 سال پیش با موفقیت بر روی گاو ها انجام گرفت . عمل انتقال جنین صرفاً بر روی گاوهای ماده صورت می گیرد. گاو ماده ای که از او جنین جمع آوری می شود به عنوان دهنده ی جنین و در اصطلاح donor می گویند . گروهی از گاوهای ماده که جنین ها را می گیرند به عنوان ماده گاو گیرنده و در اصطلاح reciptent می گویند .
عمل ET فرایندی است که طی آن ، جنین ها از شاخ رحم گاوهای دهنده جنین در مرحله پس از مرولا جمع آوری شده و جهت تکامل مراحل آبستنی تا تبدیل شدن به یک گوساله کامل در شاخهای رحم گاوگیرنده جنین ساکن می شوند . در واقع ، گاوهای گیرنده جنین نقش دایه را برای فرزندان گاو دهنده ایفا می کنند . به ازای هر یک گاو دهنده 18-14 راس گاو گیرنده جنین بایستی در نظر گرفته شود . اصولاً گاو دهنده جنین گاوی است با صفت ژنتیکی برتر و گاو اصیل ولی گاوهای گیرنده جنین ، گاوهایی با صفت ژنتیکی متوسط یا پایین می باشند . اگر چه گاوهای گیرنده از لحاظ فنوتیپی و محیطی ممکن است روی نتاج اثر بگذارند ولی بر ساختار ژنتیکی گوساله ، تاثیر نخواهند داشت و از ارزش گوساله برای مقاصد اصلاح نژادی نمی کاهد .
در چه مرحله ای تخمک بارور شده را به عنوان جنین دانسته و بایستی از گاوهای دهنده جنین جمع آوری نمود ؟
پس از این که اووسیت ها شوک حرارتی دیدند ، رشد نموده و لقاح صورت گرفته و 10-9 روز پس از لقاح تخمک بارور شده که از مرحله مرولا به مرحله بلاستوسیت می رسد ، بایستی جمع آوری نمود که این روزها بر اساس چرخه فحلی ، معادل روزهای 8-6 چرخه فحلی می باشد . جنین ها حتماً بایستی در فاصله روزهای 8-6 سیکل فحلی ، جمع آوری بشوند ، چون اگر تا روز 14 چرخه فحلی طول بکشد ، جنین ها به دلایل زیر از بین خواهند رفت :
1- تفریخ نشدن جنین های بزرگ و عدم تبدیل آنها به گوساله به خاطر انجماد .
2- اثرات تغییرات هورمونی رحم در جنین ها ، به دلیل توقف طولانی جنین در رحم گاو .
همزمان سازی فحلی 2:
برای این که عمل ET با موفقیت بالاتری همراه باشد ، بایستی گاوهای دهنده و گیرنده هر دو در یک مرحله از سیکل فحلی باشند تا شرایط لازم جهت دادن و گرفتن جنین در آنها فراهم باشد . برای این منظور عمل همزمان سازی فحلی را انجام می دهند .
عمل همزمان سازی فحلی با تزریق عضلانی هورمون قابل انجام است. هورمون به کاررفته در این عمل PGF2a می باشد که باعث تحلیل رفتن جسم زرد می گردد . تزریق pgf2aدر 4 روز اول و 3 روز آخر چرخه فحلی موثر نمی باشد . چون در این روزها جسم زرد در حال تحلیل رفتن می باشد . پس زمان مناسب تزریق هورمون PGF2A بین روزهای 18-5 چرخه فحلی می باشد .
سوپر اوولاسیون 3 :
با توجه با این که ماده گاو ها در هر بار تخمک ریزی یا اوولاسیون٬ یک اووسیت آزاد می کند و با توجه به این دوره آبستنی طولانی مدت هم دارد (9 ماه) پس نه تنها سرعت پیشرفت ژنتیکی کند می شود ، بلکه یک ماده گاو در طول عمر باروری خود فقط چند گوساله تولید خواهد کرد (که اغلب کمتر از 10 گوساله خواهد بود )لذا با انجام عمل سوپر اوولاسیون و به دنبال آن با انجام عمل ET می توان این مسئله را بهبود بخشید . سوپراوولاسیون فرایندی است که در آن به جای این که از دام دهنده یک تخمک حاصل بشود ، چندین تخمک حاصل می شود و می توان در هر دوره تخمک ریزی ، به جای یک تخمک 10 تخمک و متوسط 6 تخمک بدست آورد و به تبع آن به جای یک گوساله ، متوسط 6 گوساله در یک دوره آبستنی حاصل نمود . عمل سوپراوولاسیون نیز همانند همزمان سازی فحلی با تزریق عضلانی هورمون قابل انجام است . با این تفاوت که عمل همزمان سازی فحلی بین هر دو دام دهنده و گیرنده جنین صورت می گیرد ولی عمل سوپراوولاسیون فقط در دام دهنده جنین باید انجام بشود . هورمونهای به کار رفته دراین عمل ، هورمون های FSH و هورمون های PMSG (هورمونهای گنادوتروپین سرم مادیان ابستن ) و هورمون HAP (عصاره هیپوفیز پیشین اسب )می باشد .
از بین این هورمون ها ، هورمون FSH کاربرد بیشتری دارد ، در صورتی که هورمون pmsg هورمون قوی تری است و یک بار تزریق PSMG با تزریق FSH برابری می کند . چون نیم عمر PMSG به مراتب بیشتر از نیم عمر FSH می باشد و نیم عمر FSH پایین است ، به این خاطر آن را به مدت 4 روز متوالی و هر روز در دووعده صبح و عصر تزریق می کنند که در کل بایستی به میزان 28 میلی گرم FSH تزریق بشود . تا عمل سوپر اوولاسیون انجام گیرد . پس همچنان که در روش تلقیح مصنوعی4 AL)) یک گاو نر اصیل (مثلاً 3 ساله ) می تواند پدر یک میلیون گوساله باشد در عمل (ET) نیز با فرآیند سوپر اوولاسیون یک ماده گاو اصیل می تواند تعداد زیادی گوساله (فقط در یک دوره آبستنی )بشود .
شستشوی جنین5 :
پس از اینکه عمل همزمان سازی فعلی و سوپر اوولاسیون صورت گرفت و تخمک ها به شکل جنین درآمدند بایستی طی عمل شستشوی جنین ها جمع آوری شوند . برای انجام عمل شستشوی جنین از ماده شوینده مخصوص که معمولاً حاوی محلول نمکی بافر فسفات +4 درصد آلبومن سرم گاوی است استفاده می شود . برای انجام عمل شستشو از یک سوند یا کاتترکه به نام سوند فولی معروف است استفاده می شود . این سوند را اول بایستی ضد عفونی کرده سپس به شاخ رحم گاو دهنده جنین وارد نموده و عمل عمل شستشوی را انجام داد .
سوند فولی داراری 3 کانال می باشد. کانال اول مخصوص دمیدن هوا است تا قسمت بادکنکی که در انتهای این کانال است متورم شده و باد شود تا هم باعث تثبیت سوند فولی در شاخ رحم شده و هم مانع بازگشت مایع شستشوی جنین از طرف شاخ رحم به بدنه رحم بشود . کانال دوم مخصوص ارسال ماده شوینده مذکور به طرف شاخ رحم است . کانال سوم مخصوص خروج جنین ها به همراه ماده شوینده می باشد که به داخل لوله آزمایش یا محیط کشت که حاوی (محلول نمکی با فرفسفات +4 درصد آلبومن سرم گاوی ) می باشد ریخته می شود . چون غلظت جنین ها بالاتر از غلظت محیط کشت می باشد ، جنین ها در عرض 2 دقیقه در ته ظرف ته نشین شده و بایستی حدود 10 دقیقه محیط کشت حاوی جنین را در جای ثابت و بدون حرکت نگهداری نمود . سپس جنین ها را در زیر میکروسکوپ مورد بررسی قرار داده و آنها را ارزیابی کرده و سپس درجه بندی می کنند که از جنین درجه 1 (عالی )تا جنین فاسد یا مرده طبقه بندی می شوند . جنینهای درجه 1 را می توان منجمد کرده و برای مصارف دوره های بعدی نگهداری نمود ولی جنین های درجه 2 یا درجه 3 را می توان همان روز جنین گیری به گاوهای گیرنده انتقال داد.
انجماد جنین6:
اگر قرار است جنین ها در همان روز جمع آوری شده به گاوهای گیرنده انتقال یابند کافی است برای چند ساعت در محیط کشت تازه و سترون که دمای آن محیط کشت هم معادل دمای بدن گاو است نگهداری بشود . ولی اگر بخواهیم جنین ها را برای مدت طولانی نگهداری کنیم بایستی حتماً آنها را منجمد کرده و محافظت نمائیم مثل روش AL که اسپرم گاو نر اصیل را به صورت منجمد نگهداری می کنند . ولی جنین ها در برابر عمل انجماد سازی و سپس ذوب کردن یخ شان جهت مصرف بسیار حساس تر از اسپرم می باشند .
هر جنین اغلب در یک استرا 7به حجم 25% سی سی نگهداری می شود . ماده محافظت جنین ها ، گلیسرول و اتیلن گلیسرول می باشد که اخیراً استفاده از اتیلن گلیسرول نتایج بهتری را نشان داده است . سپس توسط دستگاه های اتوماتیک دمای استراها را به دمای ازت مایع (196- درجه سانتی گراد ) می رسانند. برای ذوب کردن یخ جنین های منجمد شده نیز جهت مصرف برای انتقال به گاوهای گیرنده با قرار دادن استرا در حمام آب گرم با دمای 37 درجه سانتی گراد یخ ذوب شده و جنین ها برای انتقال آماده می شوند . وقتی از جنین های منجمد شده ای که بعد ها ذوب می شوند برای انجام عمل ETاستفاده شود میزان آبستنی نسبت به زمانی که از جنین تازه استفاده می شود ٬ 10 درصد کم می گردد .
روش های انجام عمل ET :
در روش جراحی قدیمی ، ماده گاوها را تحت بی حسی عمومی قرار داده ، به پشت خوابانیده و شکافی بین پستان و ناف گاو ایجاد کرده رحم را جلوکشیده ، و عمل جمع آوری یا انتقال جنین صورت می گیرد ولی در روش جراحی جدید ، بی حسی موضعی صورت گرفته و در پهلوی گاو شکاف ایجاد کرده و رحم را جلوکشیده و با پیپت نازک مثل پیپت در عمل AL ، جنین ها را از شاخ رحم جمع آوری یا انتقال می دهند .
هدف از انجام عمل ET :
1- افزایش تعداد نتاج از گاوهای ماده با صفات ژنتیکی برتر (بدین شکل که با انجام عمل ET می توانیم تعداد گوساله های گرفته شده از یک گاو اصیل و با ارزش را تا چندین برابر افزایش دهیم .)
2- سهولت در امر صادرات و واردات (همچنانکه در عمل AL )که در آن به جای نقل و انتقال گاو نر اصیل اسپرم منجمد گاو نر اصیل بین کشورها مبادله می شود . در عمل ET نیز به جای نقل و انتقال گاو ماده اصیل ، جنین منجمد شده آن بین کشورها مبادله می شود.
3- انجام عمل دو قلو زایی در ماده گاوها (هر چند ممکن است 15-12 درصد نتاج فری مارتین باشند .)
4- کنترل بیماری هم در دهنده ها وهم در گیرنده ها و هم در جنین های حاصله .
5- نگهداری جنین های بدست آمده از گاوهای دهنده جنین به مدت طولانی به خاطر قابلیت انجماد جنین ها.
بهترین کاربردهای مورد استفاده جنین :
1- انجام آزمایش بر روی جنین ها : جهت پی بردن به صفات نا مطلوب به عنوان مثال مطالعه و بررسی صفت نامطلوب سم قاطری یا سم بدون شکاف .اگر پدری ناقل ژن این صفت باشد ، نتاج حاصل از آن ، اگر به شکل جنین به گاوهای گیرنده منتقل شود، با مطالعه جنینها در 2 ماهگی می توانیم به این صفت نامطلوب و امثال آن پی ببریم .
2- بکارگیری ماده گاوهای اصیل در تولید گوساله های نر ممتاز :
در حالت طبیعی برای این که 100 گوساله نر اصیل به منظور تحقیقات اصلاح نژادی داشته باشیم ، بایستی 300 ماده گاو برای تولید اینها داشته باشیم چون احتمال دارد که الف) همه ماده گاوها آبستن نشوند ب ) نیمی از نتاج حاصل ، گوساله های ماده باشند ج ) اگر گوساله های نر هم تولید بشوند ، گوساله های نر حاصله یا تلف بشوند یا ممتاز جهت انجام عمل اصلاح نژادی نباشند . پس با انجام عمل سوپر اوولاسیون و متعاقب آن عمل ET می توانیم فقط با نگهداری 150 ماده گاو اصیل به 100 گوساله نر اصیل برسیم چون حداقل یکی از جنین های گاو سوپراووله جنین نر خواهد بود .
3- انتقال وسیع و نامحدود ژن:
روش ET با در دسترس داشتن جنین می توان ژن را از یک نژاد به نژاد دیگر مهاجرت داد مثل مهاجرت ژن از نژاد گاو اصیل (مانند هلشتاین ) به نژاد گاو بومی .به طور کلی گاودارانی که تمایل دارند دختران بیشتری از گاو پر تولید و مورد علاقه خود داشته باشند به این کار اقدام می کنند ونیز در صورتی که نیاز به گوساله نر اصلاح نژادی والدین با کیفیت بالا داشته باشند از این روش استفاده می کنند .
نوشته شده توسط ...........محمد بستانی......... در ساعت | لینک | آرشیو نظرات
کاربرد بیوتکنولوژی در اصلاح دام
مقدمه
بیوتکنولوژی که به صورت توانایی بکارگیری فرآیندهای زیستی در بعد صنعتی تعریف میشود در دو دهه گذشته ، کاربردهای گستردهای در عرصههای کشاورزی و بهداشت ، محیط زیست یافته است. بیوتکنولوژی در مفهوم عام و نزد اکثریت مردم معنای درآمد بیدردسر را تداعی نموده است و در دهه اخیر این کلمه را غالبا به مفهوم همه چیز برای همه مردم بکار میبرند.
تاریخچه بیوتکنولوژی نشان میهد که سابقه استفاده از آن به 8 هزار سال قبل میرسد. از دهه 1980 ، بیوتکنولوژی زمینه جدیدی را برای رشد پیدا نمود که این تغییر مرهون پیشرفتی است که حاصل فنآوری برش و اتصال مولکولDNA به صورت دلخواه میباشد. اکنون این تفکر که بیوتکنولوژی با تکیه بر دستاوردهای مهندسی ژنتیک قادر است منافع عظیمی را نصیب بشریت نمایند، به شدت تقویت یافته است.
تلقیح مصنوعی
اکنون تلقیح مصنوعی به یک فنآوری کاربردی با قدمت پنجاه ساله مبدل شده است و سطح وسیع در جمعیتهای گاوهای شیری برای کاهش هزینه نگهداری گاو نر و همچنین سرعت بخشیدن به پیشرفت ژنتیکی انجام میگیرد. تلقیح مصنوعی برنامههای تست نتاج را در مقیاس گسترده امکانپذیر میکند برای استفاده از این تکنیک روشهای دیگری برای انجماد اسپرم با نیتروژن مایع و رقیق کردن اسپرم ابداع گردیده است. در بعضی از کشورها همانند دانمارک و هلند استفاده عملی از تلقیح مصنوعی در صددرصد گاوداریها انجام میگیرد.
انجماد جنین
جنین منجمد شده نسبت به جنین تازه 10 درصد باروریش را از دست داده است در هر بار تخمکریزی ماده گاوها در شرایط طبیعی فقط یک اووسیت آزاد میکنند که صورت باروری دوره آبستنی طولانی را نیز به دنبال دارد بنابراین از این طریق پیشرفت ژنتیکی از یک نسل به نسل دیگر کند است. از سویی دیگر ماده گاو در طول عمر باروری خود ، فقط چند گوساله تولید خواهد کرد که معمولا از ده گوساله کمتر است. از اینرو روشهایی که بتوانند تعداد گوساله ناشی از ماده گاوهای با ارزش ژنتیکی بالا را افزایش دهند، مزایای شایان توجهی خواهند داشت. یکی ازاین روشها سوپر اوولاسیون است که باعث افزایش امکان دوقلوزایی در گله میشود.
انتقال جنین
انتقال جنین از دیگر ابزار و تکنیکهای اصلاحگران برای سرعت بخشیدن به پیشرفت ژنتیکی گله میباشد. عیب روشهای انتقال جنین اینست که گوسالههای بدست آمده ممکن است متعلق بهیک جنس نباشند و بنابراین احتمال ایجاد گوساله فریمارتین افزایش مییابد. با انتقال جنین میتوان میانگین تعداد زایش در طول عمر اقتصادی گاو را از چهار شکم به بیست و پنج یا بیشتر افزایش داد و در نتیجه نتاج دامهای ماده انتخاب شده در برنامههای اصلاحی افزایش مییابد.
حیوانات همانندسازی شده
در این روشها هسته سلولهای بالغ و تمایز یافته را در مرحله خاصی به داخل سلول تخم غیرباروری که هسته آن خارج شده است منتقل مینمایند. بدین ترتیب تولد برههای زنده از سلولهای سوماتیک مثل غدد پستانی امری شدنی است و از مزایای این عمل کاهش فاصله نسل و استفاده از تعداد محدودی از حیوانات بسیار شایسته و در نتیجه پیشرفت ژنتیکی سریع در گله است.
روشهای ایجاد حیوانات تراریخت
امروزه از روش انتقال مستقیم ژنهای کنترل کننده هورمونها به ژنوم حیوانات استفاده میشود هر چند مطالعات نشان داده است که انتقال ژن به تنهایی کافی نیست و تنظیم دقیق و بیان یا تظاهر ژن نیز لازم است. با انتقال ژن مورد نظر به سیستم ژنتیکی حیوان میتوان میزان تولید هورمون را به مقدار زیادی افزایش داد. از حیوانات ترانس ژنیک نظیر موش جهت تشخیص بیماریهای مهلک و خطرناک نظیر سرطان و کمخونی استفاده میشود تولید پروتئینهای داروئی نیز توسط حیوانات ترانسژنیک امکانپذیر است. برای تولید پروتئین داروئی ابتدا ژن مورد نظر با تکنیکهای ریز تزریقی بهداخل جنین تک سلولی تزریق میگردد. سپس جنینها را داخل رحم مادران گیرنده جایگزین میکنند به این ترتیب تعدادی از فرزندان متولد شده ترانسژنیک ، خواهند بود که قادر هستند ژن را به نسلهای بعد انتقال دهند.
عیب این روشها اینست که حیواناتی که جدید و پرتولید در نظر گرفته میشوند ممکن است حاوی ژنهای مطلوب نباشند. یکی از اهداف انتقال ژن در دامهای شیرده ، تغییر ترکیبات شیر میباشد. مقدار پنیر تولید مستقیما به خصوصیت مقدار کاپاکازئین شیر وابسته است بدین معنی که مایه پنیر فقط کاپاکازئین راسوبسترا قرار میدهد و آن را به دو قسمت یک بخش کوچک که 5% وزن کازئین اولیه را دارد و یک بخش بزرگتر که پاراکاپاکازئین است تقسیم میکند. هدف دیگر در انتقال ژن تغییر لاکتوز شیر میباشد که کمک بزرگی به امکان مصرف شیر توسط بسیاری از افراد است که حساس به لاکتوز هستند و قدرت هضم لاکتوز بعد از مصرف شیر یا مواد غذائی حاوی شیر را ندارند.
محدودیتهای فرایند ترانسژنیک در دامهای بزرگ همچون گاو
دامهای بزرگ تعداد زیاد تخمک ایجاد نمیکنند.
کاشتن دوباره جنین دستکاری شده با توجه به اینکه از گوسفند و گاو در هر نوبت حاملگی فقط یک فرزند متولد میشود کار آسانی نیست.
سیتوپلاسم حیوانات اهلی به اندازهای کدر است که مشاهده پیش هسته بدون استفاده از فنون ویژه ممکن نیست.
تشخیص بیمارهای دامی
روشهای معمول تشخیص بیماریها در آزمایشهای از جمله آزمایشات سرولوژی و تزریق عوامل بیماریزا به حیوان خطرناک و کند است. در روشهای تشخیص با کشت بافت، بافت آلودهحاوی عوامل بیماریزا، تولید آنتیژن نموده و سپس با تست آنتیبادی شناسائی میشوند. عیب اینروش این است که بعضی از میکروبها دیر رشد هستند و کشت حدود 3 - 1 ماه طول میکشد.
روش دیگر تشخیص بیماری نمونهگیری از خون و بررسی آنتیبادی است که بدن در مقابل آنتیژنها تولید نموده است. عیب این روش هم اینست که بیماری باید تا مرحلهِ خاصی پیشرفتنماید. از جدیدترین روشهای تشخیص، استفاده از واکنش زنجیره پلیمراز (PCR) برای تعیینDNA میکروارگانیزمهای پاتوژن است و این تشخیص بر خلاف روشهای معمول چند روز بیشتر طول نمیکشد و به محصولات بیولوژیکی دیگر نیز نیاز ندارد.
انتخاب براساس نشانگرها
متخصصان اصلاح نژاد بیشتر روی تنوع صفات کمی میاندیشند و سعی مینمایند با توسط روشهای آماری از همه اطلاعات در برنامههای انتخاب استفاده نمایند. این روشها از سال1950 با پایهگذاری متدهای بیومتری پیچیدهتر همراه شد. ژنتیک کمی تنها اثر تجمعی ژنهایی را که باعث ایجاد تفاوت بین افراد میشوند مورد توجه قرار میدهد و فرض اصلی آن تفکیک همزمان بسیاری از ژنهای کوچک اثر میباشد. این موضوع مورد تردید است که همه ژنهای موثر بر صفات کمی ، کوچک اثر باشند و ممکن است بعضی ژنها سهم عمدهای در تنوع ژنتیکی داشته باشند. برای توضیح بیشتر تفاوت عملکرد ژنها باید خصوصیات ژنها به تنهایی نیز بررسی شود.
روشهای آماری مناسب جهت شناسایی حیوانات دارای ارزش اصلاحی مطلوب توسعه یافته است که اساس آن حذف هر چه بیشتر عوامل محیطی و استفاده از اطلاعات حاصل از عملکرد خود حیوان و خویشاوندان آن جهت انتخاب و تخمین آثار افزایشی همه جایگاههای موثر بر صفت است. انتخاب بر اساس فنوتیپ به دلیل آثاری که عوامل محیطی روی صفت اندازهگیری شده دارند و نیز توارث صفات چند ژنی ، اثر متقابل بین ژنها در یک لوکوس (غلبه) و بین لوکوسهای مختلف (اپیستازی) با کاهش سودمندی روبروست. درحال حاضر کاربرد تکنیک آماری همچونBLUP ، امکان جدا کردن آثار محیطی از ژنتیکی رافراهم و در برنامههای اصلاحی بسیار سودمند واقع شدهاند. ولی این روشها ژنوتیپ یک فرد را ناشناخته باقی میگذارند و به صورت یک جعبه سیاه به آن مینگرند و مضراتیهمچون کاهش واریانس ژنتیکی ، تثبیت اللهای کشنده و همخونی را ممکن است بدنبال داشته باشد.
چرا که در روشهای ژنتیک کمی اطلاعات ژنوتیپی افراد بطور دقیق قابل ارزیابی نمیباشد بلکه برآوردی از آن از طریق فنوتیپ و خویشاوندان امکانپذیر است. شناخت ملکولی ژنهایی که بزرگ اثر هستند ممکن است دیدگاه جدیدی برای بهبود ژنتیکی فراهم کند. علم ژنتیک ملکولی در اصلاح نژاد میکوشد با پردهبرداری از سیما و ساختار ژنها ، نقش دقیق آنها را در تولید حیوان شناسائی و چگونگی تغییراتشان را در سطح مولکولی بررسی نماید. شناسائی طبیعت کنترل صفات ، نه تنها دستاوردهای علمی عمدهای را به همراه داشته بلکه برنامههای اصلاحی را به یک بازده مناسب هدایت خواهد نمود که این دیدگاه به عنوان انتخاب به کمک نشانگر مشهور است. ژنتیک ملکولی و بیوشیمی شکاف و نقایص ژنتیک کمی راپر کرده و درک ما را از علل تغییرات کمی در سطح ژن بالا برده است.
مارکر یا نشانگر مولکولی
در برنامههای اصلاح نژاد ، مارکر یا نشانگر مولکولی عبارتست از تفاوت در توالی نوکلئوتیدهایDNA که این تفاوت دارای توارث مندلی است این قطعه ویژه متعلق به ژن یا ژنهایی است که بطور معنیداری در تنوع بین حیوانات سهیم هستند و در نتیجه ممکن است بین قطعه ویژهای که نتاج از والدین دریافت مینمایند و عملکرد نتاج یک ارتباط مشاهده شود در نتیجه میتوان نتاج را براساس قطعه کروموزومی که از والدین دریافت کردهاند انتخاب کرد.
بنابراین خود نشانگر معمولا روی عملکرد حیوان بیتاثیر است ولی با یک ژن تاثیرگذار روی عملکرد حیوان یا توالی مجاور متصل به QTL آن را ارزشمند میکند. ما با استفاده از نشانگر ژنتیکی مستقیما روی تنوع ژنتیکی نگرش داشته و با شناسایی تنوع در سطح DNA قادر خواهیم بود تفاوت صحیح ژنتیکی دو فرد را بررسی کنیم. روش مناسب ترکیب اطلاعات حاصل از نشانگرهای ژنتیکی با روشهای آماری میباشد
نوشته شده توسط ...........محمد بستانی......... در ساعت | لینک | آرشیو نظرات
سقط جنین حاصل از نئوسپورا
سقط جنین حاصل از نئوسپورا (NEOSPORA) در گاوهای شیری
نئوسپورا کانیینوم کانینوم (Neospora caninum) تک یاخته کوکسیدیایی است که در گاوهای شیری ایجاد سقط می کند. این تک یاخته از علل سقط در بسیاری از نقاط جهان منجمله کالیفرنیا به شمار می آید.
در سال 1988 برای اولین بار نئوسپورا کانینوم به عنوان سقط در سگها شناخته شد و بزودی عامل دیگری که شبیه به نئوسپورا کانینوم بود از علل سقط در گاوهای شیری تشخیص داده شد بطوری که بعدا ثابت شد نئوسپورای عامل سقط جنین گاو با نئوسپورای عامل سقط جنین سگ تفاوت جزیی دارد.
نئوسپورا کانینوم انگلی است که شباهت زیادی به توکسو پلاسما گنده ای ( عامل سقط جنین در گوسفند ) دارد. هنوز میزبان قطعی برای نئوسپورا معلوم نشده است . گرچه میزبان قطعی توکسو پلاسما گنده ای گربه است ولی تاکنون نئوسپورا کانینوم را در گربه ها پیدا نکرده اند .
میزبان نئوسپوراکانینوم ,سگ ,گربه , گوسفند , بز ,اسب و موش می باشند ( تعریف میزبان بدین صورت است که انگل در سطح بسیار کم می تواند اثر بیماریزایی روی دام داشته باشد).
خسارت وارده به صنعت گاوداری در ایالت کالیفرنیا در اثر نئوسپوراکانینوم بیش از 3500000 دلار در هر سال از نظر گوساله زایی و کاهش میزان شیر می باشد .
طبق مطالعات انجام شده در کالیفرنیا معلوم شده است که میزان تولید شیر روزانه در گاوهای سرم مثبت ( آن دسته از دام هایی که آنتی بادی بر علیه بیماری داشتند) و بر علیه نئوسپورا کانینوم آنتی بیوتیک مصرف کرده بودند 5/2 لیتر کمتر از تولید شیر در گاوهای سرم منفی ( آندسته از دامهایی که آنتی بادی بر علیه بیماری نداشتند) و آنتی بیوتیک مصرف نکرده بودند . بوده است.
مطالعه دیگری نشان داد که آن دسته از گاوهای ماده سرم مثبت ( دارای آنتی بادی بر علیه بیماری ) که مدت 189 روز از سایر دام ها مجزا شده بودند از نظر انتقال عمودی ( راه اصلی انتقال عامل سندرم سقط از جفت به جنین است 6/1 برابر پرخطرتر از دام های سرم منفی ( فاقد آنتی بادی برعلیه بیماری ) همان که بوده اند
در این مطالعه چگونگی آلودگی اولیه ناشناخته بوده و در مورد انتقال عامل سندرم فقط یک مورد گزارش شده است .
از آنجاییکه نئوسپوروزیس , از معمولی ترین علل سقط جنین در گاوهای شیری در کالیفرنیا می باشد,مطالعات نشان داده است که حضور آنتی بادیها بر علیه نئوسپورا کانینوم اطمینان ایمنی بر علیه سندرم سقط جنین را ایجاد نمی کند بلکه امکان دارد یک نوع ایمنی با واسطه سلولی را که مکانیسم آن هنوز معلوم نیست ایجاد می نماید. در گله هایی که آلودگی آندمیک می باشد,اغلب دامهای ماده تیترهای آنتی بادی بر علیه نئوسپورا کانینوم رانشان می دهند ولی با اینحال به واسطه نئوسپور ا و سایر عوامل,سقط های پی در پی ایجاد می کنند و ممکن است که طوفان سقط جنین را به صورت اپیدمیک به وجود آورد .
تحقیقات نشان داده است که خطر سقط جنین در گاوهای سرم مثبت در مناطق آندمیک ,2 الی 3 برابر بیشتر از گاوهای سرم مثبت به طور اپیدمیک اتفاق می افتد و در گله هایی که طوفان سقط مشاهده می شود ,احتمال اینکه علاوه بر نئوسپورا , آلودگی با B.V.D نیز وجود داشته باشد, بسیار زیاد است.
تشخیص
برای تشخیص , چندین آزمایش مورد استفاده قرار میگیرد . با تست آنتی بادی ایمونو فلورسنت (I.F.A.T) و آزمایش سنجش آنزیم حلقوی ایمونوشوربنت (E.L.I.S.A) می توان تیتر آنتی بادی ها را بر علیه نئوسپورا کانینوم تعیین نمود و در مورد گاوهایی که در معرض آلودگی بوده اند ولی مبتلا نشده اند. ضرورت ندارد که مورد آزمایش تعیین تیتر آنتی بادی قرار گیرند.
در تشخیص افتراقی علل ایجاد کننده سقط جنین لازم است آزمایش های سرولوژی و ایمونوهیستوشیمیایی و هیستو پاتولوژی از جنین های سقط شده انجام پذیرد .
نکته قابل ذکر اینکه چنانچه آلودگی در اواسط دوره شیر دهی باشد,موجب تحلیل رفتن جنین و سقط می گردد ولی چنانچه جنین در مراحل بعدی یعنی دیرتر در معرض آلودگی قرا رگیرد امکان رهایی از سقط وجود دارد گر چه برخی از گوساله های آلوده تازه متولد شده از نظردرمانگاهی ظاهرا طبیعی هستند ولی با انجام ازمایش های تعیین آنتی بادی معلوم می شود که در معرض عفونتهای مادر زادی داخل رحمی بوده اند
در برخی از مطالعات انجام شده در کالیفرنیا معلوم شده است که گاوهای سرم مثبت گوساله های سرم مثبت را متولد می کنند و این موضوع در مورد گوساله های سرم منفی نیز عیناً صادق است به طوری که هیچ کدام از گوساله های سرم منفی در طول این مطالعه مثبت نشدند.
پیشگیری و کنترل
اجرای روشهای پیشگیری بدون دانستن میزبان تعریف شده برای عامل بیماری, بسیار مشکل است زیرا انتقال عمودی می تواند آلودگی را بدون میزبان قطعی در گاوهای شیری ایجاد نماید. از معمولی ترین راه پیشگیری این است که از تغذیه گاوهای شیری با موادالوده جلوگیری نمود.
به طور کلی می توان گفت که گاوهای ماده سرم مثبت همانند دام های واکسینه شده , بر علیه بیماری مصون بوده و این موضوع باعث جلوگیری از طوفان سقط می گردد.
باتوجه به این که نئوسپورا کانینوم , علت بروز برخی از موارد سقط جنین های طوفانی است لذا نتایج تحقیقات انجام شده روی 20 گله که طوفان سقط با عل نئوسپورا داشته اند نشان داده است که در تعدادی ازدامهای گله, هیچگونه ارتباطی بین تیترهای آنتی بادی وسقط اپیدمیک وجود نداشته است به طوری که علت سقط در 3 گله را B.V.D و در یک گله را لپتوسپیروزیس تشخیص داده بودند . موضوع مهم دیگر این بود که نمونه های خون از دامهای سقط کرده و سقط نکرده اخذ و جمع آوری شده بود و تیتر آنتی بادی آنها با یکدیگر مقایسه شده و بطور کلی علت سقط را نئوسپورا کانینوم تشخیص داده بودند.
در پیشگیری لازم است که برنامه واکسیناسیون در دامهای شیری گله اجرا شود و در کنترل بایستی سقط های حاصله از سایر علل شناسایی شده و علل سقط های اپیدمیک و اندمیک بغیر از عامل نئوسپورا کانینوم مورد تشخیص افتراقی قرار گیرند .
سایر عوامل
از آنجائیکه عوامل مختلف باکتریایی ویروسی که در بهداشت آبستنی و سقط جنین دخالت دارند بسیار متنوعند وعوامل ذکر شده فوق از معمولی ترین و مهمترین عامل تهدید در تولید گوساله زایی می باشد. علیهذا تشخیص علت ویژه ی سقط جنین کاری بس مشکل است و ضرورت دارد که همواره دامدار, دامپزشک , آزمایشگاه تشخیص دامپزشکی و متخصص تغذیه دام با همدیگر همکاری نموده و کوشش نمایند تا علتها مشخص گردند .
کمبودهای تغذیه ای (ویتامینها و مواد معدنی) ونیز روشهای مدیریتی از علل دیگر عیوب آبستنی و سقط جنین بوده که بایستی مواردی از قبیل ارزیای کردن گاوهای نر برای تولید مناسب و تعیین نوع درمان و روش کنترل ویژه در هر کدام از بیماریهای عفونی مد نظر قرار داده شود.
اداره دامپزشکی آذربایجان غربی
نوشته شده توسط ...........محمد بستانی......... در ساعت | لینک | آرشیو نظرات
تعیین جنسیت گوساله پیش از تولد
در سالهای اخیر، بیوتکنولوژی به پیشرفتهای قابل توجهی در تولید محصولات کشاورزی و دامی دست یافته است که شامل انتقال یک ژن ویژه از یک گونه به گونه دیگر برای تولید ارگانیسم ترانسژن، تولید دامها و گیاهان مشابه از نظر ژنتیکی و آمیخته کردن انواع مختلف سلولها برای تولید محصولات مفید دارویی می باشد. پیشرفتهای حاصله کاربردهای زیادی در تولیدات دامی از طریق افزایش رشد دام، ظرفیت تولیدمثلی، سلامتی دام و توسعه محصولات جدید دامی، داشته اند. اما مبحثی که طی سالها،توجه مطالعات و آزمایشات تحقیقاتی زیادی را بخود معطوف ساخته است، امکان ایجاد و توسعه تکنیکی است که بتواند، به منظور پیش بینی جنس گوساله، اسپرم را در ابتدای کار، تعیین جنس کند. توانایی و امکان تعیین جنسیت گوساله، یک هدف قدیمی صنعت گاو شیری و گوشتی در دنیا بوده است و در حال حاضر به عنوان یکی از تکنیکهای تولیدمثلی مطلوب شناخته شده است. این روش، سیستمی است دقیق به منظور جداسازی کروموزومهای جنسی X و Y در اسپرم که با امر تلقیح مصنوعی همراه است و اثرات بسیاری بر بازده تولید شیر و گوشت خواهد داشت. این تکنولوژی کاربرد زیادی به منظور تغییرات و اصلاح ژنتیکی دام دارد که یک مثال بارز آن در صنعت گاو شیری است. به عنوان مثال در یک گله گاو شیری، به منظور تامین 20 درصد جایگزین گله، باید چیزی بیشتر از نصف گله با نرهای موردنظر آمیزش داده شوند. اما چنانچه تلیسه ها با اسپرم از قبل تعیین شده ، آمیزش داده شوند، کمتر از یک سوم گله به منظور فراهم کردن جایگزین، نیاز خواهد بود.
اولین پیشرفت حاصله در جداسازی کروموزمهای جنسی در اسپرم از طریق کشف این موضوع بدست آمد ه اسپرم های تعیین کننده افراد ماده (X )، 3-4 درصد DNA بیشتری از اسپرم های تعیین کننده افراد نر (Y ) دارند (البته این میزان بستگی به گونه موردنظر دارد). در حالیکه این تفاوت در میزان DNA بسیار ناچیز به نظر می رسد، اما برای ایجاد و توسعه روشی به منظور جداسازی اسپرم های تعیین کننده جنس نر ( اسپرم های دارای کروموزوم Y) و اسپرم های تعیین کننده جنس ماده ( اسپرم های دارای کروموزوم X ) مورد استفاده قرار می گیرد. جداسازی اسپرمها به دو گروه اسپرمهای دراری کروموزوم X و کروموزوم Y، بر اساس تفاوت در میزان DNA آنها و با استفاده از میزان رنگ فلورسانتی که از DNA تابیده می شود، انجام می گیرد. زمانیکه پرتو لیزر، به رنگ فلورسانت بر روی DNA تابیده می شود، آن را روشن می کند و هر اسپرم نوری را نسبت به میزان DNA موجود، پراکنده می سازد. به دنبال آن اسپرمها از یکدیگر جدا شده و درون 2 لوله مجزا جمع آوری می شوند. پس به دلیل اینکه اسپرم دارای کروموزوم جنسی X ( تعیین کننده جنس ماده ) حاوی DNA بیشتری است، در نتیجه نور بیشتری را ساطع می کند و می تواند از اسپرم دارای کروموزوم Y، با استفاده از روند سیتومتری جدا شود. دقت این تکنیک بالاست و در نخستین آزمایشات ،بیشتر از 90 درصد گوساله ها، بدنبال استفاده از این روند، مطابق با جنسی که قبل تعیین شده بودند، متولد شدند. اما با وجود دقت بالای کار، استفاده از اشعه لیزر می تواند قابلیت زنده ماندن اسپرمی که طی این روند، تعیین جنس شده است را کاهش دهد و در نتیجه، بازده کار پایین آید.
این روش به تولیدکنندگان گاو شیری، این امکان را می دهد تا گاوهای شیری برتر و پرتولید را با اسپرم دارای کروموزوم X به منظور تولید تلیسه ها، و گاوهای ماده با تولید پایین تر را با اسپرم دارای کروموزوم Y از نرهای گوشتی به منظور تولید گوساله های نر، تلقیح کند. پس با استفاده از این روش همیشه می توان، تلیسه جایگزین را از گاوهای شیری با تولید بالا و گوساله نر آمیخته تیپ گوشتی با ارزش بالا را از گاوهایی که تولید پایین دارند، بدست آورد. در صنعت گاو گوشتی، نیز، ماده ها با عملکرد بالا می توانند با اسپرم دارای کروموزوم X به منظور تولید تلیسه به عنوان جایگزین آمیزش داده شوند، که در نتیجه آن ، سرعت پیشرفت ژنتیکی درون گله نیز افزایش می یابد. کاربرد دیگر این روش می تواند در توسعه و افزایش لاین های مادری و آمیخته های تجارتی باشد. استفاده از اسپرم تعیین جنس شده ، افزایش گاوهای ماده گله با صفات مادری عالی را ( بازده تولیدمثلی بالا، تولید شیر خوب و رفتار مادری مناسب ) به منظور آمیزش با نرها برای تولید فراهم خواهد ساخت که اغلب گوساله هایی با صفت پرواری و لاشه خوب، تولید می کنند. با اجرای این تکنینک، امکان سازگار کردن گاوهای ماده با محیط و تولید گوسالههای یکنواختتری که گوشت با کیفیت بالا تولید می کنند، نیز وجود خواهد داشت.
در حال حاضر، در حالیکه، اسپرم تعیین جنس شده در مطالعات نامحدودی از تولید جنین در محیط آزمایشگاه استفاده می شود، هزینه بالا و بازده پایین آن در صورت کاهش قابلیت زنده ماندن اسپرم ها، نشان می دهد که اسپرم تعیین جنس شذه از طریق این تکنولوژی، هنوز برای استفاده وسیع در تلقیح مصنوعی، مناسب نمی باشد. این روش که بر اساس میزان DNA انجام می گیرد، به درجه بالایی از مهارتهای تکنیکی نیاز دارد و دربرگیرنده تعدادی از روش های مشخص و اصلاح شده می باشد.
بهاره طاهری. کارشناس ارشد دامپروری
نوشته شده توسط ...........محمد بستانی......... در ساعت | لینک | آرشیو نظرات
پیشگیری ورم پستان در گاو
ورم پستان ناشی از یک سلسله نارسائی ها و سوء مدیریت وعوامل محیطی نامطلوب است . عدم موفقیت در ریشه کن کردن ورم پستان نشانه عدم کفایت روش های کنترل وپیشگیری است . کنترل وپیشگیری تنها یک عمل نیست بلکه سیستمی است پیچیده و مخلوطی از کلیه اقدامات بهداشتی ومحیطی که باید قدم به قدم آنرا انجام داد این اقدامات بایستی اقتصادی ودر شرایط مختلف محیطی و مدیریتی قابل اجرا باشد . نظر باینکه توجیه پیشگیری بیماری ورم پستان فقط با توجه به جنبه های اقتصادی میباشد ، لذا هر برنامه ای که بدین منظور تنظیم میشودباید متکی برعملی بودن آن در گاوداری معینی باشد بطور کلی پیشگیری در سطح یک منطقه هدف انجام شدنی نیست و برنامه های ملی فقط میتواند بصورت محرک و کمک به گاوداران ویژه ای باشد که بخواهند در برنامه شرکت کنند.
از بین بردن منبع عفونت و همچنین کاهش حساسیت غده پستانی وجلوگیری از سرایت بیماری در یک کارتیه به کارتیه های دیگر با هدف برنامه پیشگیری ورم پستان باشد. اگر از طرق بهداشتی باورم های مخفی مبارزه شود تجربه چنین نشان داده است که خود بخود ورم پستان حاد نیز تحت تاثیر قرار میگیرند و درصد وقوع آن پائین می آید ولی عکس آن صحیح نیست و مبارزه علیه ورم های حاد هیچگاه نمیتواند گله را از آلودگی ثانوی مصون دارد. آنچه امروز برای پیشگیری و کنترل ورم پستان بکار میگیرند روش های زیر است .
روش اول : پیدا کردن دامهای مبتلا از طریق یک همه گردی در گله ویا از طریق دفاتر رکورد گیری و بیماری یابی جهت مشخص کردن اورام پستان حاد در این روش میتوان تا حدی با بیماری مبارزه نمود اگر چه ممکن است از این طریق به سطح آلودگی گله پی برد ولی منشاء بیماری را نمی توان مشخص کرد این روش در دامداریهای بزرگ بخاطر هزینه زیاد عملی نیست واز معایب آن پنهان ماندن ورم مخفی در گله را میتوان نام برد. اکثر دامداران فکر میکنند که با این روش میتوان ورم پستانهای موجود درگله را کشف کرد.
روش دوم : در این روش صرف نظر از اینکه بیماری در گله باشد و یا نباشد و یامیزان آلودگی آن درچه سطحی قرار گرفته باشد اقدام به یک سلسله عملیات بهداشتی می کنند . این روش که دراکثر دامداریها صرفنظر از کوچکی وبزرگی قابل اجرا است و دیگر نیاز به دانستن نوع میکرب منبع آلودگی نیست اساسا” از 5 قدم اولیه تشکیل شده است که بعنوان زیر بنائی برای از بین بردن آلودگی موجود و آلودگی ثانوی پشنهاد میشوند.
قدم اول : اطلاع دقیق از نحوه کار سیستم شیر دوشی موجود و فراگرفتن راههای صحیح و طرز کار با دستگاه .
هر دستگاه شیردوشی از قسمتهیا زیر تشکیل شده است:
1- پمپ خلاء 2- صافی هوا برای گرفتن بخار موجود در لوله های شیردوشی . 3- مخزن شیر مندرج 4- ضربان یا پولساتور 5- خرچنگی 6- فنجانک شیردوشی
خلاء همواره در قسمت داخلی فنجانک ها وجود دارد وفقط خلاءموجود در اطرف لاستیکها ست که متناوبا” با هوا عوض میشود.
قدم دوم : ضد عفونی هر روز ه دستگاه شیردوشی پس از هر شیردوشی و ضد عفونی کردن سرپستان باترکیبات ید دار پس از هر دوشش عمل ضد عفونی سرپستان ها میتواند توسط دستگاه اتوماتیک و سریع صورت گیرد.
متاسفانه بجز تعداد معدودی از دامداریها توجه خاصی باین امر نمی کنند و کارگر شیردوشی غافل از اینست که حتی یک قطره شیر باقیمانده در نوک پستان که از طریق دست خود او ویا دستگاه شیردوشی از دام دیگری منتقل شده است می تواند براحتی از مجرای نوک سرپستان عبور و آن را آلوده کند.
ماده ضد عفونی با مقداری گلسیرین با مواد چربی بر روی پستان سدی را بوجود می آورند که از نفوذ باکتریها بداخل جلوگیری می کند.
قدم سوم : بمحض مشاهده ورم حاد در گله بلافاصله دام مبتلا را جدا ودر محلی جداگانه (ترجیحا” بیمارستان ) در روی بستر ی خشک همراه با کلش یابستر ضد عفونی شده توسط آهک منتقل نمائید واز طریق دامپزشک آزمایش های تشخیص نوع میکروب انجام و آنرا مداوا کنید.
قدم چهارم : تزریق بعضی مواد درمانی هنگام خشک کردن کاملا” ضروری است چه اغلب دامها (بیش از 70 درصد ) اگر دراین دوره مداوا نشوند مبتلا به ورم پستان خواهند شد.
قدم پنجم : اگر درمانهای دامپزشک ومداوا ها پاسخ نداد احتمال وجود ورم پستان مزمن میرود و برای جلوگیری از سرایت بیماری به سایر گاوها حتما“ دام مزبور را بایستی حذف یا سرپستان آلوده را توسط یک محلول خشک کننده شیر آنرا خشک کرد در صورتیکه دام ارزش تولید مثل دارد میتوان توسط عمل جراحی پستان را برداشت .منحصر ا"جهت تولید گوساله از آن استفاده کرد.
نکات بهداشتی مهم برای جلوگیری از ابتلاء ورم پستان
چهار سد مهم شامل پوسته مقاوم سر پستان ، ماهیچه های اطراف نوک پستان ماده کراتینی و دفاع طبیعی توسط گلبولهای سفید بطور طبیعی و با رعایت اقدامات سبب پیشگیری ازورم پستان میشود.
مسئله مهمتری که کارگر شیردوشی از طریق اقدامات بهداشتی بایستی انجام بدهد تا میکرب ها از یک سر پستان به بقیه ویا سایر دامها منتقل نشوند از اهمیت خاص برخورداراست قبل از شیردوشی حتما” دستهای کارگران بایستی شسته و ضد عفونی شود دراغلب آزمایش ها انتقال آلودگی حدود 50 درصد از طریق دست های آلوده کارگر شیردوش قبل از شیردوشی و حدود 100 درصد از طریق همان دست ها حین شیردوشی گزارش شده است . استحمام هر روزه کارگران کمک مهمی علاوه بر رعایت بهداشت شیردوشی در سلامت خود آنهاست استفاده از چکمه و لباس کار مخصوص در شیردوشی از انتقال بیماری به داخل وانتقال بیماری به خارج شیردوشی جلوگیری میکند.
استفاده از دستکش هنگام شیر دوشی وشستشو و ضد عفونی مرتب دستکش ها انتقال بیماری را 20درصد کاهش میدهد.
قبل از شیردوشی پستانها باید دقیقا" شسته و ضد عفونی شوند .شستشوی پستان قبل از شیردوشی برای ازبین بردن فضولات و همچنین برای عمل رگ کردن صورت میگیرد .اگر شستشو خوب صورت نگیرید بجای ازبین بردن عفونت ومیکرب ها به اشاعه و رشد آنها کمک می کند . دریک آزمایش نشان داده شد که استافیلوکوک ها بعداز اینکه دستمال ماساژ پستان آلوده مدت سه دقیقه در محلول ضد عفونی قرارگرفت باز هم زنده مانده بود . استرپتوکوک آگالاکتیه مدت هفت روز بعد از مصرف از روی یک دستمال که در گوشه سالن شیردوشی افتاده بود بدست آمده . دستمال مزبور را مدت 5 ساعت در هیپو کلریت 2 درصد قرار دادند که بعد از مدت مزبور هنوز میکرب فعالیت خود را ازدست نداده بود.
برای کم کردن این قبیل آلودگیها کاربرد دستمالهای یکبار مصرف یا حوله هائی که پس از یکبار مصرف در حرارت میکربشان کشته شود موثر است .
برای جلوگیری بیشتر از اشاعه میکرب ها گرفتن و خشک کردن آخرین قطره آب قبل از وصل دستگاه شیردوشی مهم است .یک قطره آب حاوی میلیون ها میکر ب است که می تواند هر لحظه از مجرای سرپستان وارد شده ویا ازطریق دستگاه شیردوشی دیگر دامها را آلوده نماید.
ضدعفونی فنجان های دستگاه شیردوشی
فنجان های دستگاه شیردوشی دائما” از دامی باز شده وبه دامی دیگر بسته می شود این عمل میتواند سریعا” آلودگی را درگله اشاعه دهد . بنابراین ضد عفونی کل دستگاه در موقع تعویض از دامی به دام دیگر اگرچه تمامی شیرآنها سالم باشد در جلوگیری از رشد باکتریها موثرمی باشد برای اینکار یک ظرف پر از آب در کنار شیردوشی قرار میگیرد و پس از هر دوشش و جدا کردن خرچنگی آنها را در ظرف آب محتوی ضد عفونی با آب پاکیزه قرار داده و آنرا شستشو میدهند سپس ظرف آب را تخلیه ومجددا” پر میکنند .روش خودکاری هم وجود دارد که بمحض قطع خلاء خرچنگیها از یک لوله آب جهت شستشو ی آنها استفاده شود .
ضد عفونی سر پستانها :
ضد عفونی سر پستان ها با یک ماده ضد عفونی ید دار امری ضروری است برای چسبیدن مواد ضدعفونی به سر پستان از کمی گلیسیرین بالا نولین استفاده میشود که پوست را نیز مرطوب نگاه میدارد واثر ضد عفونی کننده را نیز ازبین نخواهد برد . ارزش این ضد عفونی تا حدی است که گاهی میتواند ورم پستانهای مخفی را از بین ببرد ویا تا یک سوم از کل عفونت ها بکاهد.
شتشوی سالن شیردوشی :
پس از هر شیردوشی علاوه بر آنکه از طریق سیستم CIP لوله ها و دستگاههای شیردوشی را شستشو و ضد عفونی میکنند بایستی کف و دیواره های سالن شیردوشی و کلیه ظروف را شستشو و ضد عفونی کرد.
تغذیه دام خارج از شیردوشی
از آنجائیکه پس از شیر دوشی سرپستانکها و اسفنکتر وماهیچه های آن دراثر ترشح هورمون اکسی توسین ودوشش شیر شل ومجرای پستان باز است پس از خاتمه شیردوشی نبایستی اجازه داده شود که گاو بخوابد زیرا در اثر تماس با کف اصطبل وکود سبب نفوذ عوامل عفونی بداخل مجرا وآلوده شدن پستان میشود . برای جلوگیری از خوابیدن گاو ها را با مواد غذائی سیلو شده با کنسانتره پروتئین دار با یونجه ویاموادیکه مورد علاقه گاو باشد تغذیه میکنند تا مدت یکساعت گاو سرپا باشد.
از بین بردن کامل عوامل بیماریزا
1- بستر دام را همیشه بایدخشک نگاه داشت. اگر محیط گاوداری مرطوب است استفاده از خاک اره مضر است و باید ازکلش که جاذب الرطوبه است استفاده شود.
2- ضد عفونی بعد از شیردوشی لازم و ضرروی است
3- بعد ازدوشیدن دام ها را توسط ریختن غذا درآخور حداقل بمدت یکساعت سرپا نگاه دارید.
4- بیرون بردن دام برای مدت کوتاهی از سالن وانتقال آنها به یک مرتع غیر آلوده جهت هوا و آفتاب خوردن اصطبل وسالن ها در از بین بردن میکرب موثر است
5- گوساله ها را باید در باکس های انفرادی جداگانه پرورش داده وبا سطل وپستانک دستی شیر داد تا از لیسیدن پستانها وتثبیت آلودگی روی بافتهای پستان جلوگیری شود.
اقدامات مهم و لازم برای دفع آلودگی :
1- عوامل غیر بهداشتی در اطراف دام ومحیط را ازبین ببرید.
2- روش دوشیدن و ضدعفونی دستگاه ماشین شیردوشی را تصحیح کنید.
3- گاوهای بیمار را جدا کرده و آنها را درآخر شیردوشی ودر صورت امکان با دستگاه تک واحدی بدوشید و دستگاه را ضد عفونی کنید
4- پس از پایان دوره شیرواری باید با آنتی بیوتیک خشک کننده شیر گاوها را خشک کرد .
5- دامها ی بیمار مزمن وغیر قابل درمان را بایدحذف و به کشتارگاه اعزام کرد.
6- در روش دوشش با دست برای لطمه نزدن به سرپستان باید روش صحیح شیردوشیدن را یاد گرفت.
نتایج حاصل از پیشگیری واقدامات بهداشتی :
1- تعداد دام مبتلا به ورم پستان حاد کمتر میشود.
2- شیربخاطر عفونت دور ریخته نمیشود.
3- هزینه درمان ودارو و دامپزشک کمتر است .
4- شیر بهداشتی و باجایزه بیشتر تامین میشود (افزایش درآمد).
نوشته شده توسط ...........محمد بستانی......... در ساعت | لینک | آرشیو نظرات
کاربرد هورمون رشد در دامپروری
Simpson و همکاران (1920) برای اولین بار گزارش نمودند که عصارهِ هیپوفیز، موشهارا وادار به شیردهی میکند. در سال 1945 شیمیدانی به نام Leeموفق به جداسازی هورمون رشدگاوی از عصارهِ هیپوفیز گردید. در سال 1949 موِسسه ملی تحقیقات انگلیس سه مادهِ هورمون رشدو پرولاکتین و ACTHاز غدهِ هیپوفیز نشخوار کنندگان را به عنوان هورمونهای موِثر در شیردهیعنوان کرد. در سال 1982 اولین بار هورمون رشد نو ترکیب در حیوانات اهلی مورد استفاده قرارگرفت.
محل ترشح، ساختمان شیمیائی
هورمون رشد که به نام سوماتوتروپین نیز شناخته شده است از 40-30 درصد سلولهای بتاقدامی هیپوفیز ترشح میشود. سوماتوتروپین گاوی دارای 190 یا 191 اسید آمینه و با وزن مولکولی22500 دالتونKD)22(میباشد. هورمون رشد دارای دو زنجیره پلی پپتیدی است که در طول هرزنجیره 4 ناحیه آلفاهلیکس وجود دارد و همچنین هورمون رشد دارای دو جایگاه فعال برای اتصال باگیرندهاش است. گوسفند و گاو در اسیدآمینه 126 هورمون رشد متفاوت هستند که جایگزینی ایناسیدآمینه به صورت لوسین و والین است .
هورمون رشد و پرولاکتین و لاکتوژن جفتی دارای تشابه قابل ملاحظهای در توالی هستندشباهت اسیدآمینه در هورمون رشد انسانی و لاکتوژن جفت حدود 85 درصد و شباهت اسید آمینه در هورمون پرولاکتین انسانی و هورمون رشد53 درصد میباشد. پرولاکتین و هورمون رشد از یکخانواده هستند که به نظر میرسد بعد از تکامل مهرهداران از یکدیگر مشتق شدهاند بعلاوه در ماهیتوالی پروتئینی حد واسط این دو هورمون بدست آمده است .
مشابهت توالی اسیدآمینه هورمون رشد گاوی با دیگر گونههای پستاندار 98 درصد و با انسان66 درصد میباشد. این تفاوت ممکن است آثار منحصر بفردی را ایجاد کند. شاید به همین دلیلهورمون رشد انسانی هم لاکتوژنیک و هم سوماتوژنیک است ولی هورمون رشد موش قویاسوماتوژنیک میباشد .
بررسی ساختمان شیمیایی هورمون رشد در گونههای مختلف
توالی اسید آمینه هورمون رشد در خوک و گاو دارای 90% مشابهت میباشد اما توالی اسیدآمینه در خوک(PST)و گاو(bST) بطور محسوسی با توالی اسید آمینه انسان متفاوت است. تزریقهورمون رشد خوک و میمون در خوکچه هندی اثر زودگذر داشته که احتمالإ علت آن را تشکیل سریعآنتی بادی ضد هورمون رشد میدانند
کنترل ترشح هومورن رشد و عوامل موِثر آن
ترشح هورمونهای قدامی هیپوفیز تحت کنترل هورمونهای خاصی است که توسط هیپوتالاموس ساخته و باعث تحریک یا مهار ترشح هورمونهای قسمت قدامی هیپوفیز میشوند.دو هورمون از هیپوتالاموس ترشح میشود که مستقیما از طریق وریدهای کوچک سیستم باب هیپوتالاموس - هیپوفیز به غده هیپوفیزقدامی منتقل میشوند یکی از این هورمونها مهارکنندهِ هورمون رشد یا سوماتواستاتین(SS)بوده که سبب کاهش ترشح هورمون رشد میشود و هورمون دیگر هورمون آزادکنندهِ هورمون رشدGHRHF)) که سبب افزایش ترشح هورمون رشد میگردد.هورمون اخیر در تحریک سنتز هورمون رشد و رونویسی آن دخالت دارد.مهار کنندهِ هورمونرشد دارای 114 اسیدآمینه و آزادکنندهِ هورمون رشد دارای 40 الی 41 اسیدآمینه میباشد .
هورمون مهم دیگری که در تنظیم عمل هورمون رشد نقش عمدهای دارد به نام عامل رشدشبه انسولین(IGF-I)) یا سوماتومدین Cنام دارد که توسط کبد ساخته میشود هم عوامل رشدشبه انسولینIونوع دوم آن(IGF-II) در گاوها یافت میشود. هر دوپپتید دارای وزن مولکولیتقریبی 7500دالتون میباشند(IGF-I.دارای 70 اسیدآمینه و(IGF-II)دارای 76 اسیدآمینهاست. توالی اسیدآمینه درIGF-Iگاو مشابه انسان است ولی توالیIGF-II در سه اسیدآمینه با نوعانسانی متفاوت است بنابراین احتمالا هورمون رشد سبب افزایشIGF-I از طریق کبد شده وهمچنین ممکن است تولید موضعیIGF-Iدر سایر بافتها را تحریک کند
آثار کلی هورمون رشد
اطلاعات بدست آمده از حیوانات ترانسژنیک تاءیید کنندهِ این حقیقت است که هورمون رشددر بسیاری از فعالیتهای بیولوژیک نقش محوری دارد. هورمون رشد به عنوان یک هورمون موِثر درمتابولیسم لیپیدها شناخته شده است و منجر به افزایش تحرک چربی میشود. در آزمایشات in vitroنشان داده شد که هورمون رشد باعث افزایش لیپولیز در بافتهای ذخیره چربی (آدیپوز) جوجهمیشود
Feng و همکاران (1998) هورمون رشد رابه عنوان هورمون کلیدی در فرآیندهای متابولیکی مانند رشد، تولید مثل پیری و پاسخهای ایمینولوژیکی معرفی نمودند. دیگر محققان در طیورتاثیر هورمون رشد را روی وزن بلوغ، چاقی و تولید تخم مرغ تایید نمودند.
Aggrey و همکاران (1998) گزارش نمودند که این هورمون در گاوهای شیری بر شیردهی توسعه غددپستانی موِثر میباشد .. خزعلی و همکاران (13771) نشان دادند که هورمون رشد درجنس ماده شتر بیشتر از جنس نر است که گفته میشود این امر به علت اثر افزاینده استروژن بر ترشحهورمون رشد است
در خوک تاثیر هورمون رشد در بازده مصرف خوراک و تولید گوشت به اثبات رسیده ومشخص شده که کمبود هورمون رشد میتواند با تاءخیر در بلوغ ارتباط مستقیم داشته باشد.Kuhnleinو همکاران (1997) در یک بررسی دیگر تاءثیر هورمون رشد در کنترل اشتها، رشدترکیبات بدن، پیری و تولید مثل را گزارش نمودند. در گوسالهها تزریق هورمون رشد باعث 3 الی 25 درصد بهبود در افزایش وزن گردیده است.تزریق هورمون رشد در گاوهای شیری 23 الی 41 درصد تولید شیر را افزایش داده است. محققان دیگر نیز تاءثیر هورمون رشد بر روی فعالیت تخمدان و اسپرماتوژنز و همچنین افزایش لنفوسیتهای خون را بررسی نمودند و تاثیر بیتردید هورمون رشد در تولیدمثل و افزایشقدرت سیستم ایمنی و مقاومت به بیماری را یادآور شدند
جدول 2-7- آثار فیزیولوژیکی هورمون رشد در حیوانات اهلی در طول رشد و شیردهی Burtonet.1994)
افزایش ذخیره و سنتز پروتئین
ماهیچه اسکلتی افزایش مصرف گلوکز و اسید آمینه
افزایش بازده و استفاده از اسید آمینه
افزایش سنتز شیر و ترکیبات طبیعی آن
افزایش مصرف مواد مغذی در جهت سنتز شیر
بافت پستانی افزایش فعالیت ترشحی هر سلول
حفظ و تداوم فعالیت ترشحی سلولهای مولد شیر
افزایش حجم جریان خون متناسب با افزایش تولید شیر
کاهش سنتر چربی حتی در شرایط تعادل مثبت انرژی
بافت چربی افزایش میزان لیپولیز حتی در شرایط تعادل منفی انرژی
کاهش اثر تحریکی انسولین در متابولیسم گلوکز و سنتز لیپید
افزایش نقش تحریک کاتوکولامینها در فرآیند لیپولیز
افزایش جذب کلیسم و فسفر برای سنتز شیر با رشد استخوان
بافت روده کوچکافزایش توانائی ویتامینD3 در تحریک متصل شدن کلسیم به پروتئین
افزایش اتصال کلیسم به پروتئین
افزایش جریان خون(برای سنتزهرلیترشیرحدود 400-300 لیترخون درپستان لازم است)
افزایش غلظت عامل رشد شبه انسولین(IGFI)در کبد
جریان عمومی خون کاهش اکسیداسیون اسید آمینه و نیتروژن اوره خون
کاهش فیلتراسیون گلوکز
کاهش اکسیداسیون گلوکز
افزایش پاسخ ایمنی بدن
اثر هورمون رشد در تولید شیر
یکی از آثار کلی کاربرد هورمون رشد بهبود بازده تولید شیر میباشد که از طریق:
نقش هورمون رشد بر ظرفیت سنتز شیر در پستان بوسیلهِIGF-I
نقش هورمون رشد در تشدید و تاءمین مواد غذائی
نقش هورمون رشد در تشدید خون
اعمال میگردد. گاوهای شیرده در مقایسه با گاوهای گوشتی دارای هورمون رشد بیشتر و انسولینکمتری هستند و این امر در ارتباط با حرکت عناصر غذائی بسوی غدد پستانی برای سنتر شیرمیباشد. انتخاب برای تولید شیر موجب افزایش سطح هورمون رشد در خون میشود بنابراین تغییردر سطح هورمون رشد میتواند شاخصی برای پتانسیل تولید شیر باشد. گزارشات متعدد حاکی ازاین مطلب است که تزریق هورمون رشد به مقدار قابل ملاحظهای 41-23 درصد، تولید شیر راافزایش میدهد .
اثر هورمون رشد بر ایمنیتمایز لنفوسیتها در محیط آزمایشگاهیin vitro بوسیلهِ هورمون رشد افزایش یافته و مشاهده شدهاست که هورمون رشد گاوی و انسانی هر دو درصد سلولهای ماکروفاژ کننده را افزایش میدهند. همچنین در مورد هورمون رشد انسانی مشخص شده که تشکیل کلنی سلولهایT افزایشیافته است. محققان نتیجه گرفتهاند که بافتهای ایمنی در بدن نه تنها به عنوان بافت هدف هورمونرشد محسوب میشوند بلکه احتمالا در تولید هورمون رشد نیز نقش دارند. این مطلب با یافتن mRNA هورمون رشد در لکوسیتهای تک هستهای خون و در طحال، تیموس ولکوسیتهای مغزاستخوان به اثبات رسیده است .
اثر هورمون رشد بر تولید مثل
(Lechniak(1999, نشان داد که هورمون رشد بر روی عملکرد گونادهای جنس نر موِش است. عمل هورمون رشد از طریق عامل رشد شبه انسولین(IGFI)واسطهگری میشود. ثابت شدهکه گیرندههایIGF-Iدر بیضهِ انسان و در ناحیه اکروزوم اسپرم وجود دارد .ممکن استهورمون رشد بوسیلهِ غدد ضمیمه تناسلی در جنس نر نیز ترشح شود زیرا بعد از وازکتومی مقدارهورمون رشد غدد تناسلی به طور معنی داری کاهش مییابد .
هورمون رشد برای کنترل اعمال متابولیک بیضهها لازم است. هورمون رشد بطور اختصاصی موجب پیشبرد تقسیم اولیهِ اسپرماتوگونیها میشود و در غیاب آن مثلا در کوتولههای هیپوفیزیاسپرماتوژنژ شدیدا کاهش مییابد .
افزایش هورمون رشد در تخمدان تاثیر گونادوتروپنیها را بر روی تخمدان افزایش میدهد. لذادر والدینی که در لقاح خارج از رحم و انتقال جنین، پاسخ ضعیفی به گونادوتروپینها دارند، با تیمارهورمون رشد قابل معالجه است.
Chase و همکاران (1998) نشان دادند که هورمون رشد و گیرنده آن وIGF-Iنقش اساسی در عملکرد طبیعی تولید مثل و رشد فولیکول دارند Koller.و همکاران (1998) نشان دادندکه هورمون رشد تنظیم کننده فعالیت تخمدان است
برخی پژوهشگران عقیده دارند که با کاهش تدریجی مقدار هورمون رشد بلوغ جنسی آغازمیشود. به عبارت دیگر اگر چه تاثیر مستقیم هورمونرشد بر ترشح و آزاد شدنLH نشان دادهنشده است ولی به نظر میرسد که کاهش غلظت هورمون رشد به عنوان یک علامت متابولیکی بهمغز محسوب میشود و احتمالا باعث تاءثیر بر فاکتور آزاد کننده هورمونهای گونادوتروپین در مغزشده و از آن طریق بر ترشحLH موِثر است در نشخوار کنندگان تاءثیر هورمون رشد بر روی تخمدان به حضور گیرنده هورمون رشد که روی جسم زرد وجود دارد، مرتبط است
تجزیه هورمون رشد
اگر چه هورمون رشد در پلاسما، طول عمر باثباتی دارد، تجزیهِ پروتئولیتیک هورمون رشد دربافتهای پریفرال صورت میگیرد و بیش از 90% هورمون رشد مترشحه در کبد و کلیه تجزیه میشود.در نتیجه پروتئولیز، ممکن است هورمون رشد کاملاإ تجزیه و به اسیدآمینه تبدیل شود، یا ممکناست به قطعات کوچکتر تبدیل شده و به گردش خون پریفرال باز گردد. 13میزان هورمون رشد در کبداز بین میرود، درکلیه هورمون رشد دومرتبه جذب میگردد و درداخل ساختارهای لیزوزمی تجزیهمیشود.
هورمون رشد نوترکیب
اولین موش ترانسژنیک هورمون رشد بدست آمده است . در آزمایش آنها با استفاده ازروش ریز تزریقی منطقه َ5 تنظیم کنندهِ نسخه برداری ژن متالوتیونینIرا که به ژن هورمون رشدپیوسته بود، به یک پیش هسته نر لقاح یافته با تخمکهای موش ماده انتقال دادند و سپس تخمها درمادههائی که بطور کاذب آبستن شده بودند لانه گزینی شدند. هورمون رشد نو ترکیب(rGH) در ژنومتعداد کمی از موشها جای گرفت و در نتیجه در شروع سه هفته اول، رشد آنها بیش از فرزندان غیرترانسژنیک گردید
در مطالعاتKopchick و همکاران (1991) نشان داده شد که وجود اسیدآمینه 19 گلیسین در ژن هورمون رشد گاوی برای رشد ضروری میباشد. وقتی اسیدآمینه 119 ژن هورمونرشد از گلیسین به یکی از اسید آمینههای آرژنین، پرولین، لوسین و ترپیتوفان و لیزین تغییر مییابد،ت ظاهر هورمون رشد گاوی در موشهای ترانسژنیک کاهش یافته و موشها دارای فنوتیپ کوتولهمیشوند .
ساختمان ژن هورمون رشد
ژن هورمون رشد در انسانkb 2/6 و مشابه دیگر پستانداران است ولی نسبت به ژن هورمون رشد جوجه کوچکتر است پروموتور این ژنbp 500 میباشد. کد آغاز ترجمه دراگزون یک و کد توقف در اگزون چهار قرار دارند. نقشه ژنتیکی ژن هورمون رشد گاوی در شکل 2-11نمایش داده میشود.
انتخاب عناصر تنظیم کننده نسخه برداری برای تظاهر ژن هورمون رشد، ابزار قوی دیگریدرآزمایشات تجزیه و تحلیل عمل هورمون رشد در موش میباشد.
منبع: آرش جوانمرد. بررسی چند شکلی ناحیه پروموتور ژن گیرنده هورمون رشد در گاوهای سیستانی. پایان نامه کارشناسی ارشد- دانشگاه تهران
نوشته شده توسط ...........محمد بستانی......... در ساعت | لینک | آرشیو نظرات
رفع مشکلات ناباروری در گاوهای شیری قسمت دوم
آنستروس:
آنستروس یا عدم توانایی در بروز علائم فحلی،در بیشتر موارد ناشی از ناتوانی خود ما در تشخیص و ردیابی فحلی است.در مطالعه ای روی گاوهایی که به عنوان "آنستروس" گزارش شده بودند،مشخص شد که 90 درصد آنها سیکلیک و نرمال بوده و در حقیقت فحلی شان تشخیص داده نشده بود؛ و تنها 10 درصد گاوها واقعا آنستروس بودند(یعنی دچار عدم فعالیت تخمدانی بودند).
فاکتورهای احتمالی دخیل در بروز آنستروس:
1- عدم تشخیص فحلی در گاوها با فعالیت تخمدانی نرمال،ممکن است به این دلایل بوده باشد:
الف)عدم تشخیص کافی فحلی.از آنجاییکه 66 درصد علائم فحلی بین 6 بعد از ظهر و 6 صبح بروز می کنند،گاوهایی که فحلی کوتاه مدت(کمتر از 12 ساعت)دارند ممکن است حتی با سیستم دوبار تشخیص فحلی در روز از قلم بیافتند.این امر خصوصا زمانی صادق است که گاوها طی زمانی که احتمال بروز رفتارهای فحلی شان کمتر است،تحت نظر گرفته شوند.
ب)عدم شناسایی کافی و یا رکوردهای ناکافی از حیوان.
ج)عدم فرصت گاوها برای بروز فحلی برای مثال عدم آزاد کردن و تجمع گاوها در فضای باز،بستر های لغزنده، لنگش،تعداد بسیار کم دام که تعدادشان برای بروز رفتارهای متقابل کافی نباشد.
2- آنستروس حقیقی یا عدم فعالیت های تخمدانی بدلایل زیر اتفاق می افتد:
الف)کم خونی _ بخاطر آناپلاسموز،انگل های داخلی یا خارجی،کمبود پروتئین جیره،کمبود آهن،مس،کبالت یا سلنیم.
ب) کمبود فسفر جیره
ج)کمبود سطح انرژی،کاهش وزن حیوان در اثر تولید بالا و یا سوءتغذیه.
د)سطح پایین هورمونی در ارتباط با خوراک دهی طولانی مدت بالاخص از خوراک های انباری
ه)کیست های تخمدانی(70 درصد گاوهای دارای تخمدان های کیستیک آنستروس هستند)
و)عفونت و چرک های داخل رحمی
3- فحلی خاموش(فحلی آرام) – فعالیت های تخمدانی نرمال با عدم بروز علائم فحلی.
بیشتر عوامل دخیل در آنستروس حقیقی(کم خونی،کمبود فسفر،کمبود انرژی و سطوح پایین هورمونی)می توانند سبب بروز فحلی خاموش شوند.
رفع مشکل و پیشنهادات کنترلی:
1)رکوردهای تولید مثلی کافی و مناسبی از گله خود تهیه نمایید.تاریخ های فحلی،تاریخ معاینات و یافته ها،حوادث غیر معمول از قبیل سخت زایی یا جفت ماندگی و درمان های آنها را ثبت نمایید.
2)گاوها را بمنظور تشخیص فحلی با دقت زیر نظر بگیرید.
الف)حداقل 2 و ترجیحا 3 بار در روز گاوها را تحت نظر داشته باشید.
اطمینان حاصل کنید که زمان تشخیص فحلی عصر ها باشد.
ب)در هربار ردیابی فحلی،حداقل 20 دقیقه را به این کار اختصاص دهید.
ج)اجازه ندهید که امور روزمره مزرعه،حواس شما را از ردیابی فحلی منحرف سازد.گاوها را زمانی که در حال تغذیه،شیردوشی یا دیگر فعالیت ها نیستند مشاهده نمایید.
د)بستر غیر لغزنده ای را برای ردیابی فحلی در نظر بگیرید.در این حالت احتمال بروز علائم فحلی توسط گاوها بیشتر خواهد بود.
3- گاوهای مشکوک را از لحاظ کم خونی آزمایش نمایید.نمونه های خون غیر لخته را از 12 تا 21 گاو در اوایل شیرواری تهیه کنید.اگر با کم خونی مواجه شدید،گاوها را از لحاظ انگل های خارجی و داخلی آزمایش کنید.سطح آهن،مس و سلنیم خون را اندازه گیری نمایید.در صورت وجود کم خونی درمان های لازم را بعمل آورید.عوامل مستعد کننده این حالت را نیز اصلاح کنید.
4- نمونه هایی از علوفه را بمنظور آزمایشات استاندارد مواد معدنی به آزمایشگاه ارسال نمایید.برای توسعه برنامه غذایی که نیازهای تغذیه ای گله را برطرف نماید اقدام نمایید.
5- عفونت های داخل رحمی را در گاوها آزمایش نمایید.کیست های تخمدانی را نیز برای بروز یا عدم بروز فعالیت های تخمدانی آزمایش نمایید.اجازه دهید که دامپزشک حداقل یکبار بین 15 و 45 روز پس از زایمان با عمل توشه رکتال این کار را انجام دهد.
6- در وقت مقتضی،با فرا رسیدن زمان تلقیح،گاوها را در شرایط اضافه وزن قرار دهید.
7- شرایط را در زمان نزدیک به زایمان و اوایل شیرواری که ممکن است منجر به بروز مشکلات آنستروس گردد(مانند جفت ماندگی،متریت،کتوزیس)کنترل نمایید.
8- دسترسی به علوفه تازه را حداقل 4 تا 6 هفته در سال میسر سازید.
9- آزمایشات آبستنی را 40 تا 60 روز بعد از تلقیح انجام دهید.
چند تلقیحی:
هدف منطقی برای نرخ تلقیح(درصد تلقیح)در اولین سرویس 50 درصد است.بعد از دو سرویس،درصد تلقیح تجمعی باید حدود 75 درصد باشد.گاوهایی که به سه یا تعداد بیشتری سرویس قبل از لقاح نیاز دارند،عموما چند تلقیحی نامیده می شوند.
فاکتورهای احتمالی دخیل در بروز چند تلقیحی:
1- مرگ و میر رویان یا جنین که این امر ناشی می شود از:
الف)تغذیه و خوراک دهی بیش از حد
ب)دستکاری بیش از حد مجاری تولید مثلی از طریق توشه رکتال
ج)تریکومونیازیس یا ویبریوزیس(هرکدام از این امراض آمیزشی ممکن است سبب مرگ زود هنگام رویان و بروز چند تلقیحی گردد.این بیماری ها توسط تلقیح طبیعی گسترش می یابند)
د)لپتوسپیرا و احتمالا عفونت های ویروسی مجاری تولید مثلی
ه)یوروپلاسم،میکوپلاسما،هموفیلوس و بسیاری از عوامل عفونت زای دیگر که تولید عفونت های با سطح پایین تری می نمایند یا از لقاح جلوگیری می کنند و یا منجر به مرگ و میر رویان در مراحل اولیه خواهند شد.گاوهای آلوده ممکن است ترشحات خارجی نا متعارفی داشته باشند.
2- تلقیح زودهنگام با دیرهنگام در ارتباط با زمان تخمک گذاری
3- استفاده از گاوهای نر با باروری پایین
4- استفاده از اسپرمی که طی انبارداری یا حمل و نقل نادرست صدمه دیده است.
5- تکنیک های تلقیح مصنوعی ضعیف
6- عدم بالانس یا کمبودهای جدی در سطح ویتامین ها و مواد معدنی جیره.
رفع مشکل و پیشنهادات کنترلی:
1- چنانچه از تلقیح طبیعی استفاده می کنید،ویبریوزیس و تریکومونیازیس را آزمایش کنید.اگر جواب مثبت باشد،تلقیح طبیعی را قطع و گاو نر را حذف نمایید.بمنظور محافظت در مقابل ویبریوزیس از واکسن مناسب بهره بگیرید.
2- لپتوسپیرا،آی بی آر،بی وی دی را نیز آزمایش نمایید.برای محافظت از این قبیل میکروارگانیسم ها نیز از واکسن استفاده نمایید.
3- از خوراک دهی بیش از حد مواد دانه ای خصوصا پس از تلقیح خودداری کنید.
4- دسترسی گاوها به علوفه تازه از قبیل چرا یا علوفه سبز را حداقل برای 4 تا 6 هفته در سال میسر سازید.
5- شروع فحلی و طول زمان آنرا با دقت مشاهده نمایید.12 ساعت پس از مشاهده اولیه تلقیح را انجام دهید.در گاوهایی که فحلی دراز مدت دارند(بیش از 24 ساعت)،12 تا 18 ساعت پس از اولین تلقیح دوباره تلقیح کنید.
6- از دامپزشک خود بخواهید که گاوهای چند تلقیحی را بمنظور بروز متریت(عفونت های سطح پایین رحمی)،تاخیر در تخمک گذاری یا دیگر موارد نا متعارف را آزمایش نماید.
7- از گاوهای نر با قابلیت باروری بالا بهره بگیرید.
سقط جنین:
عوامل سقط می توانند عفونی یا غیر عفونی باشند.در حدود 70 درصد سقط ها،عامل اصلی سقط حتی با آزمایشات بسیار دقیق قابل تعیین نیست.در غیاب عفونت های خاص،درصد نرمال سقط گله در حدود 3 درصد می باشد.
فاکتورهای احتمالی دخیل در بروز سقط:
1- نقایص ژنتیکی-رویان یا جنین شدیدا غیر معمول احتمالا در اوایل آبستنی جذب یا دفع می شود.
2- جنین های چندگانه –درصد سقط در آبستنی های با جنین های چندگانه(دوقلو،سه قلو و...)نسبت به آبستنی های تک جنینی بالاتر خواهد ود.
3- جراحات- در اوایل آبستنی(کمتر از 60 روز)دستکاری بیش از حد مجاری تولید مثلی طی توشه رکتال سبب سقط خواهند شد.دخول وسیله تلقیح یا تزریق به داخل رحم یک گاو آبستن ممکن است سبب سقط گردد.جراحات شدید در اواخر آبستنی از قبیل افتادن گاو روی یک بستر سخت می تواند بروز سقط را تشدید نماید.
4- عفونت های خاص- بروسلوز،لپتوسپیروز،آی بی آر،بی وی دی،لیستریوز،ویبریوز،تریکومونیازیس و مایکوتیک و دیگر عفونت ها می توانند سبب سقط گردند.
5- مسمومیت ها- مسمومیت های نیتراتی،سیانیدی،گاز سیلو و برخی علف های هرز می توانند سبب سقط گردند.
6- سقط دارویی- داروهای کورتیزون مانند و پروستاگلاندین ها بین بقیه داروها بیشتر منجر به سقط خواهند شد.
رفع مشکل و پیشنهادات کنترلی:
1- از ایجاد جراحات پرهیز نمایید،سطح بتونی لغزنده را شیار دهی نموده و/یا از مواد غیر لغزنده برای پوشانیدن بستر استفاده نمایید.از تماس گاوها با نواحی یخ زده جلوگیری کنید.
2- در صورت کار با مجاری تولید مثلی گاوهای احتمالا آبستن نهایت دقت را به خرج دهید.در صورت تلقیح مجدد اجازه ندهید که سوند تلقیح به بدنه رحم نفوذ نماید.در خصوص حداقل تعداد روزهای گذشته از نخستین تلقیح که دامپزشک می تواند تشخیص آبستنی را بدون خطر برای جنین انجام دهد با وی مشورت نمایید.
3- در صورت بروز سقط،نمونه ها را برای تشخیص آزمایشگاهی ارسال نمایید.جنین کامل را در کیسه ای پلاستیکی قرار دهید.جفت یا حداقل قسمتی از جفت را که شامل یک کوتیلدون است در کیسه پلاستیکی مجزایی قرار دهید.این مجموعه را برای ارزیابی به آزمایشگاه ارسال نمایید.از گاو سقط کرده در زمان سقط خونگیری نمایید و دوباره سه هفته بعد بمنظور آزمایشات سرولوژیک(برای بروسلوز،لپتوسپیروز،آی بی آر،و بی وی دی) خونگیری نمایید.
4- از دسترسی گاو به مردابها،باتلاقها یا آبهای ساکن جلوگیری نمایید.
5- هرگونه آب یا خوراک مشکوک را برای تجزیه و تحلیل آزمایشگاهی ارسال نمایید.مسمومیت هایی که سبب ایجاد سقط می شوند عموما ناشی از دسترسی کوتاه مدت به سطوح بالای سم یا توکسین می باشند.
6- بسیاری از داروهای تشدید کننده سقط از قبیل کورتیزون ها و پروستاگلاندین ها،داروهای نسخه ای و معمول هستند.بنابراین استفاده از آنها را به دامپزشک و یا تحت نظر او محدود کنید.
و نتیجه آنکه:
زمانیکه در گله ای مشکلات تولید مثلی رخ می دهد،این مشکلات اثرات اقتصادی زیادی به همراه خواهد داشت.رکورد گیری های منظم و ارتباط کاری خوب شما با دامپزشک گله و دیگر افراد مطلع سبب پایین آمدن بروز این مشکلات در گله خواهد شد.اگر با چنین مشکلاتی در گله مواجه شدید،از رکوردها،افراد مطلع و روش سیستماتیک رفع مشکل برای حل مشکلات باروری استفاده نمایید.
مهندس روزبه اردبیلی
نوشته شده توسط ...........محمد بستانی......... در ساعت | لینک | آرشیو نظرات
رفع مشکلات ناباروری در گاوهای شیری
Dr. L.J. Hutchinson
The Pennsylvania State University
بسیاری از تولید کنندگان در موقعیت های مختلف با مشکلاتی در عملکرد تولید مثلی گله خود روبرو می شوند.زمانیکه راندمان تولید مثلی گله افت می کند،تولید کننده باید برای شناسایی علل امر و یافتن راه حل،با دامپزشک گله،کارشناس تلقیح مصنوعی،نمایندگی شرکت تامین خوراک و دیگر افراد ذیربط مشورت نماید.متن حاضر به معرفی انواع اصلی مشکلات ناباروری در گله می پردازد و برای پیشگیری و کنترل آن ها پیشنهاداتی ارائه می دهد.
جفت ماندگی:
زمانی که جفت یک گاو ماده،ظرف 12 ساعت پس از زایمان خارج نشود،این وضعیت را جفت ماندگی می گویند.بروز جفت ماندگی در گله های گاو شیری نباید بیش از 8 % باشد.
فاکتورهای احتمالی دخیل در جفت ماندگی:
1- عفونت های خاص از قبیل لپتوسپیروز،بروسلوز،کامپیلوباکتر،رینوتراکئیتیس عفونی(IBR) و دیگر عفونت ها می تواند سبب جفت ماندگی گردد.این عفونت ها ممکن است سبب سقط جنین گردد اما می تواند جفت ماندگی پس از زایمان را نیز منجر شود.
2- عفونت های نا معین ایجاد شده توسط طیف وسیعی از باکتری ها و ویروس ها که در خلال آبستنی یا هنگام زایمان رخ می دهند،می توانند به نحوی با جفت ماندگی مرتبط باشند.
3- دوقلوزایی و زایمان های غیر طبیعی شامل زایمان های طولانی مدت یا سخت زایی ها،اغلب سبب جفت ماندگی خواهند شد.
4- کمبود سلنیم،ویتامین A و یا ویتامین E می تواندبروز جفت ماندگی را به میزان بالایی افزایش دهد.
5- چاق شدن گاوهای خشک از روی دریافت انرژی اضافی و یا دوره ی خشکی طولانی مدت اغلب با جفت ماندگی مرتبط می باشد.
رفع مشکل و پیشنهادات کنترلی:
1- عفونت های خاص را آزمایش کنید.از آزمایش های خونی در تشخیص عفونت های خاص بهره بگیرید.چنانچه عفونتی را تشخیص دادید،نسبت به معالجه،واکسیناسیون و یا حذف گاو آلوده اقدام نمایید.
2- با تمییز نگاه داشتن محوطه ی زایمان و بستر پوشانی مناسب،تماس گاو با ارگانیسم های نا معین را به حداقل برسانید.در صورت امکان،زایمان را روی علوفه انجام دهید.از جایگاه زایمان برای مقاصد دیگر استفاده نکنید.
3- تلیسه ها را با گاوهای نری آمیزش دهید که رکورد آسانزایی داشته اند.به دقت گاوهای در حال زایمان و تلیسه ها را تحت نظر بگیرید.چنانچه پس از گذشت 30 دقیقه پیشرفت چندانی در زایمان حاصل نشد،گاو نیاز به کمک شما دارد.سعی کنید به آرامی و با رعایت نظافت این کار را انجام دهید.
4- در مناطقی که از لحاظ سلنیم فقیرند،سلنیم مکمل را به صورت غذای خشک یا تزریق به گاوهای خشک برسانید.آزمایشاتی ترتیب دهید که وضعیت سلنیم را تعیین نماید.حداقل 5-4 هفته در سال گاوها را با علوفه مرتعی سبز و تازه تغذیه کنید.حدود 160000 واحد ویتامین A(یک میلیگرم کاروتن معادل 400 واحد ویتامین A است)از تمامی منابع(طبیعی و مکمل) تهیه نمایید.
5- از بالا رفتن بیش از حد نمره وضعیت جلوگیری نمایید.دسترسی به خوراک های پرانرژی مثل سیلوی ذرت یا مواد دانه ای را طی دوره ی خشکی محدود نمایید.
متریت:
عفونت رحم تحت عنوان متریت شناخته می شود.گاوها معمولا طی 2 هفته اول پس از زایمان ترشحاتی به رنگ قرمز-قهوه ای از خود بیرون می دهند.چنانچه این ترشحات بیش از 2 هفته ادامه یابد یا اگر ترشحات بدبو باشند،این امر گواهی بر عفونت رحمی دارد.
فاکتورهای احتمالی دخیل در ایجاد متریت:
1- بسیاری از گاوهایی که جفت ماندگی دارند، دچار متریت نیز خواهند شد.(فاکتورهای موثر بر جفت ماندگی را مشاهده نمایید)
2- ممکن است در اثر سختزایی،به مجرای تولید مثلی جراحاتی وارد آمده باشد و یا نیروی بیش از حدی که حین کمک رساندن اعمال شده سبب بروز این جراحات گشته باشد.همچنین این جراحات می تواند در زمان تلقیح یا تیمار های رحمی نیز بوجود آمده باشد.
3- آلودگی مجرای تولید مثلی می تواند در زمان زایمان،آنهم وقتی گاوها یا تلیسه ها شدیدا نسبت به عفونت حساس اند بوجود آید.چنانچه محل زایمان آلوده باشد یا اگر کمک رسانی در حین زایمان غیر بهداشتی انجام گرفته باشد،نتیجه ی احتمالی آن متریت خواهد بود.
4- استفاده از بلوس های رحمی بخاطر واکنش بدن به مواد موجود در بلوس ها می تواند منجر به تجمع چرک گردد.
5- کمبود سلنیم یا ویتامین E ممکن است با متریت مرتبط باشد.
6- چاقی بیش از حد ممکن است سلامتی گاوها را در زمان زایمان یا اوایل شیرواری به خطر اندازد.این خطرات شامل جفت ماندگی،متریت،استونومی و جابجایی شیردان می باشند.
رفع مشکل و پیشنهادات کنترلی:
1- چنانچه بروز جفت ماندگی از 8 % بالاتر باشد،به اقدامات کنترلی ذکر شده در بالا نگاه کنید.بسیاری ار شرایطی که گاوها را در معرض جفت ماندگی قرار می دهد،به توسعه ی متریت نیز کمک می کند.
2- گاوها باید در مکان پاکیزه ای زایمان کنند.
a) آغل یا چراگاه های کاملا پاکیزه را آماده نمایید.محل زایمان را طوری انتخاب کنید که امکان مشاهده ی مکرر گاو وجود داشته باشد.
b) بعد از هربار زایمان،آغل را تمییز و ضد عفونی نموده و بستر آنرا تعویض نمایید.در صورت امکان به جای استفاده از خاک اره،بهتر است از مواد بستری با ساقه های بلند به منظور پوشاندن بستر بهره بگیرید.
c) زایشگاه را زمانی که متریت یا عفونت های گوساله ها شایع است برای یک تادو ماه بلا استفاده بگذارید و ترتیبی دهید که گاوها در محلی جدید و تمییز زایمان نمایند.
d) زایشگاه را از هرگونه جانوری به جز گاو در حال زایمان پاک کنید.
e) چنانچه حین زایمان به کمک شما نیاز بود،از ابزار ضد عفونی شده و تمییز استفاده کنید؛دم را به پای جلو گره بزنید؛ناحیه ی فرج و اطراف آنرا با صابون ملایمی شستشو دهید؛قبل از شروع دست ها و بازوهایتان را بشوئید؛از لوبریکانت غیر حساسیت دهنده استفاده کنید،کار را همزمان با انقباضات زایمانی شروع کنید و به هیچ وجه فشار اضافی وارد نیاورید.قبل از کشیدن گوساله اطمینان حاصل کنید که محل قرار گیری گوساله طبیعی است.در صورتی که محل قرار گرفتن گوساله یا اندازه آن نسبت به مادرش نشانگر سختزایی بود از دامپزشک خود یاری بجوئید.
3- زمان درمان متریت و جفت ماندگی و نوع داروهای قابل استفاده را از دامپزشک بپرسید.
4- در مناطق فقیر از لحاظ سلنیم،به جیره ی گاوهای خشک و شیروار مکمل سلنیم اضافه کنید و یا سلنیم را به صورت تزریقی وارد نمایید.
5- طی اوایل شیرواری و دوره ی خشکی از بالا رفتن بیش از حد نمره وضعیت جلوگیری نمایید و در عین حال مصرف ویتامین و مواد معدنی را در حد کافی حفظ نمایید.
6- 2 تا 6 هفته پس از زایمان گاوها را به منظور تشخیص جراحت یا عفونت آزمایش نمایید.
7- برای درمان متریت از توصیه های دامپزشک خود بهره بجوئید.اگر گاوی علائم عفونت را نشان نمی دهد از کاربرد دارو به رحم خودداری کنید.
کیست های تخمدانی:
کیست های تخمدانی ساختارهایی هستند که معمولا قطرشان بیش از یک اینچ می باشد.این کیست ها روی یکی یا هردو تخمدان برای 10 روز یا بیشتر باقی می مانند.باروری در گاوهای دارای کیست بخاطر تغییرات هورمونی و تغییر در میزان کشیدگی رحمی کاهش می یابد و در بسیاری از موارد قابلیت آزاد سازی تخمک از بین خواهد رفت.
فاکتورهای احتمالی دخیل در ایجاد کیست های تخمدانی:
1- مصرف بیش از حد کلسیم درجیره یا جیره ی دارای نسبت زیاد کلسیم به فسفر.مصرف بیش از دو قسمت کلسیم به یک قسمت فسفر ممکن است به توسعه کیست ها کمک کند.
2- مصرف استروژن زیاد از طریق تزریق یا از طریق علوفه تازه ی بقولات یا از برخی سموم قارچی،بروز کیست های تخمدانی را افزایش می دهد.
3- استعداد ژنتیکی
4- شرایط استرس زا یا مشکلات سلامتی حین یا اندکی پس از زایمان.
رفع مشکل و پیشنهادات کنترلی:
1- علوفه را از لحاظ محتوای کلسیم و فسفر تجزیه کنید.برنامه ی غذایی را بررسی کنید تا مطمئن شوید که نسبت کلسیم-فسفر در کل جیره بین 1/1.5 و 1/2 می باشد.در تخمین مواد معدنی دریافتی،کلیه ی علوفه ها،مواد دانه ای و مواد معدنی را بحساب آورید.
2- از مصرف محصولات استروژنی تزریقی بپرهیزید.اینها داروهای پرتوانی هستند که تنها باید تحت نظر دامپزشک مصرف شوند.خوراک هایی را که از لحاظ محتوای zearalenone یا دیگر سموم قارچی مشکوک هستند تجزیه کنید.از مواد غذایی حاوی سطوح بالای سموم قارچی استروژنیک یا استروژن های گیاهی استفاده نکنید.
3- از آنجایی که استعداد ژنتیکی می تواند سبب بروز کیست های تخمدانی شود،این امر را در گله با حذف گاوهایی که دختران کیستیک بوجود آورده اند کاهش دهید و از استفاده از گاوهای نری که دختران کیستیک داشته اند نیز پرهیز نمایید.
مهندس روزبه اردبیلی
نوشته شده توسط ...........محمد بستانی......... در ساعت | لینک | آرشیو نظرات
تشخیص به موقع فحلی و آبستنی
مقدمه
تولید مثل عاملی کلیدی در تعیین بازده پرورش گاوهای شیرده می باشد. در بهترین شرایط هر ماده گاو، سالانه یک گوساله تولید خواهد کرد. از نظر اقتصادی، باروری معمولا با توجه به فاصله زایش پی در پی دو گوساله ارزیابی می شود. معیارهای اندازه گیری بازده تولید مثل، شامل تعداد تلقیحات به ازای آبستنی، میزان آبستنی در ازای اولین تلقیح، تعداد روزهای باز و فاصله زایش می باشد. فاصله زایش مطلوب در بیشتر گاوداریها 12-13 ماه است. در بیشتر گاوداریها درصد آبستنی با اولین تلقیح بین 50-60 % است و برای 55% آبستنی ها به حدود 8/1 تلقیح برای هر آبستنی نیاز است. یکی از دلایل مهم اقتصادی نبودن پرورش گاو شیری در استان، پایین بودن راندمان تولید مثلی در گله هاست. ضعف در تشخیص بموقع فحلی و آبستنی موجب می شود تا فحلیهای زیادی در زمان طول عمر اقتصادی گاو از دست برود که این امر به خودی خود سبب طولانی شدن فاصله دو زایمان و به تبع آن ضررهای مالی فراوان به دامداران می گردد. این مقاله ترویجی، که با همکاری کارشناسان مرکز تحقیقات و معاونت امور دام و بخش ترویج استان تهیه شده است، سعی دارد که دامداران استان را با روشهای سنتی و علمی تشخیص به موقع قحلی و آبستنی متعاقب تلقیح آشنا کند.
مفهوم فحلی:
پدیده فحلی ، فاصله زمانی است که در طول آن حیوان ماده سر پا می ایستد تا با حیوان نر جفتگیری کند .این حالت متعاقب تغییرات هورمونها و به خصوص هورمون استروژن رخ می دهد. بنابراین فحلی یک پدیده رفتاری محسوب می شود. در صورتیکه زمان بروز فحلی بموقع تشخیص داده نشود و گاو بموقع تلقیح نگردد، دست کم به اندازه یک چرخه فحلی، فاصله گوساله زائی افزایش خواهد یافت. بنابراین مدیریت و تشخیص گاو فحل از لحاظ اقتصادی بسیار حائز اهمیت می باشد و مدیران واحدهای پرورش گاوهای شیرده باید از تمام امکانات موجود برای تشخیص گاوهای فحل استفاده کنند. با توجه به توسعه تکنیک تلقیح مصنوعی، به جای گاو نر خود گاودار باید عمل فحل یابی را انجام دهد و اینجاست که بسیاری از اشتباهات مدیریتی موثر بر باروری گله آشکار می شود. مشکل مربوط به تشخیص فحلی در گاوهای ماده به خاطر کوتاه و متغیر بودن طول دوره فحلی می باشد. تشخیص فحلی در صبح زود بلافاصله پس از روشن شدن هوا یا در سپیده دم بیشتر اهمیت دارد و اغلب گاوها بین ساعت 2 بامداد تا 5 صبح فحل می شوند.
جنبه های اقتصادی تشخیص فحلی:
یکی از مهمترین جنبه های مدیریتی در گله های بزرگ گاوهای شیرده ، تشخیص فحلی می باشد که هیچ روشی نمی تواند جایگزین بازرسیهای پیاپی و سیستیماتیک برای تشخیص این حالت گردد. این حالت 6 الی 30 ساعت طول می کشد ولی به طور میانگین برای اکثر گاوهای ماده این حالت 12 الی 18 ساعت طول می کشد.درصد عمده ای از فحلیها در شب بین ساعت 6 بعد از ظهر تا 6 بامداد رخ می دهد.از عواقب تشخیص نادرست فحلی می توان به گمراهی دامدار در تشخیص فحلی آتی، متحمل شدن هزینه های تلقیح نادرست و باز گشت به فحلی مجدد گاو مذکور اشاره کرد. تلقیح گاوی که در حالت فحلی نیست ، باعث می گردد که رحم گاو که در این حالت مقاومت کمتری به پاتوژنها دارد، دچار عفونتهای رحمی گردد. وجود تعداد بی شماری از گاوهای شیرده در گله های تجارتی ،نیاز به دستیابی به روشهای مناسب تشخیص فحلی و استفاده از وسائل کمکی و نوین،برای تشخیص فحلی را همواره بوجود می آورد.
علائم و نشانه های فحلی:
مطمئن ترین نشانه فحلی برای تشخیص گاودار، سر پا ایستادن گاو ماده و اجازه سواری دادن به سایر گاوهاست، در بعضی موارد که بکرات دیده می شود اینست که گاو فحل برای سواری گرفتن از دیگر گاوها تلاش می کند به طوری که گاوهای غیر فحل از جهت عقب سعی بر سوار شدن بر گاو ماده فحل را دارند در حالی که خود گاو ماده از جهات مختلف سعی بر سواری گرفتن از سایر گاوها دارد. از مهمترین علائم فحلی که دامداران به طور سنتی با اتکا به آنها فحل یابی می کنند عبارتند از: رفتارهای غیر عادی، عصبی بودن، ناآرامی، تورم فرج و خروج ترشحات آبکی از واژن، کاهش تولید شیر و کاهش مصرف خوراک، کنارگیری از گله، انبساط مردمک چشم می باشد. گاوی که فحل شده معمولا دارای کپل و کشاله ران آلوده می باشد و موهای ابتدای دم آشفته می باشد. حالت فلهمن(Fleman) از دیگر نشانه های فحلی است که در آن حیوان سر خود را بالا نگهداشته و لبهای خود را به سوی بال خم می کند. تجربه دامداران استان عمدتا بر تعییر رفتار عادی گاو فحل اشاره دارد بطوریکه گاوی که مثلا همیشه پیش از همه وارد شیردوشی می شود در زمان فحلی آخرین گاوی است که وارد شیر دوشی می شود. همچنین دامداران استان در فصل زمستان مشاهده نموده اند که از پشت گاو فحل بخار بر می خیزد که این بخار نتیجه افزایش دمای بدن گاو و به دنبالزیاد شدن فعالیت و یا به دلیل تعییرات فیزیولوژیکی دوره فحلی است.
وسائل و روشهای کمکی برای تشخیص فحلی:
1- استفاده از رکورد برداری و تابلوی تولید مثل:
بی گمان مهمترین کمک در تشخیص فحلی داشتن سیستم رکورد برداری می باشد . یکی از روشهای رکوردبرداری استفاده از تابلوی گردان تولید مثل می باشد. یک تابلوی مدیریت تولید مثل در خیلی از گاوداری ها به عنوان پرونده موقتی اطلاعات و وسیله برای کمک کردن به تصمیم گیری مناسب مورد استفاده قرار می گیرد. تابلو به 12 قسمت تقسیم شده است و هر قسمت یک ماه را نشان می دهد که خود به روزهای آن ماه تقسیم می شود. در هر روز این تابلو به اندازه یک روز چرخانده می شود. هر طرف شماره یا وسیله چسب دار دارای رنگ متفاوتی است. رنگ ها معمولا نکاتی مانند فحلی گاو، گاوهای آبستن، گاوهای آماده برای تلقیح، گاوهای خشک را نشان می دهند. بنابراین گاودار می تواند هر روز با نگاه کردن به تابلو گاوهایی که انتظار می روند فحل شوند را شناسایی می کند.
2 - استفاده از دوربین مدار بسته:
استفاده از دوربین و تلویزیون می تواند وسیله ای موثر برای مشخص کردن گاوهای فحل باشد. روشن است که هنگامی این روش نتیجه بهینه می دهد که گاودار بخوبی بتواند گاوهای خود را بشناسد و یا با پلاک شماره گذاری آنها را از یکدیگر متمایز نماید.
3-استفاده از قدم شمارMovement detector (Pedometer):
در حین فحلی گاو ماده نسبت به سایر دوره ها تحرک بیشتری دارد و مدت کمتری را صرف استراحت و غذا خوردن می کند.لذا در زمان فحلی با استفاده از پدومتری که به پای گاو بسته می شود می توان میزان مسافتی که گاو طی کرده اندازه گیری نمود و غیر مستقیم به فحل بودن گاو ماده پی برد.
4 -استفاده از قلم علامت گذار(Crayon):
این وسیله مانند یک قلم نشانه گذاری است که بوسیله آن هر بامداد بالای دم گاو ماده علامتگذاری میشود.در صورت سواری گرفتن سایر گاوها،این رنگ پاک شده و دامدار به فحل بودن گاو پی خواهد برد.
5-اندازه گیری مقاومت الکتریکی واژن (Vaginal resistance measurement):
در هنگام بروز فحلی، حجم مایع مخاطی واژن و همچنین محتویات یونی آن به طور محسوسی افزایش یافته و قابلیت رسانایی بالائی پیدا می کند.با استفاده از نشانگرهای ثبت کننده مقاومت الکتریکی محتویات واژن، از فحلی گاو مذکور می توان اطمینان حاصل کرد.از معایب این روش اینست که وارد کردن این وسیله در واژن باعث التهاب بافتهای مربوطه می گردد و احتمال بروز عفونت را افزایش می دهد.
6 -اندازه گیری میزان پروژسترون شیر با استفاده ازروش رادیو ایمنو اسی((Radioimmunoassay:
با توجه به اینکه در هنگام فحلی غلظت استروژن خون افزایش و متعاقبا میزان پروژسترون کاهش می یابد .با استفاده از روشهای موجود میزان کاهش پروژسترون خون میتواند یکی از نشانه های تشخیص گاو در حالت فحلی باشد.
7-استفاده از شاخص یاب( (Heat mount detector:
ایبن وسیله به گاودار نشان میدهد که آیا گاو ماده به گاوهای دیگر سواری داده است یا نه،از لحاظ ساختار این وسیله دارای دوکیسه تو در تو با یک سیلندر پلاستیکی است.هنگامی که سایر گاوها سوار گاوحاوی این وسیله شوند،کیسه داخلی پاره شده و باعث آزاد شدن ماده قرمز رنگی به درون کیسه بزرگتر می شود.
8- استفاده از خمیر دمی:Tail past
این وسیله،وسیله ای بسیار ارزان و مقرون به صرفه است و در حقیقت خمیری است که ناحیه دم مالیده می شود و پس از خشک شدن در صورت سواری گرفتن سایر گاوها تحت فشار وارده شکسته می شود و فحل بودن احتمالی گاو را اطلاع می دهد.
9- استفاده از تی زر(Teaser):
تی زر به حیوانی گفته می شود که به سوی گاو فحل جذب می شود و در نتیجه امکان شناسایی گاو فحل را به آسانی امکانپذیر می سازد.
9-1)استفاده از سگ فحل یاب:
در این روش از سگهای تعلیم دیده برای تشخیص بوی ترشحات ماده گاو فحل استفاده می کنند.
9-2)استفاده از گاو نر اخته یا آندوژنه:
در این روش امکان آسیب دیدن گاو ماده نسبت به روشهای دیگر بسیار زیاد است لذا کمتر توصیه می شود.
9-3)ماده گاو مجهز به قلم چانه ایChin ball maker:
در این روش از یک قلم نشانه گذاری که به چانه گاو نصب شده استفاده می کنند.این وسیله حاوی کره ای است که محتوی ماده رنگی است که گاو فحل به طور غیر مستقیم تشخیص داده می شود.
10- اندازه گیری دمای بدن:
در هنگام فحلی، ابتدا دمای بدن به طور محسوسی کاهش و در نهایت در مدت کوتاهی دمای بدن افزایش می یابد لذا می توان با اندازه گیری دما تا حدودی از فحل بودن گاو ماده مطلع گردید.
تشخیص آبستنی:
تشخیص دقیق آبستنی از نظر به دست آوردن و حفظ حداکثر بازدهی تولید مثل حائز اهمیت است. دانستن این نکته که یک گاو پس از جفتگیری آبستن نشده است برای گاودار از این نظر اهمیت دارد که با کمترین اتلاف وقت گاو را جفتگیری داده یا تلقیح کند. در ذیل تعدادی ار روشهای سنتی و جدید تشخیص آبستنی آورده شده است:
1- بازرسی رکتال
در این روش با وارد کردن دست به درون راست روده محتویات رحم جهت تعیین تعییرات اندازه یکی از شاخهای رحم که به دلیل وجود جنین صورت گرفته است از راه لمس کردن بازرسی می شود. از هفته ششم تا هشتم آبستنی اختلاف اندازه بین دو شاخ رح محسوس تر است.
2- تشخیص آبستنی با اندازه گیری هورمونها:
اندازه گیری هورمونها برای تشخیص آبستنی بویژه اگر در شیر امکانپذیر باشد به دلیل راحتی نمونه گیری مزیتهای بیشتری از روش بازرسی رکتال دارد.
2-1) پروژسترون
جسم زرد در طول آبستنی پروژسترون تولید می کند. حداکثر غلظت پروژسترون در روز دهم پس از تخمکریزی حاصل می شود. روشهای اندازه گیری پروژسترون مانند رادیو ایمنو اسی و تست الیزا در روز 21-24 با دقت 85-80 درصد قادر به تشخیص آبستنی می باشد.
2-2) سولفات استروژن
تعیین ترکیباتی که به وسیله جنین تولید می شود، نسبت به ترکیبات تولید شده توسط مادر ارزش بیشتری برای تشخیص آبستنی خواهد داشت. جنین استروژن تولید می کند و غلظت سولفات استروژن در پلاسما از روز هفتادم آبستنی افزایش می یابد. تست سولفات استروژن در 15 هفتگی نشانه آبستنی است.
3-بالوتمان:
شکم گاو ماده آبستن تقریبا از ماه هفتم آبستنی بزرگتر می شود. چنانچه دست مشت شده به بخش سمت راست شکم فشار داده شود گاهی می توان برخورد جنین به دست راپس از بازگشت جنین حس کرد.
4-اولتراسوند:
در این روش از میله درون رکتومی استفاده می شود که امواج فراصوتی ارسال کرده و امواج منعکس شده را دریافت می کند. طول موج پس از برخورد با جنین زنده و یا جریان خون جنین تعییر می یابد.
جمع بندی:
یکی از دلایل مهم اقتصادی نبودن پرورش گاو شیری در استان، پایین بودن راندمان تولید مثلی در گله هاست. ضعف در تشخیص بموقع فحلی و آبستنی موجب می شود تا فحلیهای زیادی در زمان طول عمر اقتصادی گاو از دست برود که این امر به خودی خود سبب طولانی شدن فاصله دو زایمان و به تبع آن ضررهای مالی فراوان به دامداران می گردد. با توجه به توسعه تکنیک تلقیح مصنوعی، به جای گاو نر خود گاودار باید عمل فحل یابی را انجام دهد و اینجاست که بسیاری از اشتباهات مدیریتی موثر بر باروری گله آشکار می شود. مشکل مربوط به تشخیص فحلی در گاوهای ماده به خاطر کوتاه و متغیر بودن طول دوره فحلی می باشد تشخیص دقیق آبستنی از نظر به دست آوردن و حفظ حداکثر بازدهی تولید مثل حائز اهمیت است. دانستن این نکته که یک گاو پس از جفتگیری آبستن نشده است برای گاودار از این نظر اهمیت دارد که با کمترین اتلاف وقت گاو را جفتگیری داده یا تلقیح کند.
Some Reference:
1.Allrich, R.D.,R.J. Knutson. 2003.Improving the detection of estrus in. Dairy cattle. Internet Search.
2-Buchanan, G. A. 2002. Detection strategies for dairy cattle. Georgia University.
آرش جوانمرد
نوشته شده توسط ...........محمد بستانی......... در ساعت | لینک | آرشیو نظرات
سازه های موثر بر بروز رفتارهای فحلی گاو
چکیده:
تشخیص ماده گاوهای فحل از سوی انسان، هم چنان یکی از مشکلات اساسی در گاوداری هایی است که برای بارور کردن ماده گاوها، تلقیح مصنوعی را به کار می برند و یا جفتگیری کنترل شده دارند.
داشتن روش های موثر و اقتصادی تشخیص فحلی در گاو، نیازمند شناخت کامل تغییرهای رفتاری و فیزیولوژیک ماده گاو در طول چرخه فحلی است. پراکنش در بروز رفتارهای فحلی بین گاوهای مختلف و هم چنین در خلال چرخه های پی در پی هر گاو، این فرایند را پیچیده می سازد. در این مقاله، بسیاری از سازه های بیولوژیک و محیطی مورد توجه قرار گرفته اند که بر شدت و طول دوره بروز رفتار های فحلی گاوهای اهلی، تاثیر می گذارند.
واژه های کلیدی: گاو، تشخیص فحلی، چرخه فحلی و رفتارهای فحلی
Factors Influencing Estrous Behavior in Cattle
Zamiri,M.J.
Prof., Dept. of animal Science, College of Agriculture, Shiraz University
Summary
The rate of estrus detection in dairy herds is low. the development of efficient methods of estrus detection techniques for use in cattle depends on a thorough understanding of the physiology and behavior during the estrous cycle. many factors affect the manifestation of sexual behavior during the cycle. Social interactions, management factors, environmental factors, and physiological status are amongst many factos that are discussed in this paper.
Key words: Cattle , Estrous behavior , Heat ,Heat detection
مقدمه:
بی حرکت ایستادن و اجازه سواری دادن به گاو نر و یا یک گاو دیگر، اصلی ترین و مطمئن ترین نشانه فحلی، و بهترین شاخص است که نشان می دهد ماده گاو یا تلیسه، در گامه پیش از تخمک ریزی قرار دارد و آماده پذیرش جنسی است. شدت و طول دوره بروز رفتارهای فحلی در خلال چرخه فحلی، بین گاوهای مختلف، بسیار متغییر است. تعداد جفتگیری موفقیت آمیز با گاو نر، می تواند تا 20 بار نیز برسد. "برهم کنش اجتماعی"، سازه های مدیریتی، نوع ساختمانهای نگهداری و امکانات آن، محیط فیزیکی، تغذیه، سن، وضعیت فیزیولوژیکی، سازه های ژنتیکی، و بود یا نبود گاو نر در گله، بر بروز رفتارهای فحلی تاثیر می گذارند. هدف این مقاله ، بررسی جنبه های مهمتر این سازه ها، بر رفتار فحلی در گاو است.
بر هم کنش های اجتماعی(Social interactions)
بر هم کنش های اجتماعی، از جمله "چیرگی اجتماعی"(Social dominance)(چیره بودن بر دیگر افراد گله) بر بروز رفتارهای فحلی، تاثیر می گذارند. در تلیس هایی که به شکل گروهی نگهداری می شوند، برخی از تلیسه های فحل، سواری می گیرند. گاو های درشت جثه چیره، ممکن است از سواری گرفتن گاوهای زیردست(Subordinate)با جثه کوچک، جلوگیری کنند، هر چند که در برخی پژوهش ها، رابطه ای بین درجه اجتماعی(Social Rank) و بسامد سواری از نظر تعداد سواری داده شده و تعداد سواری گرفته شده، مشاهده نشده است. بر هم کنش های اجتماعی، بر زمان بندی بروز رفتار فحلی در گله و احتمالا بر ساز و کارهای فیزیولوژیک موثر بر فحلی، تاثیر می گذارند. در شرایطی که فحلی در گاوهای گله همزمان شده بود، درجه اجتماعی گاوهای چیره، اثر بسیار شدیدی بر طول دوره فحلی و نیز تعداد گاوهایی داشت که در هر زمان معین، فحل بودند. زمانی که اقدام به همزمان سازی فحلی در گله می شود، ماده گاوها، تمایل به تشکیل گروه هایی دارند که انها را "گروه فعال جنسی"(Sexuall Active Group)می نامند. جابجایی گاو ها در این گروه ها، اغلب بسیار زیاد است و اعضای گروه، پیوسته، تغییر می کنند. عملکرد جنسی گاوهای نری که پیش از جفتگیری با ماده گاو ، سواری گرفتن و یا سواری دادن دیگر گاوها را مشاهده کرده اند، افزایش می یابد. با همزمان کردن فحلی، تعداد گاوهایی که در تشکیل " گروه جنسی فعال " شرکت می کنند، افزایش می یابد. همزمان شدن فحلی ماده گاوها، به طور طبیعی نیز اتفاق می افتد و بین گاوهای جوان تر، شایع تر است. پدیده همزمان شدن فحلی در طبیعت نیز نشان می دهد، گاوهای فحل به گونه ای بر فحلی دیگر گاوهای فحل در گله، اثر می گذارند. متراکم شدن بروز فحلی، بین گاوهای اصطبل های جاور نیز رخ میدهد، به ویژه اگر امکان تماس حسی وجود داشته باشد. در گروه های جنسی فعال، ماده گاوها، گاوهای ماده ویژه ای را به عنوان شریک جنسی،(Sexual partner) بر می گزینند و این تمایل، در گاوهای مسن تر بیشتر دیده می شود. ماده گاوها ، جذابیت جنسی کمتری برای دیگر گاوهای گروه دارند اما بندرت به سوی آنها می روند و یا در زمان فحلی تمایل به سواری گرفتن دارند. برخی گاوها، درست بر عکس این رفتار را نشان می دهند.
سازه های مدیریتی
تشخیص فحلی، یکی از مهمترین نگرانی های گاوداریهایی است که علاقه مند به بکارگیری تلقیح مصنوعی هستند. دقت و کارایی مشاهدات مستقیم، به بسامد مشاهدات، طول دوره هر مشاهده، و زمان بندی دوره های مشاهده، بستگی دارد. برای افزایش کارآیی تشخیص فحلی، می توان از روش همزمان سازی فحلی، بهره گرفت. بسامد بروز فحلی و طول دوره فحلی، کاملا متغییر بوده است و از این نظر، بین گاوهایی که فحلی طبیعی داشتند و آنهایی که با پروستاگلاندین همزمان شده بودند، تفاوتی دیده نشده است. در گاوهای کوهان دار در مکزیک، طول میانگین دوره فحلی در حالت طبیعی و در گاوهای همزمان شده با پروستاگلاندین به ترتیب، 3/15 و 3/13 ساعت و در تلیسه ها 7/21 و 8/19 ساعت بود. کارایی تشخیص فحلی در روش PRID و ایمپلاتست پروژسترون تقریبا برابر با 70 درصد ولی برای روش پروستاگلاندین، 44 درصد بود. مطالعه گاوهای اروپایی نشان داده است که تراکم دام درواحد سطح موجب افزایش بسامد و برهم کنش های جنسی بین ماده گاوها می شود. گاوهایی که در اصطبل نگهداری می شوند نسبت به آنهایی که در مراتع هستند، در هر دوره فحلی، سواری بیشتری می دهند. در مرتع ، زمان بیشتری صرف چرا می شود و از این رو، زمان کمتری برای بروز برهمکنش های رفتاری وجود دارد. نوع مواد بستر نیز می تواند بر بسامد رفتاری فحلی اثر داشته باشد. سطوح لغزنده، تاثیر نامطلوبی بر بروز فحلی دارند. سواری گرفتن گاوهای فحل روی سطوح چوبی بیشتر از سطوحی است که با کاه پوشیده شده اند(به ویژه، برای گاوهای مسن تر) و برای سطوح سیمانی بیشتر از خاکی است.برخی پژوهشگران، نشان داده اند که سطوح بتونی، به میزان زیادی بسامد سواری دادن و طول دوره فحلی را نسبت به سطوح خاکی، کاهش می دهند.زمانی که مشکلات سم در گله شایع تر باشد، تفاوت بین سطوح بتونی و خاکی از نظر بسامد سواری، به مراتب بیشتر است. سروصدای بلند از دیگر سازه هایی است که فعالیت سواری دادن را کاهش می ده، به ویژه اگر صدا نا منظم و غیر عادی باشد. سقف های کوتاه ساختمان، عمق زیاد گل ولای، در انتظار زمان شیردوشی و تغذیه (شرطی است) بودن نیز بسامد سواری دادن را کاهش می دهند.
سازه های محیطی
سازه های محیطی، بر فعالیت های جنسی و بازدهی تولید مثل گاو، تاثیر می گذارند. حتی "فاز ماه"(Lunar phase) می تواند بر فعالیت فحلی تاثیر داشته باشد. در اواخر پاییز و اوایل زمستان رفتار فحلی، در مقایسه با تابستان، کمتر، و چرخه های فحلی نا منظم و تعداد روزهای باز در ماه های زمستان بیشتر گزارش شده است. تداوم دمای محیطی بالا، موجب کوتاه شدن دوره فحلی و کاهش شدت فحلی در گاوهای شیری می شود. انتقال گاوهای اروپایی به نواحی نیمه گرمسیری و گرمسیری موجب کوتاه شدن طول دوره فحلی شد که ناشی از تاثیر تغییرات تغذیه ای، آب و هوا، و انگل ها بر تولید مثل است. در حالی که نزادهای کوهان دار، در ماههای گرم سال، رفتارهای فحلی بیشتری را نشان می دهند، در گاوهای اروپایی، هوای سرد(اگر زیاد شدید نباشد) تاثیر مهاری کمتری بر بروز فحلی دارد تا هوای گرم. در ماههای تابستان، طول دوره فحلی ماده گاوهای هولشتن(لا ضریب چاقی لاغری6/2)، در محیط کاملا خنک(16 ساعت) بیشتر از محیط نسبتا خنک(5/11 ساعت) بود. برخی گزارش ها حاکی از این هستند که فحلی، هنگام شفق و در ساعت های روشنایی، اغاز می شوود در حالی که برخی گزارش ها می گویند که بیشترین فعالیت سواری، هنگام عصر و شب، رخ می دهد. این در حالی است که برخی پژوهشگران تفاوتی در بسامد فعالیت جنسی بین روز و شب مشاهده نکردند. بیشتر یافته ها درباره گاوهای کوهان دار، نشان می دهند که احتمال بروز رفتارهای فحلی، در ساعات های تاریکی و یا ساعت های آغازین صبح، بیشتر است. شدت رفتار فحلی، تحت تاثیر زمانمی از شبانه روز است که فحلی آغاز می شود. فعالیت جنسی گاوهایی که فحلی آنها در صبح اغاز شده بود، نسبت به انهایی که در عصر آغاز شده بود، بیشتر بود_4/11 سواری در ساعت در برابر6/7). سازه های دیگری مانند باد شدید، باران شدید و رطوبت زیاد نیز موجب کاهش فعالیت های حرکتی وابسته به فحلی می شوند.
تغذیه
سازه های تغذیه ای می توانند موجب مهار چرخه تخمدانی شوند اما بطور کلی، تا زمانی که چرخه های تخمدانی، طبیعی باشند، تاثیری بر چگونگی بروز فحلی ندارند. افزایش و یا کاهش شدید مقدار خوراک گاوهای گوشتی، شروع فحلی پس از زایش را در مقایسه با گاوهایی که وضعیت بدنی متوسط تا خوبی داشتند، به تاخیر انداخت. کمبود شدید پروتئین موجب بروز ناهنجاریهای تولید مثلی و تغذیه با مقادیر زیاد پروتئین، موجب تاخیر در بلوغ و افزایش تعدا روزهای باز در گاوهای شیری می شود. کمبود ویتامین A، موجب تاخیر در بلوغ می شود. در بسیار موارد، تعادل انرژی تاثیر به سزایی بر از سرگیری چرخه های تخمدانی پس از زایش دارد، به گونه ای که تعادل منفی انرژی بروز فحلی پس از زایش را به تاخیر می اندازد. تعادل منفی انرژی و یا چاقی زیاد تلیسه ها تاثیری بر طول دوره فحلی نداشت. تغذیه تلیسه ها با جیره هایی که 80، 100 و 120 درصد نیازهای انرژی و پروتئین را تامین می کرد نیز تاثیری بر طول دوره فحلی و فعالیت های سواری آنهانداشت. کمبود مینرال ها نیز بر تولید متل تاثیر می گذارد. کمبود فسفر، فحلی پس از زایش را به تاخیر می اندازد اما تغذیه جیره هایی که 73،138،246 درصد نیازهای فسفر تلیسه های شیری شیری را تامین می کرد. تاثیری بر طول دوره فحلی و بسامد سواری دادن، نداشت. کمبود کبالت، چرخه های فحلی را منظم می کند و کمبود منگنز، فحلی پس از زایش را به تاخیر می اندازد و اگر شدید باشد موجب قطع کامل چرخه های تخودانی می شود. کمبود بتاکاروتن نیز موجب کاهش شدت رفتارهای فحلی شده است.
سن و وضعیت فیزیولوژیکی گاو
گفته می شود که طول دوره فحلی تلیسه کمتر از گاو است اما برخی پژوهش ها تفاوت آشکاری در میانگین طول دوره فحلی تلیسه ها (5/5± 6/14 ساعت) و گاوهای مسن تر را(4/4±1/15 ساعت) ندیدند. شدت رفتار فحلی با افزایش سن افزایش یافت (5/5 سواری بیش از نخستین ابستنی تلیسه ها، 3/6 سواری در تلیسه های زایش اول ، و 9/7 سواری در گاو های مسن تر) و گاوهای مسن تر، در آغاز دوره فحلی، نسبت به گاوهای جوان تر، فعالیت سواری بیشتری را نشان دادند. تعداد سواری گرفتن از تلیسه ها و گاوهای فحل، کاملا متغییر است;تعداد سواری در گاوهای شیرده، بین 3-140 و در تلیسه ها، بین 3-225 بار متغییر بود تمایل به تشکیل "گروههای جنسی فعال" با افزایش سن، کاهش می یابد و ترکیب گروه های جنسی فعال ممکن است کاملا متفاوت باشد. در مقایسه با گاوهای مسن تر، تعداد گروه های فعال جنسی در تلیسه ها، کمتر اما تعداد افراد در هر گروه، بیشتر بود."گروه های فعال جنسی" که کمتر از 6 عضو داشتند، ناپایدارتر بودند و گاوها تمایل بیشتری به شرکت در گروه هایی داشتند که پیشینه آشنایی با آنها را داشتند. با پیشرفت دوره فحلی ، تغییراتی نیز در فعالیت جنسی دیده می شود. سواری دادن یا گرفتن در چند ساعت آغازین دوره فحلی واقعی، بیشتر است و سپس به تدریج، کاهش می یابد. شیردهی و یا حضور گوساله، موجب تاخیر در آغاز چرخه فحلی می شود و رفتار فحلی را مهار می کند. در سه ماه اول پس از زایش، میانگین تعداد سواری های داده شده یا گرفته شده به ازای هر ماده گاو و در هر دوره فحلی، با هر نوبت فحلی پس از زایش افزایش یافت. در فعالیت های سواری دادن و یا گرفتن، در 98 درصد موارد، حداقل یکی از گاوها، فحل بود و در 71 درصد موارد، هر دو گاو فحل بودند. در گاوهای اروپایی، نزدیک به 6درصد گاوهای آبستن، در فعالیت های سواری شرکت می کنند. این رقم در گاوهای زیبو، کمتر از 2 درصد است. فعالیت سواری گاوهای آبستن، اغلب به 100 روز نخست آبستنی، محدود می شود که غلظت استروژن خون معمولا پایین است. گاوهای اروپایی، اغلب در مرحله پرواستروس و مت استروس، تمایل به سواری گرفتن دارند اما گاوهای براهمن در این مراحل، هم سواری می دهند و هم سواری می گیرند.استرس موجب کاهش طول دوره فحلی و یا مهار آن می شود. انتقال گاوهای زیبو به مراتع جدید و یا محصور کردن آنها در اصطبل، فعالیت فحلی آنها را کاهش می دهد. توفانهای موسمی گرمسیری نیز تاثیر همانندی دارند. تزریق 320 واحد بین المللی ACTHدر مرحله پرواستروس، موجب تاخیر در بروز فحلی و کاهش طول دوره فحلی در تلیسه ها شد. اینفیوژن کورتیزول در مرحله پرواستروس به تلیسه ها برای 90 ساعت، به طور کامل موجب مهار سرژLH و رفتار فحلی شد بدون این که تاثیری بر غلظت پلاسمایی استرادیول داشته باشد. یکبار تزریق کورتیزول (تا 200 میلی گرم) به تلیسه های تخودان برداری شده ای که استرادیول دریافت کرده بودند، تاثیری بر ویژگی های فحلی نداشت. یک تزریق 4 میلی گرمی دگزامتازون به چنین تلیسه هایی، درصد تلیسه های فحل را کاهش داد اما تاثیری بر رفتار فحلی تلیسه هایی تداشت که فحلی نشان دادند. افزایش غلظت استرادیول موجب سرژ گونادوتروپین ها و بروز فحلی می شود اما رابطه مستقیمی بین غلظت استرادیول و یا پروژسترون با شدت رفتارهای فحلی دیده نشد. از سویی، کاهش غلظت پروژسترون و افزایش استرادیول موجب تحریک فعالیت جنسی در مراحل پایانی دوره فحلی شد. گاوهایی که دوره فحلی طولانی تری داشتند، نرخ آبستنی بالاتری نیز داشتند. شدت رفتارهای فحلی تاثیری بر نرخ آبستنی نداشت اما افزایشی برابر 12 درصد در نرخ آبستنی نیز برای گاوهایی گزارش شده است که فعالیت جنسی آنها در فحلی پس از زایش، بیشتر بود.
سازه های ژنتیکی
طول دوره فحلی و شدت رفتارهای فحلی، تفادت هایگونه ای و ژنتیکی نشان می دهند. دامنه طول دوره فحلی (پذیرش جنسی) ماده گاوهای اروپایی بین 4 تا 48 ساعت(میانگین هایی بین 6/13 و 3/19 ساعت) و میانگین آن در گاوهای هندی (کوهان دار) 8/0± 7/6 ساعت (انحراف معیار) گزارش شده است. تفاوت هایی از نظر شدت رفتار فحلی بین گاوهای اروپایی و هندی نیز گزارش شده است. گاوهای براهمن در هر ساعت دوره فحلی، به طور متوسط یکبار سواری دادند در حالی که این رقم برای گاوهای شاروله 8/2 بود. شدت رفتارهای فحلی گاوهای براون سویس، کمتر از نژاد های شیری دیگر بود و بطور کلی، نژادهای تیره رنگ نسبتبه گاوهای دارایموهای سفید یا قرمز، شدت فحلی بیشتری نشان دادند. به طور کلی، شدت رفتارهای فحلی در گاوهای مناطق گرمسیری، کمتر است و رفتارهای شدید فحلی تنها در 30 - 20 افراد گله گزارش شده است. ضریب وراثت پذیری شدت رفتارهای فحلی، پایین است(21/0) که نشان می دهد چرا دخترا هر گاو نر، شدت فحلی، متفاوتی دارند.
اثر گاو نر
در ساعت های آغازین روز، گاوهای نر در گروه های "نا هم جنس"،از نظر جنسی فعال تر هستند. در این ساعت ها، طول دوره فحلی گاوهای ماده نیز بیشتر است. الگوی فعالیت جنسی گاوهای نر در برابر همان ماده گاوهای فحل، نیز متفاوت است. اگر چه حضور گاو نر تی زر (Teaser)موجب بهبود فرایند تشخیص فحلی در گاوهایی می شود که فحلی طبیعی دارند، اما این اثر در گاوهایی که با روش های هورمونی همزمان شده اند، دیده نشده است. گاوهای تی زر، در بیشتر موارد تنها از برخی گاوهای فحل همزمان شده، سواری می گیرند و به برخی از آنها نیز توجه نمی کنند. حضور گاو نرف زمان اولین تخمک ریزی و فحلی پس از زایش را تحت تاثیر قرار می دهد و موجب کاهش برهم کنش بین ماده ها و نیز از هم گسیختگی "گروه های جنسی فعال" می شود. تفاوت های موجود در رفتارهای جنسی بین گاوهای نر، بر کاربرد آنها برای تشخیص فحلی، اثر می گذارد. در حالی که یک گاو نر پس از از 50 ساعت نزدیک به 30 درصد از ماده گاوهای فحلی را شناسایی کرده بود، گاو نر دیگری پس از 60 ساعت، نخستین سواری خود را انجام داد. جفتگیری با گاو نر و یا تلقیح مصنوعی، موجب کوتاه شدن طول دوره فحلی می شود. تحریک سرویکس، موجب آزاد سازی اکسی توسین می شود که احتمال می رود ، سازه فیزیولوژیکی برای کاهش طول دوره فحلی باشد.
محمد جواد ضمیری
استاد بخش علوم دامی، دانشگاه شیراز
نوشته شده توسط ...........محمد بستانی......... در ساعت | لینک | آرشیو نظرات
اثرات نیتروژن اوره ای شیر و نیتروژن خون بر تولید مثل گاو
اثرات نیتروژن اوره ای شیر و نیتروژن خون بر تولید مثل گاوهای شیرده
مقدمه:
نرخ آبستنی گاوهای شیرده از مهمترین شاخص های موثر بر اقتصادی بودن واحد های پرورش گاو شیری محسوب می شود. تغذیه استاندارد بویژه پروتئین جیره یکی از عوامل موثر بر آبستنی دام ها می باشد. پروتئین بیش از نیاز شیردهی اثرات منفی بر روی تولید مثل دارد(4،3 و7). نشخوارکنندگان به دلیل داشتن میکروارگانیسم های شکمبه، قادرند از منابع ازت غیر پروتئینی مانند اوره در ساخت پروتئین استفاده کنند. اوره در دام ها از دو منبع تامین می گردد، منابع ازتی غیر پروتئینی1( NPN) و پروتئین مازاد بر مصرف، که هر دو به آمونیاک تجزیه شده و بعد از جذب از خون به سرعت توسط کبد به اوره تبدیل می شوند. مولکول های کوچک اوره سریعا توسط خون در مایعات بدن، از جمله شیر انتشار یافته و به تعادل می رسد(1). سطح اوره خون همبستگی بالایی با سطح اوره موجود در جیره غذایی نشخوارکنندگان دارد. همبستگی بین نیتروژن اوره در خون و شیر مثبت است (7). با اصلاح ژنتیکی جهت افزایش تولید شیر، نرخ آبستنی در گاوهای شیری کاهش می یابد(3).
اگر چه نتایج پژوهش های زیادی نشان می دهدجیره حاوی پروتئین بالاتر از حد استاندارد باعث کاهش باروری می شود(3 و7) ولی نتایج برخی مطالعات دیگر غلظت ویژه آن را عامل کاهش باروری دانسته اند. بعضی از گزارشا ت هم وجود داردکه نشان می دهد هیچ نوع رابطه ای بین میزان پروتئین و باروری وجود ندارد(5). غلظت نیتروژن اوره ای اضافی خون و شیر همچنین می توانداثرات نامطلوبی بر روی اسپرم، تخمک یا رویان داشته باشد(4). بنابراین تاثیر میزان نیتروژن اوره ای خون و شیر بر نرخ آبستنی و یا تعیین غلظت مناسب نیتروژن اوره ای شیر و خون به عنوان یکی از چالش های مهم در تولید مثل دام ها هحسوب می شود.
تغذیه اوره به عنوان منبع ازت غیر پروتئینی در جیره غذای نشخوار کنندگان:
اوره مهمترین محصول فرعی سوخت و ساز پروتئین در پستانداران است (6). پروتئین اضافی مصرف شده بوسیله گاو معمولا به آمونیاک تجزیه می شود. چون آمونیاک جذب شده در خون برای حیوان سمی است، به سرعت توسط کبد به اوره تبدیل می شود. اوره دارای 45% نیتروژن و 281% پروتئین معادل می باشد. از آنجائیکه منابع ازت غیر پروتئینی معمولا 2 تا 4 برابر ارزانتر از منابع پروتئین غذایی در برابر هر واحد نیتروژن است، بنابر این در جیره غذایی نشخوار -کنندگان اهمیت دارد. سودمند بودن میزان اوره و ازت غیر پروتئینی بستگی به توان میکروب های شکمبه برای تبدیل این مواد به یک منبع پروتئین میکروبی دارد(1).
نیتروژن اوره خون(BUN)1 و تولید مثل:
نیتروژن اوره ای خون تحت تاثیر سطوح پروتئین خام و ترکیب کربوهیدرات های جیره قرار دارد(6). جیره غذایی با پروتئین بالامقدار نیتروژن اوره ای خون را افزایش می دهد(6،3 و7). افزایش بیش از حد نیتروژن اوره ای خون بر روی اسپرم، تخمک یا رویان اثر منفی داشته و منجر به کاهش باروری می شود. غلظت بالای نیتروژن اوره ای خون در حیوان ماده باعث کاهش PH رحمی و تولید پروستاگلاندین شده و از طرف دیگر ممکن است اتصال هورمون لوتئینه کننده جسم زرد(LH )2 را به گیرنده های تخمدانی کاهش دهد، که این هورمون ها باعث کاهش غلظت پروژسترون سرم و در نتیجه کاهش باروری می شود(4،3 و7). نتایج پژوهش ها نشان می دهد غلظت نیتروژن اوره ای خون بیشتر از 20 میلی گرم در دسی لیتر باعث کاهش نرخ آبستنی در گاوهای شیرده می شود(3).
مصرف بیش از اندازه نیتروژن، مقدار آمونیاک اوره و دیگر ترکیبات نیتروژنی رحم وخون را افزایش می دهد. این عوامل از طریق به تاخیر انداختن آبستنی، افزایش دفعات تلقیح به ازای هر آبستنی و مرگ جنین بازده تولید مثلی را تحت تاثیر قرار می دهند. سطوح بالای آمونیاک خون ممکن است از طریق کاهش فعالیت سیستم ایمنی منجر به کاهش توان تولید مثلی گردد(4،3 و7). سطح اوره پلاسما می تواند بیانگر پروتئین جیره و کنترل بازده تولید مثلی نشخوارکندگان باشد(3).
نیتروژن اوره شیر1(MUN) و تولید مثل:
بیشترین مقدار اوره از طریق ادرار دفع می شود، ولی مقداری از آن به داخل شیر انتشار می یابد. بطوریکه نیتروژن اوره حدود 5/2 تا 3% کل نیتروژن شیر را تشکیل می دهد(7). نتایج پژوهشگران مختلف نشان داده است که جیره حاوی اوره بالا باعث کاهش تولید شیر در گاوهای پر تولید شده وافزایش نیتروژن اوره ای شیر نیز باعث کاهش نرخ آبستنی می شود(4،3 و7 ). گزارش های زیادی وجود داردکه نشان می دهد بین نژاد های مختلف در ارتباط با اوره شیر تفاوت زیادی وجود دارد. احتمالا تفاوت بین نژادها را در ارتباط با تفاوت بین اندازه بدن آنها دانسته اند. چون غلظت اوره موجود در شیر تابع وزن بدن است، بنابراین نژادهایی که وزن بیشتری دارند دارای غلظت اوره ای بیشتری، نیز هستند(2). اگرچه نیتروژن اوره ای شیر یک معیار و شاخص عالی برای تغذیه است، ولی شاخص خوب و مناسبی برای کنترل بازده تولید مثلی گاوها نمی باشد(1). بنابراین از نیتروژن اوره ای شیر می توان به عنوان یک ابزار علمی جهت کنترل پروتئین خام و انرژی مصرفی نسبت به احتیاجات دام استفاده نمود.
بنابراین افزایش میزان نیتروژن اوره ای خون و شیر ممکن است:
1- عملکرد تولید مثلی را کاهش دهند
2- احتیاجات انرژی را افزایش دهند .
3- چون مکمل های پروتئنی گرانترین بخش جیره است، هزینه تغذیه را بالا ببرند
4- دفع نیتروژن اضافی و آلودگی منابع آبی را به دنبال داشته باشند.
نیتروژن اوره ای شیر بین هفته های اول تا سوم شیر دهی افزایش می یابد. بعد از هفته سوم شیر دهی میزا ن آن به تعادل رسیده و معمولابین 22-20 میلی گرم در دسی لیتر باقی می ماند(3). چون گاو های شیری پر تولید در اوایل شیری دهی نمی توانند به اندازه کافی خوراک مصرف کنند، انرژی مورد نیاز آنها تامین نمی شود بنابراین برای تامین انرژی از ذخیره بدنی خود استفاده می نمایند در نتیجه دچار تعادل منفی انرژی می شوند. گاوهای شیرده در حال تعادل مثبت انرژی عملکرد تو لید مثل بالایی نسبت به گاوهای در حال تعادل منفی انرژی دارند. به دلیل اینکه توازون منفی انرژی غیر قابل اندازه گیری می باشد، می توان وضعیت تغذیه ای و عملکرد تولید مثلی را از طریق نیتروژن اوره ای شیر مورد ارزیابی قرار داد(3)
رابطه بین نیتروژن اوره خون و نیتروژن اوره شیر:
نیتروژن اوره شیر و خون هر دو معرف تولید اوره توسط کبد هستند(1). نیتروژن اوره ای پلاسما و نیتروژن اوره ی شیر شاخصهای سودمندی برای متابو لیسم پروتئین و وضعیت تولید مثلی گاوهای شیرده می باشند . بعد از تغذیه، زمانیکه نیتروژن اوره ا ی خون در حال افزایش است، نیتروژن اوره ای شیر پایین بوده و هنگامیکه نیتروژن اوره ی خون در حال کاهش است، نیتروژن اوره ی شیر بیشتر از خون می باشد(1). برخی محققین نشان دادند که بین نیتروژن اوره ی خون و نیتروژن اوره ای شیر همبستگی زیادی وجود دارد(3).
بحث :
با توجه به اینکه تولیدمثل مهمترین عامل در تعیین بازده پرورش دام است و بیشترین درآمد سالانه یک دامدار از تولید- مثل حاصل می گردد، لذا افزایش میزان راندمان تولید مثل مفیدترین اقدام ممکن در جهت افزایش بهره وری گله است. در رابطه با تاثیر نیتروژن اوره ی شیر و خون بر میزان آبستنی در دامها تحقیقات زیادی صورت گرفته است. برخی پژوهش ها ی انجام گرفته، اثرات منفی نیتروژن اوره ای شیر را بر روی باروری گاوهای شیری گزارش نموده است.
گر و همکاران (2004) نشان دادند که به ازای افزایش 10 میلی گرم در دسی لیتر نیتروژن اوره ای شیر، نرخ آبستنی پس از اولین تلقیح 2 تا 4 درصد کاهش می یابد.
هجمان و همکاران (2004) همبستگی منفی بین میزان نیتروژن اوره ای شیر و نرخ آبستنی را گزارش کردند.
راجالا و همکاران(2001) در طی پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که گاوهای با سطوح نیتروژن اوره ای شیر پایین تر از 10 میلی گرم در دسی لیتر احتمال دارد، 2-4 برابر بیشتر از گاوهایی که سطح اوره ای شیر آنها بیشتر از 4/15 میلی گرم در دسی لیتر است، آبستن شوند.
ملندز و همکاران(2000) با انجام پژوهشی بر روی گاو های هلشتاین فلوریدا گزارش نمودند که گاوهای دارای نیتروژن اوره ای شیر بالا، 18 برابر بیشتر از گاوهایی که نیتروژن اوره شیر پائین دارند غیر آبستن هستند.
پراکستال و همکاران(1989) در یافتند زمانیکه میزان پروتئین خام جیره از 6/12-17 درصد بیشتر شود، سطوح نیتروژن اوره ای خون افزایش یافته و نرخ آبستنی به میزان 13 درصد کاهش می یابد. فرگوسن و چالوپا(1989) گزارش کردند که فرآورده های فرعی متابولیسم نیتروژن مانند اوره ممکن است وظیفه محور هیپو تالاموس- هیپوفیز- تخمدان را تغییر دهند، بنابراین توان تولید مثلی را کاهش می دهند. در یک مطالعه دیگر فرگوسن و همکاران( 1988) گزارش کردند که گاوهای با سطوح بالاتر از 20 میلی گرم در دسی لیتر نیتروزن اوره ای خون، احتمال دارد در مقایسه با گاوهایی که غلظت نیتروزن اوره ای خون آنها کمتر است، 3 برابر کمتر آبستن گردند.
در ایران هم در این زمینه تحقیقاتی انجام گرفته است. محسن باباشاهی و همکاران(1383) با مطالعه ی همبستگی بین نیتروژن اوره ای خون و نیتروزن اوره ای شیر و باروری گاوهای شیرده گاوداری های اصفهان گزارش کردند که احتمال آبستنی گاوهایی که غلظت نیتروژن اوره ای شیر آنها بین 5/16-19 میلی گرم در دسی لیتر است بیشتر از گاوهایی است که میزان نیتروژن اوره ای آنها کمتر از 5/16 و یا بیشتر از 19 میلی گرم در دسی لیتر است. با توجه به نتایج گزارش شده موجود انجام تحقیقات بیشتر برای تعیین همبستگی بین نیتروژن اوره ای شیر و نیتروژن اوره ای خون با باروری گاوهای شیرده ضروری به نظر می رسد.
نتیجه گیری:
با توجه به مطالب عنوان شده در رابطه با اهمییت تولید مثل و نرخ آبستنی در گاوهای شیرده و تعیین غلظت مناسب نیتروژن اوره خون و نیتروژن اوره شیر امکان استفاده بهینه از اوره به عنوان منبع ازت غیر پروتئینی و ارزان قیمت در جیره گاوهای شیرده فراهم می شود. همچنین با بهبود میزان نرخ آبستنی در گله ها می توان بازده اقتصادی واحد های دامپروری را افزایش داد.
نوشته شده توسط ...........محمد بستانی......... در ساعت | لینک | آرشیو نظرات
پرورش بره ها به صورت مصنوعی با استفاده از جایگزین شیر
پرورش بره ها به صورت مصنوعی با استفاده از جایگزین شیر
دانشگاه اژه ترکیه – دانشکده کشاورزی Dr.turgay tashkin 2003
مقدمه
فاکتورهای مهم پرورش گوسفند یکی قیمت بره در بازار و دیگری تعداد بره های از شیر گرفته شده به ازای هر راس گوسفند در سال می باشد.با انجام فعالیت های اصلاحی و سلکسیون ، گوسفندانی با دوقلوزایی ومیزلن بره زایی بالا حاصل شده اند که علاوه بر مزیتی که دارد این افزایش مشکل پرورش بره ها را به وجود آورده است.
کافی نبودن شیر مادر به دلایل مختلف مانند سنگینی زایمان مرگ و میر بره ها را افزایش داده است.هزینه ،زمان، نیروی کاری که صرف کاهش میزان مرگ و میر بره ها که ناشی از گرسنگی بره و فقدان خصوصیات مادری میش است می شود از لحاظ اقتصادی مقادیر زیادی را شامل می شود. برای حل این مشکل پرورش مصنوعی بره ها به عنوان یک راه چاره برگزیده می شود.
پرورش دهندگان گوسفند به دلیل مراقبت های ویژه ، احتمال مرگ ، صرف نیروی کار و گران بودن غذای جایگزین از پرورش مصنوعی بره ها خودداری می کنند. اما امروزه با پیشرفت صنعت تولید خوراک دام،بهبود ویژگیهای کیفی،وجود سیستم های مختلف پرورش مصنوعی و وجود تجهیزات مدرن ، میزان نیروی کار کاهش یافته است.
درپرورش بره ها به صورت مصنوعی ،با از شیرگیری زودهنگام بره و تغذیه مناسب ورعایت اصول بهداشتی نتیجه پرورش مصنوعی بره ها به میزان زیادی بهبود یافته است.
پرورش بره ها با شیشه وپستانک یا سیستم های اتوماتیک
در یک واحد پرورش گوسفند،وقتی تصمیم به پرورش مصنوعی بره ها گرفته میشود اولین روشی که به ذهن پرورش دهندگان می رسد استفاده از شیشه و پستانک است . بره ها در 5-3 روز اول ، هر 6 ساعت یکبار با استفاده از شیشه و پستانک تغذیه می شوند. بعد ازاین مدت بره ها هر روز 3-2 دفعه با جایگزین شیر تغذیه میشوند.در این روش مقدارمصرف جایگزین شیر را به سهولت می توان کنترل نمود.اگر باگذشت زمان و همراه با رشد بره مقدار خوراک جایگزین شیر و مدت تغذیه تغییر نکند پیش معده بره ها با گذشت زمان بزرگتر شده و عوارض ناخواسته حاصل از پرورش
-2-
نامناسب به چشم خواهد خورد.در پرورش با شیشه و پستانک می توان از شیر میش های دیگر نیز به عنوان منبع شیر استفاده نمود.
یک روش دیگر،((پرورش اتوماتیک)) می باشد.دراین روش امکان مصرف خوراک جایگزین به صورت مداوم و آزادانه برای بره ها مهیا می شود . دراین روش نیروی کار کاهش یافته و در مدت کوتاه تعداد زیادی بره پرورش می یابد.دراین روش واحدهای مکش شیر برای تعدادزیادی بره قابل استفاده است. پرورش دهندگان گوسفند باتوجه به تعداد بره ای که می خواهند به صورت مصنوعی پرورش دهند بایستی تعداد سطل مورد نیاز را خریداری نمایند و یا خودشان اقدام به ساختن آنها نمایند.
پرورش بره ها در محفظه یا اتاقک بره
بره ها با شروع تغذیه جایگزین شیرازهفته دوم به اتاقک بره آورده می شوند.غذایی که بعد از این بایستی به برها بدهیم خوش خوراک بوده و دارای حداقل 20 درصد پروتئین باشد.کنجاله سویا به میزان 50 درصد کل جیره برای تغذیه بره ها در این مرحله مناسب است.از آنجا که یونجه خشک باعث نفخ در بره ها می شود نباید زیاد مصرف شود. یونجه پربرگ نباید در دوهفته اول زیاد شود و همچنین آب مصرفی بره ها بایستی تمیز و تازه باشد.غذا و آب طوری قراردهده شود که بره ها نتوانند ریخت و پاش کنند.بدین منظور ظرف شیر را می پوشانند تا فضولات داخل غذا نشود و هر24 ساعت یکبار غذای بره تعویض میشود.
بخش ها و تجهیزات مورد نیاز
بره هایی که به صورت مصنوعی پرورش می یابند باید به مقدار کافی از تحت شرایط تهویه و محیط مناسب از جایگزین شیر تغذیه نمایند.بره ها در چند هفته اول زندگی حرارت بدن خود را نمی توانند با محیط تطبیق دهند . بنابراین باید از تجهیزات گرمازا همانطور که در مورد جوجه های یکروزه استفاده می شود مانند مادر مصنوعی ،لامپها وغیره استفاده نماییم. طی تحقیقات انجام شده حرارت 20 درجه سانتیگراد محیط ، بهترین شرایط دمایی برای رشد بره ها می باشد. اگر زمین خاکی و یا بتون باشد بایستی روی آن را باکاه و یا تراشه چوب بپوشانیم . برای بره های تازه به دنیا آمده میتوانیم از دربهای چوبی یا فلزی جمع شونده سیار استفاده نماییم. برای هربره 0.9 مترمربع باکس چوبی سیار در سطح بتونی 0.5 الی 0.6 مترمربع تازمان اتمام شیرخوارگی کافی است.باکس های چوبی جمع شونده از لحاظ بهداشت و استفاده بهینه از سطح دارای مزیت می باشند. پستانک ها و سطلهای شیر مورد استفاده،دارای دونوع می باشند. نوع اول سیستم اتوماتیک و نوع دوم پستانک معمولی می باشد:
-3-
در سیستم اتوماتیک یک دگمه باز وبسته کردن وجود دارد که به کپسول پلاستیکی متصل است،وجوددارد.در سیستم پستانک ، رعایت بهداشت سخت تر بوده و خوردن شیر سردتر است . نوع دیگر پستانک متصل به کپسول پلاستیکی است که بره برای دریافت شیر بایستی فشار زیادی را با مکش به پستانک و کپسول وارد کند . در سیستم پستانک دار دو نوع سطل استفاده می شود:
پستانک-سطل نوع I : دارای یک لاستیک به طول یک متر که ازداخل شیر عبور کرده و پستانک در راس سطل قرار می گیرد.
پستانک - سطل نوعII: پستانک ها در اطراف قرار دارند و شیر با نیروی جاذبه زمین به داخل پستانک هاجاری می شود و بره ها آن را می خورند.شیر همیشه در پستانک قرار دارد و تغذیه بره ها را آسانتر می کند. درسیستم اتوماتیک ، هیچ افتی در میزان رشد بره ها نسبت به سیستم سطل وجود ندارد.پستانک های ازجنس لاتکس یا لاستیک برای این کار ایده آل هستند.
پستانک های لاستیکی دارای طول 4-3 سانتیمتر بوده و برا ی هر پستانک 5-3 راس بره در نظر گرفته می شود.برای پرورش مصنوعی بره ها دو یا سه قسمت در نظر گرفته می شود. اولین بخش، بخش عادت یا وفق دادن بره ها می باشد.بخش دوم مرحله عبور و بخش سوم بخش انفرادی است .
بره ها از بخش دوم (عبور) به بخش عادت پذیری آورده می شود.دراین بخش اگر بره ها به تغذیه مصنوعی عادت کنند دیگر نیازی به کمک ندارند. 3-2 روز بایستی نظارت انجام شود تا از عادت کردن بره ها به پستانک ها مطمئن شویم.بره ها تازمان از شیرگیری در بخش سوم می مانند. در آغول های فلزی و تخته ای،به ازای هر راس 0.18 مترمربع و در آغولهای بتونی 0.54 مترمربع سطح به ازای هر راس بره در نظر می گیریم . اگر در زمستان ، تعداد زیادی بره را بخواهیم به طور مصنوعی پرورش دهیم ، بایستی علاوه بر اینکه دمای محیط را بالاتر از 15 درجه سانتیگراد نگهداریم،تهویه مناسب نیز انجام دهیم تا سرعت رشد بره ها در حد قابل قبولی بماند.
آغوز و خوراک جایگزین شیر
برای بره های تازه به دنیا امده مصرف آغوز دارای اهمیت ویژه ای است. هم برای بره هایی که توسط مادر خود تغذیه می شوند و هم برای بره هایی که به طور مصنوعی تغذیه می شوند آغوز باعث افزایش قدرت زنده مانی و منبع اجزای غذائی ویژه می باشد . علاوه براین که از لحاظ انرژی و پروتئین غنی می باشد،دارای آنتی کورها و گولوبولینهای مورد نیاز بره است.
-4-
بره ها بایستی در 24-18 ساعت اول زندگی آغوز مصرف نمایند.36-24 ساعت بعد از تولد میزان جذب مواد حیاتی آغوز از روده از روده باریک به میزان قابل توجهی کاهش می یابد . به بره هایی که می خواهیم بهصورت مصنوعی پرورش دهیم بایستی توسط شیشه و پستانک آغوز خورانده شود و یا اجازه دهیم تا در 6 ساعت اول زندگی از مادر خود تغذیه نماید.
بره های تازه به دنیا آمده به مصرف 20 میلی لیتر آغوز به ازای هر 0.5 کیلوگرم وزن زنده بدن نیازمندند.این مقدار در 4 دفعه با فواصل مساوی داده می شود.می توان آغوز اضافی را منجمد نموده و برای مصارف آینده نگهداری نماییم. اگر از گوسفندان آغوز کافی برای تغذیه بره تامین نشود این کمبود را می توان از آغوز گاو تامین نمود برای اینکه آنتی کورهای موجود در آغوز منجمد دناتوره نشوند بایستی به صورت غیرمستقیم گرما داده شود و بدین طریق با حفظ آنتی کورهای آغوز به آرامی ذوب نموده و به مصرف بره برسانیم.
آغوز منجمد را داخل کیسه داخل آب گرم قرار می دهیم . برروی کیسه حاوی آغوز به آرامی آب گرم می ریزیم و تا ذوب آغوز منجمد ادامه می دهیم.خوراک های آماده شده به عنوان جایگزین شیر بایستی صرفا برای بره ها آماده شده باشند و خوراک جایگزین تولید شده ب شیر گاو برای بره ها مناسب نمی باشد زیرا ذرات چربی موجود درشیر آماده شده برای بره ها بایستی در اندازه های مساوی (هموژن) باشند. شیر گاو به علت وجود لاکتوز زیاد می تواند باعث اسهال و درنتیجه مرگ و میر بره ها شود.
ترکیبات یک غذای جایگزین شیر برای تغذیه بره ها در جدول 1 آورده شده است :
24-22%
پروتئین خام
35-25%
چربی
8-5%
خاکستر
1-0.5%
سلولز خام
20.000 IU/kg
ویتامین A
5000 IU/kg
ویتامین D
100-50 IU/kg
ویتامین E
25-22%
لاکتوز
چون خوراک جایگزین که به حالت پودر است دارای چربی بالا می باشد بایستی با آب ولرم مخلوط نماییم تا حل شود. محلول سرد شده در دمای 4-2 درجه سانتیگراد
-5-
باید نگه داشته شود. با مکش مداوم خوراک جایگزین عوارض گوارشی ناشی از تغذیه مصنوعی به حداقل می رسد.خوراک جایگزین سرد بوده و از فعالیت میکروارگانیسم ها جلوگیری میکند. ظروف شیر و پستانک هارا هر 2،3 روز یکبار از هم جدا کرده و با آب و مایع ظرفشویی می شوییم و پستانک های پاره شده و خسارت دیده را تعوی می نماییم تا اتلاف شیر به حداقل برسد. خوراک جایگزین از یک روز قبل آماده شده و در یخچال نگهداری می شود.مصرف شیر با توجه به وزن زنده بره ها و سن بره ها به طور متوسط روزانه مصرف غذای جایگزین 1.1-1.5 و 1.7کیلوگرم در روز و یا به طور متوسط 0.93 کیلوگرم در روز می باشد.
انتخاب بره برای پرورش مصنوعی
پرورش مصنوعی به منظور پایین آمدن میزان مرگ و میر در بره ها اعمال می شود . بره های زیادی یا بره هایی که مادرش مرده است بایستی به میش پرشیر دیگر سپرده شود.در نژادهایی که دو قلوزایی بیشتری دارد مانند سقزی یا کردی پرورش مصنوعی اعمال می شود.عموما بره های با جثه بزرگ و پرحرکت برای پرورش مصنوعی انتخاب میشوند.بره های ضعیف را بایستی به مادر خود سپرد.اما برخی از تحقیقات اظهار می دارند که گوسفندهای حاصل از پرورش مصنوعی دقیق وزن زنده بالاتری نسبت به گوسفندهایی که به طور طبیعی پرورش یافته اند دارا می باشند.اگر گوسفند3 یا4 بره به دنیا آورد 2 راس از بره ها را به منظور پرورش مصنوعی انتخاب می نماییم.این انتخاب را 2 الی 6 ساعت بعد از تولد باید انجام دهیم. با طولانی تر شدن زمان انتخاب بره ها به سوء تغذیه و عوارض متابولیکی دچار خواهند شد.
شروع پرورش مصنوعی
برای شروع پرورش مصنوعی باید مطمئن بود که بره ها در طی پرورش مصنوعی آغوز کافی دریافت نموده باشند.بدین منظور بره باید 4 الی 6 ساعت برای تغذیه از میش رها شود.میتوان آغوز مستقیما از پستان مادر یا ازطریق پستانک دریافت کند. برای اینکه بعد از خوردن آغوز بره ها قدرت مکش خوبی داشته باشند قبل از تغذیه با غذای جایگزین 4 الی 6 ساعت بایستی صبر کرد .اما اگر مدت دادن غذای جایگزین طول بکشد رغبت بره ها برای مکش کم می شود.برای جلوگیری از عارضه ((عضله سفید)) به بره ها به ازای هر 0.5 کیلو وزن زنده بدن یک دز آمپول e- سلنیوم و یا سولفاست که حاوی 0.25 میلی گرم سلنیوم است تزریق شود. سرپستانک را به دهان بره مالیده و به آرامی چانه پایین را باز کرده و در دهان بره قرار می دهیم تا شروع به مکش نماید.از پشت بره گرفته و به سمت پستانک هدایت
-6-
می کنیم . این حرکات باید جایگزین حرکات طبیعی میش مادر در شیر دادن به بره را وانمود نماید.هر 4 الی 6 ساعت یکبار بره ها باید به مکیدن پستانک عادت داده شوند.
2الی3دفعه انجام این کار کفایت میکند.بره های بزرگتر از دوروزه برا یاینکه به پستانک مصنوعی عادت نمایند دست کم 4 الی 6 دفعه عادت پذیری لازم است. عادت دادن بره ها به منظور قطع نیاز به کمک انسانی انجام می شود. در ابتدا بایستی خوراک جایگزین سرد باشد.اصلا از خوراک ولرم استفاده نشود. برخی از بره ها گوسفندهای بزرگتر را به عنوان مادر خود می پندارند و سر خود را به شکم و پشت گوسفند می مالد که این بره ها به سختی به پرورش مصنوعی خو می گیرند و اغلب در اثر گرسنگی می میرند. بدین دلیل بره هایی که این رفتار را نشان می دهند از رمه دور می شوند.
اغلب بره ها 1 الی 2 روز در مرحله عادت پذیری می مانند و بعداز عادت انها به تغذیه شیر مصنوعی به سییستم اتوماتیک منتقل می کنیم.دراین بخشها باید دقت کنیم که با بره های دیگر قاطی نشود. تغذیه و بهداشت مناسب باعث می شود که هر بره روزانه 300 الی 375 گرم به وزن زنده خود بیافزاید.
غذای مکمل و آب
درسیستم اتوماتیک به بره ها به طور آزادانه امکان نوشیدن شیر داده می شود.بر اساس ماده خشک غذای حاوی 18الی 20 درصد پروتئین بایستی داده شود .این غذا که یک جیره استارتر برای بره ها می باشد در جدول 2 آمده است:
%
ماده خام
62.0
ذرت
31.0
کنجاله سویا (44%CP)
4.5
ملاس
2.0
سنگ آهک (کربنات کلسیم)
0.5
مواد معدنی (مینرال)
بره های تازه به دنیا آمده هنوز مکانیسم نشخوار ندارند.بدین دلیل پروتئین مصرفی ازنوع NPN نمی باشد و از منابع طبیعی پروتئینی تامین شده است.پیلت های مورد استفاده بایستی در قطعات بزرگ بریده شده باشند. بره های با سن کم هم شروع به مصرف کنسانتره در مقادیر کم می نمایند.بدین دلیل در 21 الی 30 روزگی بره ها ازشیر گرفته می شوند و به مصرف خوراکهای نرمال شروع می کنند. آخورها باید
-7-
طوری ساخته شوند که حداقل ریخت و پاش ، حداقل پرت و حداقل آلودگی با فضولات را دارا باشند.
بایستی در محل پرورش سنگهای لیس زدنی معدنی برای تامین مینرال وجود داشته باشد.
از شیر گرفته شدن بره ها
به دلیل اینکه خوراک جایگزین گران است بره ها به زودی به مصرف علوفه عادت داده می شوند. البته قبل از اینکه بره ها کاملا از شیر گرفته شوند بایستی به غذاهای فیبردار عادت داده شوند.به خاطر اینکه بره ها در هنگام از شیرگیری استرسی نداشته باشند در ابتدا خوراک جایگزین را از محیط دور میکنیم. تا 7 الی 10 روز بعد از شیرگرفتن غذای کمتری را بره ها مصرف می کنندو در نتیجه لاغر می شوند.بره ها در 15 الی 20 روزازشیرگرفته می شوند. اما مهمترین مساله در زمان از شیرگیری بره ها وزن زنده بره می باشد.بهترین وزن ازشیرگیری 9 کیلوگرم وزن زنده می باشد . بره ها به صورت گروهی از شیر گرفته می شوند(به خاطر کاهش استرس) و اگر در محیط جدید نیز غذای قبل ازشیرگیری باشد بره ها استرس خواهند داشت.
بره ها تا رسیدن به 18 کیلوگرم بایستی از غذای حاوی 20-18% CP تغذیه نمایند. این باعث می شود عوارض ناشی از کمبود پروتئین در آینده که با غذاهای با فیبر بالا تغذیه میشوند به حداقل برسد.
بره ها بعد از مصرف 1200-900 گرم غذای جایگزین شیر یا در حدود 4 هفتگی از شیر گرفته می شوند. البته باید مطمئن بود که این بره ها دیگر می توانند از خوراکهای دارای فیبر تغذیه نمایند.
مراقبت و بهداشت
در بره هایی که به طور مصنوعی بزرگ شده اند بایستی واکسن ((آنتروتوکسمی)) تزریق شود . اولین بار در آغاز مصرف غذای جایگزین شیر و بار دوم سه هفته بعد از بار اول تزریق می شود.(مخصوصا در بره هایی که کمتر آغوز خورده اند).
اگر در بره ها اسهال دیده شود بایستی بهداشت آب و حرارت و خاک محیط بررسی شود و در صورت پیشرفت عوارض به دامپزشک مراجعه شود.
اصولی که در پرورش مصنوعی بره ها بایستی رعایت شود:
1- یک منبع شیر بایستی تامین شده و آغوز منجمد همیشه در دسترس باشد
-8-
2- از بین بره های ضعیف و متعدد فعالترین آنها انتخاب شود.
3- مطمئن شویم که در 12 الی 18 ساعت اول زندگی بره ها آغوز کافی خورده اند.
4- برای هر 0.5 کیلوگرم وزن زنده 0.25 میلی گرم سلونیوم تزریق شود ( ضد عارضه عضله سفید )
5- غذای جایگزین بایستی مناسب با سیسیتم گوارشی بره ها باشد.
6- به منظور پایین آمدن فعالیت میکروارگانیسم ها شیر مصنوعی بایستی در 8 ال 15 درجه سانتیگراد مصرف شود
7- تا زمانی که بره ها خودشان بتوانند از پستانک مصنوعی تغذیه نمایند،بایستی به آنها کمک کنیم تا عادت نمایند
8- 3 الی 5 روز اول مراقبت ویژه ای را روی نحوه تغذیه بره ها اعمال نماییم تا مطمئن باشیم بره ها به مکیدن شیر مصنوعی عادت کرده اند
9- وسایل و تجهیزات تغذیه مصنوعی بایستی هر 2 الی 3 روز کنترل شود و کپسول و پستانک های خسارت دیده تعویض شود
10- در هنگام از شیرگیری بره ها باید 9 کیلوگرم وزن زنده داشته باشند.
11- بره ها به آنتروتوکسمی نوع D و C حساسند و باید دوبار برعلیه آن واکسینه شوند
12- وقتی بره ها به 18 الی 20 کیلوگرم رسیدند میزان بالای پروتئین جیره کاسته می شود.
13- در مراتع باکیفیت چرا شوند و علوفه خوب مصرف کنند.
نوشته شده توسط ...........محمد بستانی......... در ساعت | لینک | آرشیو نظرات
اثر گلیسرول در طی فرایند انجماد روی زنده ماندن اسپرم بز
مقدمه
غشاءها از اولین اهداف آسیب منجمد شدن و سرما زدگی در سلول می باشند. در طی فرایند سرد شدن یک استرس حرارتی بر روی غشاء ایجاد شده و منجر به تغییر کریستال مایع به فاز ژلی می شود که در نتیجه اثرات زیان آوری را به دنبال خواهد داشت. در نتیجه این تغییر، سلول ممکن است سوراخ شده و محتویات آن به مکان مجاور تراوش و منجر به آسیب دیدن دو لایه بین کریستال مایع و ژل بشود. علاوه بر آن، این تغییر ممکن است منجر به تجزیه ترکیبات سطحی غشاء شود. بنابراین نگهداری سلامت غشاء برای تولید اسپرماتوزوا با کیفیت بعد از منجمد شدن بسیار اهمیت دارد(7).
مطالعات موجود در مورد چگونگی جلوگیری از ایجاد کریستالهای یخ درون سلولی و جلوگیری از شوک سرمایی، فصلی جدید در تحقیقات است که در دهه های اخیر مورد توجه قرار گرفته شده است(7،5 و13). هدف از اضافه کردن رقیق کننده ها تامین انرژی مورد نیاز سلول های اسپرم، حفاظت سلول ها از آسیب های دمایی، کاهش استرس های فیزیکی و شیمیایی ناشی از سرد کردن، انجماد و یخ گشایی سلول های اسپرم و در نهایت ایجاد یک محیط مناسب برای زنده ماندن موقت اسپرم ها است(17).
علیرغم سالها تحقیق در رابطه با انجماد اسپرم بز، نتایج ضعیف حاصل شده بیانگر وجود علل مختلف در این فرایند می باشند که می توان به تغییرات فصلی کیفیت منی، اثر منفی پلاسمای منی بر اسپرم، حساسیت کلاهک اسپرم و ایجاد کریستالهای یخ درون سلولی اشاره نمود. ذخیره منی تا اندازه ای در وضعیت انجماد، باعث آسیب های ساختمانی، بیوشیمیایی و اعمالی اسپرماتوزوا شده که تحرک و زنده مانی آن را کاهش داده و در نتیجه به انتقال و باروری اسپرم صدمه می زند.(6،5 و 7).
گلیسرول به عنوان محافظت کننده نفوذ پذیر به طور گسترده در انجماد اسپرم گونه های مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. این ماده قابلیت نفوذپذیری بالایی داشته و اثر درون سلولی از خود نشان می دهد و در نتیجه با آبکشی اسپرم، تشکیل کریستال های یخ درون سلولی را به تعویق انداخته و یا حتی کاهش می دهدو در نتیجه صدمات ناشی از آن را به حداقل ممکن می رساند(16،15،14 و 19).
با این وجود، گزارشاتی نیز در ارتباط با اثرات منفی گلیسرول برای سلول اسپرم وجود دارد. که میزان گلیسرول، درجه حرارت درزمان اضافه کردن گلیسرول و نحوه اضافه کردن آن از عوامل تاثیر گذار محسوب می شوند(15).
اهمیت رقیق کننده های اسپرم در فرایند انجماد
نظر به اینکه اسپرم در زمان رقیق شدن و انجماد در محیطی قرار می گیرد که نسبت به شرایط طبیعی خود متغیر می باشد لذا بایستی ترکیبات رقیق کننده ها، اسپرم را نسبت به شرایط متغیر بوجود آمده حفاظت نموده و حتی الامکان دچار صدمات کمتری کنند. رقیق کننده های منی دارای یکسری خواص ویژه ای هستند که موجب نگهداری طولانی تر سلولهای اسپرم می شوند. یافتن رقیق کننده های مناسب برای رقیق سازی منی بز به منظور نگهداری بصورت مایع و منجمد ضروری می باشد (11 و 13). به نظر می رسد که بهترین رقیق کننده اسپرم بز، تریس، اسید سیتریک، فروکتوز، زرده تخم مرغ به همراه گلیسرول می باشد(1).
عمل آوری و انجماد اسپرم اکثر پستانداران مستلزم گذراندن دو مرحله می باشد. طی مرحله اول که دوره خنک کردن نامیده می شود دمای منی رقیق شده از دمای 35 - 30 درجه به 5 درجه سانتی گراد و در مرحله دوم که دوره منجمد کردن می باشد، دمای منی رقیق شده از 5 درجه به 196- در نیتروژن مایع کاهش داده می شود(1.
در مرحله اول برای مقابله با شوک سرمایی اسپرم ها معمولا از لیسیتین، پروتئین و لیپوپروتئین های زرده تخم مرغ استفاده می شود و به رقیق کننده که در ابتدای این دوره به منی اضافه می شود رقیق کننده سرمایی اطلاق می شود. در مرحله دوم به منظور حفاظت اسپرم در مقابل صدمات ناشی از تشکیل بلورهای یخ از گلیسرول به مقدار 7 – 3 % استفاده می شود و به رقیق کننده هایی که در آغاز این مرحله به مایع منی اضافه می گردد رقیق کننده انجمادی گفته می شود(3).
نقش گلیسرول در انجماد
گلیسرول بعنوان یکی از اجزای تشکیل دهنده ترکیبات رقیق کننده ها در سال 1949 برای اولین بار توسط پولژ مورد استفاده قرار گرفت و ویژگی باند شدن آن با آب بوسیله مکسول و سالامون توضیح داده شد و بعد از آن استفاده از گلیسرول برای حفاظت از اسپرماتوزوا در فرایند انجماد رایج و متداول شد(15).
مطالعات جدید ثابت کردند که گلیسرول مهمترین و بیشترین تاثیر حفاظت کنندگی را برای انجماد منی پستانداران داشته، بطوریکه اضافه کردن ترکیبات دیگری هیچ برتری نسبت به آن ندارند بنابراین برای حفاظت از سلول اسپرماتوزوا گلیسرول رایج ترین و متداول ترین حفاظت کننده برای منی بز می باشد. اگرچه زمان مناسب اضافه کردن گلیسرول در طی انجماد هنوز بطور کامل مشخص نشده است(15).
گلیسرول قابلیت نفوذ پذیری بالایی داشته و اثر درون سلولی از خود نشان می دهد برای مثال اثر آبکشی شدید و بالای گلیسرول باعث کاهش تشکیل کریستال های یخ درون سلولی می شود. مکانیسمی که گلیسرول باعث آبکشی و کاهش دمای انجمادی می شود به پتانسیل بالای پیوند آبی آن مربوط می شود که درنتیجه غلظت الکترولیت های آزاد شده افزایش یافته و ساخته شدن کریستال های یخ به تاخیر افتاده و یا مقدار آن کاهش می یابد در نتیجه اسپرم در مقابل تغییرات فشار اسمزی و غلظت های نمک محافظت می شود(15 و 17).
گلیسرول اضافه شده به رقیق کننده مایع منی موجب تغییر در شکل گیری و اندازه بلورهای یخ می شود و آب سلول ها را گرفته و با یون های فلزی کمپلکس ایجاد می نماید وسپس به سرعت وارد اسپرم های زنده شده ومورد اکسیداسیون قرار می گیرد. (15 و 17).
اضافه کردن گلیسرول ممکن است بصورت تک مرحله ای، دو مرحله ای، سه مرحله ای و در دماهای 35،5 و 37 درجه سانتی گراد باشد غلظت نهایی محافظت کننده های انجمادی نفوذپذیر در رقیق کننده ها متغیر می باشد و از طریق سمیت و یا اثرات سودمندی اش بر روی اسپرم تعیین می شود( 4 و15).
عده ای از محققین اعتقاد دارند که باتوجه به ورود سریع گلیسرول به درون سلول، احتمالا اثر برون سلولی نیز می تواند داشته باشد. البته بایستی اشاره نمود که زمان تعادل و عادت پذیری اسپرم در رقیق کننده حاوی گلیسرول از یک ساعت تا چند ساعت متفاوت می باشد( 15،4 و 17).
محدودیت های استفاده از گلیسرول بعنوان حفاظت کننده
علیرغم اثرات سودمند گلیسرول روی اسپرماتوزآ در طی انجماد، مریمان (1966) ثابت کرد که گلیسرول می تواند اثرات زیان آوری در طی انجماد و یخ گشایی بر روی گلبولهای قرمز خون داشته باشد. گلیسرول لایه های غشاء را تغییر داده و با پروتئین ها و گلیکوپروتئین ها واکنش می دهد. گلیسرول همچنین احتیاجات فعالیت زیستی اسپرماتوزوا را افزایش می دهد، واکنش آکروزومی اسپرماتوزوا را تسریع می بخشد، علاوه براین مشخص شده است که گلیسرول باروری را در ماده ها زمانیکه از منی ذخیره شده در c ˚5 + استفاده می شود، کاهش می دهد. علی رغم گزارشات در مورد اثرات زیان آور گلیسرول، استفاده از گلیسرول بطور کلی فقط برای محافظت از منی طی انجماد توصیه می شود(4 و 15 ).
هرچند در منابع مختلف از گلیسرول بعنوان یکی از اجزای تشکیل دهنده بسیار مهم در رقیق کننده ها نام برده می شود اشاراتی در مورد نکات منفی آن نیز شده است. گفته می شود که گلیسرول روی آکروزوم اسپرم خاصیت سمی دارد و باعث کاهش باروری می شود. چگونگی تاثیر گذاری منفی گلیسرول به شکل های مختلف بیان شده است بعضی از محققین بر این باور هستند که گلیسرول می تواند آنزیم ATPase را مهار کرده و باعث اختلال در تعادل یونی شود و یا اینکه بر روی لیپیدهای غشاء سلول تاثیر گذاشته و باعث تغییر ساختمان آن می شود. درجه حرارت زمان اضافه نمودن، نحوه اضافه نمودن و میزان گلیسرول از عوامل تاثیر گذار اثرات منفی گلیسرول می باشد( 15).
کولاس (1975) در طی تحقیقی بیان نمودکه گلیسرول ممکن است کمی برای سلول اسپرماتوزآ سمی باشد و اثرات سمی آن را می توان با اضافه کردن آن در دمای نزدیک صفر کاهش داد. بر خلاف این پیشنهاد، سالامون (1986) و مکسول و سالامون (2000) گزارش کردند که رقیق شدن تک مرحله ای منی با رقیق کننده حاوی گلیسرول بهتر و موثر تر از روش دو مرحله ای می باشد(15).
اضافه کردن گلیسرول می تواند آسیب های اسمزی را به اسپرم القا کند اما وسعت این آسیب ها در گونه های مختلف متغیر است. اسپرم بز دارای این ویژگی می باشد که قادر است وضعیت های اسمزی را وقتی که در معرض گلیسرول قرار می گیرد تحمل کند(4 و 15).
مروری بر پژوهش های انجام شده
تولید اسپرم با کیفیت بالا از حیوانات باعث بهبود وضعیت حفاظت اسپرم در طولانی مدت می شود که این کار به حفظ ذخائر ژنتیکی در آینده کمک می کند و تضمین استفاده بهینه از نرهای ویژه می باشد. چنانچه ترکیبات رقیق کننده مناسب با ترکیبات اسپرم باشد امکان جمع آوری و ذخیره اسپرم در خارج از فصل تولید مثل و همچنین انتقال اسپرم بصورت محلی و بین المللی امکان پذیر می باشد.(4)
کاندا و همکاران (2000) مشاهده کردند که درصد اسپرم های متحرک پس از یخ گشایی با استفاده از 6% از محافظت کننده های انجمادی نفوذپذیر گلیسرول، اتیلن گلیکول، دی متیل سولفوکساید، به ترتیب برابر35 % ، 13% و 21% بود. آنها همچنین گزارش نمودند که استفاده همزمان از گلیسرول (6%) و دی متیل سولفوکساید (9/5%) اثرات سینرژیسم روی حرکت پیشرونده اسپرم منجمد شده داشت (45%) در حالیکه استفاده جداگانه از گلیسرول و دی متیل سولفوکساید به ترتیب 33 و 15 % تحرک پس از یخ گشایی داشت.
کاندا و همکاران (2001) در طی یک پژوهش دیگر بیان کردندکه استفاده از اسیدهای آمینه همراه با 87/0 مولار گلیسرول و 76/0 مولار دی متیل سولفوکساید بطور معنی داری حرکت پیشرونده پس از یخ گشایی را بهبود می بخشد(55 – 50 %).
آموها و همکاران ( 1997) در طی پژوهشی بیان کردند که استفاده از 5% گلیسرول در رقیق کننده بر پایه تریس جهت انجماد اسپرم بز بهتر از 4 – 3 % گلیسرول می باشد
سونماز و همکاران (2004) طی پژوهشی بر روی انجماد منی قوچ مشاهده کردند که استفاده از 5% گلیسرول می تواند تحرک پس از یخ گشایی را بالا برده و آسیب های آکروزومی و اسپرم های غیر طبیعی را کاهش دهد. اگرچه افزایش در سطوح گلیسرول (7 – 3 % ) بعد از گلیسروله شدن و تعادل سازی در رقیق کننده می تواند اثرات منفی روی ویژگی های اسپرم داشته باشد.
موریر و همکاران (2002) با انجام تحقیقی پیشنهاد دادند که استفاده از گلیسرول جهت حفاظت از اسپرم قوچ و سایر حیوانات در طی انجماد ضروری می باشد آنها همچنین نتیجه گرفتند که روش های اضافه کردن گلیسرول در انجماد اسپرم روی اسپرم یخ گشایی شده تاثیری ندارد.
پنا و همکاران (1998) از 4 غلظت مختلف گلیسرول در رقیق کننده منی سگ در دمای 37 و 4 درجه استفاده کردند و گزارش نمودند که تحرک اسپرم و سلامتی آکروزوم هنگام استفاده از 8 % گلیسرول در رقیق کننده بطور معنی داری افزایش پیدا می کند.
سی همکاران (2004) نتیجه گرفتند که هنگام استفاده از 5 %گلیسرول تحرک اسپرم، سلامتی غشاء پلاسمایی و سلامتی آکروزوم اسپرم میمون بطور معنی داری پس از یخ گشایی بهبود می یابد. آنها همچنین به این نتیجه رسیدند که استفاده از 5 % گلیسرول بطور معنی داری پارامترهای اسپرم میمون را پس از یخ گشایی نسبت به استفاده از 5 % دی متیل سولفوکساید بهبود می بخشد نتایج این آزمایشات نشان داد که نوع و غلظت انجماد کننده های نفوذ پذیر می تواند بطور موثری روی بقای اسپرم میمون پس از انجماد و یخ گشایی تاثیر داشته باشد. آنها همچنین پیشنهاد نمودند که سطح مناسب گلیسرول برای انجماد اسپرم میمون 5 % می باشد و دی متیل سولفوکساید برای انجماد اسپرم میمون مناسب نمی باشد.
سیلوا و همکاران (2006) بین اضافه کردن گلیسرول در درجه حرارت های مختلف تفاوتی را مشاهده نکردند. آنها پیشنهاد دادند که اضافه کردن گلیسرول به رقیق کننده های انجمادی سگ در درجه حرارت های c ˚27 یا c ˚4 مناسب می باشد.
تولی و هولتز (1994) نیز با انجام تحقیقی روی بز نشان دادند که اضافه کردن گلیسرول بصورت چند مرحله ای و در 37 درجه سانی گراد بطور معنی داری تحرک پیشرونده را پس از یخ گشایی در مقایسه با اضافه کردن گلیسرول بصورت تک مرحله ای در 37 درجه یا رقیق کردن چند مرحله ای در 5 درجه سانتی گراد بهبود می بخشد.
جورج گیل و همکاران (2003) بیان نمودندکه استفاده از رقیق کننده های تجاری بهمراه گلیسرول می تواند تحرک اسپرم پس از یخ گشایی را بطور معنی داری بهبود ببخشد.آنها همچنین گزارش کردند که اضافه کردن گلیسرول در 15 درجه سانتی گراد در مقایسه با 5 درجه تاثیری روی شاخص تحرک نداشت اما تحرک و سلامتی غشاء اسپرم ها در 5 درجه نسبت به 15 درجه بالاتر بود.
نتیجه گیری
با توجه به پژوهش های صورت گرفته، گلیسرول مهمترین و بیشترین تاثیر حفاظت کنندگی را برای انجماد منی پستانداران داشته، بطوریکه اضافه کردن ترکیبات دیگری هیچ برتری نسبت به آن ندارند بنابراین برای حفاظت از سلول اسپرماتوزوا گلیسرول رایج ترین و متداول ترین حفاظت کننده برای منی بز می باشد، اگرچه زمان و درجه حرارت مناسب اضافه کردن گلیسرول در طی انجماد هنوز بطور کامل مشخص نشده است. لذا انجام تحقیقاتی در رابطه با تعیین زمان و درجه حرارت مناسب برای افزودن گلیسرول در فرایند انجماد ضروری به نظر می رسد، تا بتوان از سطوح بهینه گلیسرول با توجه به گونه دام در رقیق کننده ها استفاده نمود.
نوشته شده توسط ...........محمد بستانی......... در ساعت | لینک | آرشیو نظرات
عوامل عفونی ایجاد کننده سقط جنین در میشها
سقط جنین عارضه ای است که دام ماده قادر به نگهداری جنین نبوده و ان را از بدن دفع می نماید و در این ارتباط عوامل عفونی و غیر عفونی می توانند مننجر به سقط جنین گردند . از جمله عوامل عفونی ایجاد کننده سقط جنین, کامپیلوباکترفتوس (ویبریو فتوس) کلامیدیا پستیس (عامل سقط جنین آنزئوتیک , لپتوسپیروز, بروسلوز ( گونه بروسلا اوویس , عامل ایجاد کننده تورم اپیدیدیم در قوچها ) تب کیو, بوردر دیزیزوبلو تانگ و از عوامل غیر عفونی می توان ضربه و ضغطه کمبودهای تغذیه ای و مسمومیت حاصله از گیاهان سمی را نام برد.
شیوع سقط جنین هایی که تا 3 هفته اول آبستنی رخ می دهند اغلب به دلیل کمبودهای مواد غذایی و یا ناشی از استرس است که معمولاًتا میزان 25 درصد می رسد سقط جنین هایی که بیش از میزان 5/1 الی 2 و حتی 5 درصد عادی بوده و چنانچه این میزان به حدود 20 الی 30 درصد برسد و اقدام بهداشتی لازم در مورد آن صورت نگیرد می تواند تا میزان 80درصد پیشرفت نماید که از این نظر باعث خسارات اقتصادی و بهداشتی در دامداری می گردد.
کمپیلوباکتریوزیس CAMPILOBACTERIOSIS
عامل بیماری باکتری ویرگولی شکلی است به نام کامپیلوباکترفتوس که قبلا ویبریوفتوس نامیده می شد و علت ویبریونی سقط جنین گوسفند با گاو فرق می کند .
انتقال بیماری از طریق خوردن مواد آلوده به ترشحات جنین سقط شده می باشد.
نشانه های بیماری : عارضه سقط جنین در 6 الی 8 هفتگی دوره ابستنی و نیز تلف شدن بره های تازه متولد شده از نشانه های بارز این بیماری باکتریایی می باشد . بیماری در دامداری شدیدا مسری بوده و دام مبتلا پس از بهبودی ممکن است برای همیشه ناقل بماند .
تشخیص آزمایشگاهی
تهیه لام از محتویات شیردان جنین و کشت از محتویات شیردان جنین
کنترل و درمان:
دامهایی که سقط نمودند بایستی سریعاًاز سایر دامها جدا شده و سپس حذف شوند زیرا امکان دارد ناقل باقی بمانند.
بره های زنده متولد شده باید حذف شوند.
درمان سایر دامهای گله توسط تتراسیکلین انجام گیرد.
توکسو پلاسموزیس TOXOPLASMOSIS
عامل بیماری,انگلی پروتوزوایی است به نام توکسوپلاسما گنده ای که در سلولهای اپی تلیال روده دام آلوده زندگی می کند . بیماری توکسو پلاسموز قابل سرایت به انسان می باشد.
راه انتقال
از طریق خوردن مواد غذایی و آب آلوده به اووسیت انگل که از طریق مدفوع گربه دفع شده است.
تماس مستقیم دام با مواد آلوده به ترشحات جنین سقط شده
نشانه های بیماری
عارضه سقط جنین در هر مرحله ای از دوران آبستنی می تواند رخ دهد و میزان شیوع آن ممکن است تا 80درصد برسد اگر آلودگی در ابتدای دوره آبستنی باشد موجب جذب و مرگ جنین می شود و اگر آلودگی در اواخر آبستنی باشد باعث سقط جنین مرده زایی و یا تولد بره های ضعیف می گردد.
تشخیص :
آزمایش فلورسنت انتی بادی مواد کوتیلدونها
آزمایش مایعات جنینی با استفاده از تست اگلوتیناسیون لاتکس
آزمایش هیستوپاتولوژیکی بافتهای جنین مانند: مغز,شش , کبد , قلب , کلیه , طحال
کنترل :
جلوگیری از ورود گربه ها به انبار غلات , آبشخوار و انبار علوفه
انهدام فوری مواد آلوده به ترشحات جنین سقط شده
کنترل جوندگان و پرندگان از نظر کاستن مخازن عفونی
اجتناب از نوشیدن شیر دامهای آلوده به ویژه توسط زنان آبستن و اطفال.
کلامیدیوز CHLAMYDIOSE
پسیتاکوزیس لنفوگرائولوم PSITTACOSIS LYM PHOGRANULOMA VENEREUM
میاگاوانلار MIYAGAWANELLA و بدسونی BEDSONIA
باکتریهایی هستند که فقط در سلولهای زنده می توانند رشد و تکثیر کنند و از این جهت از سایر باکتریها متمایزاند .
تاکنون 2 گ ونه از کلامیدیاها را شناسایی کرده اند کلامیدیاتراکو ماتیس (CH. Trachomatis) که انسان را نیز آلوده می سازد و دیگری کلامیدیاپسیتاسی (CH.Psittaci) که فقط دامها را آلوده می سازد . گونه اخیر می تواند با سایر بیماریها از قبیل کراتوکونژنکتیویت (kratoconjunctivitis), ارتریت (arthritis) و پنومونی (pneumonia) همراه بوده ولی به ندرت در یک گله تواما دیده می شود .در سال 1950 برای اولین بار سقط جنین حاصل از کلامید یا به نام سقط انزوئوتیک (abortion enzootic) در اسکاتلند معرفی شد و سپس در سال 1958 در ایالات متحده و آنگاه در سال 1976 در آلبرتا و بالاخره در سال 1977 در اونتاریو گزارش شد. میزان آلودگی کلامیدیایی در بز و گوسفند تقریبا یکسان گزارش می شود .
نشانه های درمانگاهی
از علایم این بیماری سقط جنین بوده است که معمولاً در اواخر دوران آبستنی رخ می دهد و نیز تولد بره ها و بزغاله های ضعیف از دیگر نشانه های این بیماری می باشد. باکتری اغلب جفت را گرفتار ساخته و پس از اینکه عارضه سقط رخ داد. در رحم باقی می ماند .پرده های جفت شفاف نبوده , کدر و قرمز رنگ می شوند و قوامی سفت و چرمی شکل پیدا می کنند . کوتیلدونها سفت و سخت و ضخیم شده و قابلیت انعطاف پذیری را از دست می دهد و فتوس ها به علت بزرگ شدن کبد و پر شدن محوطه داخل شکم از مایع , بادکرده به نظر می رسند تحقیقات نشان داده است که میزان شیوع سقط جنین میشها در گله آلوده 30 درصد و در بزها بیشتر است ولی قائدتاً میزان 5 الی 10 درصد را معمولی تلقی می نمایند .
راه انتقال
انتقال اولیه باکتری از قوچ به میش است ولی با اینحال منابع آلودگی جنینهای سقط شده جفت , ترشحات واژن و فضولات آلوده می باشد . باکتری از راه های استنشاق هوای آلوده و یا مصرف مواد الوده نظیر اب غذا, وارد بدن دام شده و دام را الوده می سازد . میش سقط کرده ممکن است مادام العمر حامل باقی بماند و باکتری در روده و در بعضی از بافتهای لنفوئیدی نگهداری و حمل گرددد آلودگی با کلامیدیا به خصوص درهواس سرد می تواند بسیار شدید باشد.
تشخیص
با توجه به اینکه نشانه ها در گله مشخص می باشد ولی اغلب با نشانه های سقط جنین های حاصله از تب کیو (کوکسیلا) و ویبریوز مشابه بوده لذا برای تشخیص افتراقی بایستی به انجام تستهای آزمایشگاهی پرداخت برای این موضوع 3 نوع آزمایش بکار می رود :
1- آزمایش محتویات معده جنین و جفت و مشاهده میکروسکوپی باکتری
2- آزمایش بافتی جفت در محیط تخم مرغ جنین دار
3- آزمایش خون که در 2 مرحله انجام می شود ( در اوایل سقط و 2 الی 3 هفته بعد از مرحله اول ) در این آزمایش میزان آنتی بادی اندازه گیری می گیرند که تیتر آن در مرحله اول کمتر از مرحله دوم است. متذکر می گردد که اگر سقط جنین در سالهای متوالی رخ دهد. لازم است تشخیص افتراقی بین عوامل ایجاد کننده سقط از قبیل توکسوپلاسما ویبریو , کلامیدیا و کوکسیلا انجام گردد.
کنترل و پیشگیری :
اصولاً برای کنترل و پیشگیری بایستی نکات ذیل را مد نظر قرار داد.
جداسازی میشهای سقط کرده از سایر دامها.
جمع آوری و سوزاندن و یا دفن کردن جنین های سقط شدن و جفت های آلوده
ضد عفونی و یا شعله دادن آغل و جایگاه دامهای مبتلا
میشهای سقط کرده نبایستی تا زمانکیه علل مولد سقط از محیط حذف نشده است به بره های ماده متولد شده را شیر بدهند .
میشهای آبستن در روی زمین تغذیه نشوند
قوچ نباید از گله با سابقه سقط جنین خریداری گردد.
استفاده فوری از آنتی بیوتیکها هنگام رخداد سقط جنین صورت گیرد ( شروع درمان با استفاده آنتی بیوتیک تزریقی ( تتراسیکلین ها) و ادامه آن با آنتی بیوتیک خوراک به همراه مواد غذایی).
مراقبتهای بهداشتی ویژه از نظر انتقال عوامل سقط به انسان مانند استفاده از پوششهای محافظ در موقع ارتباط با دام یا دامداری و مواد آلوده اجتناب ورزیدن از خوردن شیر غیر پاستوریزه و یا پنیر دوری جستن زنان آبستن از گربه ها و یا دام های الوده , جنین های سقط شده و مواد آلوده باید مد نظر قرار گیرد.
درمان
از آنجاییکه کلامیدیا ها به کلرتتراسیکلین بسیار حساس اند لذا از این دارو به عنوان داروی پیشگیری کننده و درمانی استفاده می شود. مقدار مصرف به عنوان مقدار پیشگیری کننده در دوران ابستنی 80 میلی گرم برای هر راس میش در هر روز بمدت 3 هفته و مقدار درمانی در دام سقط کرده 2500 میلی گرم برای هر راس میش در هر روز برای مدت 3 هفته .
دستور العمل اجرایی پیرامون سقط جنین در گوسفندان
چنانچه در گله ای سقط جنین اتفاق افتاد لازم است به نکات ذیل توجه شود:
1- میشهایی که سقط جنین نموده اند از بقیه دامهای موجود در گله جدا شوند.
2- جنین های سقط شده و بره هایی که مرده متولد شده اند جمع آوری و برای ارسال به مرکز تشخیص آزمایشگاهی دامپزشکی سوزاندن و یا دفن کردن آنان آماده گردند به طوریکه در این مرحله مراقبت های بهداشتی از نظر دست کاری به مواد آلوده انجام گیرد و حتما از دستکش استفاده شده و شستشوی دستها هرگز فراموش نشود و همچنین زنان آبستن نباید در تماس با بره اندازی میشها قرار گیرند.
3- در مورد تشخیص احتمالی و راههای کنترلی لازم است با دامپزشک معالج مشورت کرده و در صورت لزوم نسبت به ارسال جنین و بره مرده زاییده شده و نیز دام سقط کرده به مرکز تشخیص آزمایشگاهی,اقدام شود.
نکته مورد توجه : هنگامی که جنین سقط شده به همراه برده مرده زا به آزمایشگاه تشخیص ارسال می گردد. میزان دقت تشخیص 4 برابر زمانی خواهد بود که فقط , فتوس سقط شده فرستاده می شود.
در اینجا در مورد 3 عامل عفونی ایجاد کننده سقط جنین که از معمولی ترین عوامل می باشند دستورهای اجرایی ارائه می گردد.
سقط جنین انزئوتیک (کلامیدیایی)
میشهای سقط داده شده را باید از سایر دامها برای مدت یک الی دو ماه جدا نگه داشت و چنانچه رخداد سقط جنین هنوز در گله وجود دارد این جداسازی را باید ادامه داد.
یک برنامه اجرایی واکسیناسیون در گله برای آینده تدوین نمود و در عین حال بایستی توجه داشت که میشهای سقط داده شده بر علیه این بیماری ایمن خواهند بود ولی اندسته از میشهایی که توسط میشهای سقط داده شده الوده شده اند, علیرغم واکسیناسیون انجام شده, در سال اینده مبتلا خواهند شد.
دامهای مبتلا را پس از مشورت با دامپزشک معالج, تحت درمان قرار داد.
توکسو پلاسموزیس
میشهای سقط داده شده به فوریت از میشهای آبستن جدا شوند.
مراقبت بهداشتی از نظر کنترل رفت و آمد گربه ها و آلودگیهای مواد غذایی دام با فضولات گربه ها شدیداً انجام پذیرد .
یک برنامه واکسیناسیون برای سال آینده تدوین گردد.
کامپیلو باکترفتوس
میشهای سقط داده شده از سایر دامها جدا شوند و باید توجه داشت که :
میشهای سقط داده شده برای سال اینده از سطح ایمنی بالایی برخوردارند .
تاکنون هیچ واکسن قابل مصرفی عرضه نشده است.
قابل توجه :هر چه تعداد نمونه های ارسالی به آزمایشگاه تشخیص بیشتر باشد, از نظر نزدیک شدن به نتیجه ارزشمند است ولی قبل از این کار لازم است با دامپزشک معالج راجع به سیستم مدیریت و تغذیه دام مشورت گردد زیرا علل مولد سقط, ممکن است از عوامل عفونی نبوده بلکه در این صورت به ازمایشگاه نیاز ندارد
نوشته شده توسط ...........محمد بستانی......... در ساعت | لینک | آرشیو نظرات
عوامل مولد کاهش آبستنی و سقط جنین در گاو
در زمان تشخیص آبستنی در گاوها دام هایی که توانایی باروری نداشته و آبستن نشده اند مشخص می گردند که در این ارتباط عوامل مختلفی مد نظر قرار می گیرند از قبیل : نازایی ها , سقط جنین های زودرس , زایمان پیش موعد , اتلاف گوساله های ضعیف تازه متولد شده و نیز عدم توانایی باروری در گاوهای نر که علل تاثیر عوامل مذکور را میتوان مربوط به یکی از گروه های زیر دانست:
مدیریت نادرست
نقص ژنتیکی
عوامل محیطی مانند تغذیه , سموم
بیماریهای عفونی
با توجه به اینکه اجرای مدیریت نادرست و تغذیه نامناسب از معمولی ترین علل ایجاد کننده سقط جنین میباشد با اینحال در اینجا صرفا بیماریهای عفونی مورد بحث قرار می گیرد .
اکثر بیماریهای عفونی مولد سقط جنین دارای نشانه های درمانگاهی واضح بوده ولی تشخیص نهایی آنها متلزم خدمات فوری تشخیص آزمایشگاهی دامپزشکی می باشد.
یکی از مشکلات تشخیص
آبستنی این است که گاهی فتوسهای سقط شده پیدا نشده و دام سقط کرده فقط دارای ترشحات سفید رنگ از واژن بوده که از این نظر دامدار به گمان ابستن نشدن دام , مجدد او را مورد تلقیح قرار میدهد و از این طریق که باعث انتشار عفونت می گردد بایستی این موضوع را مد نظر قرار داد.
علی ایحال با توجه به اینکه ضررهای اقتصادی ناشی از نازاییها, کاهش باروری و سقط جنین در دامداریهای با تولید بالا بسیار با اهمیت و قابل ارزیابی می باشد لذا در اینجا به مطالعه اجمالی گروه بیماریهای عفونی مولد سقط جنین در گاو می پردازیم
کامپیلوباکتریوزیس (CAMPILOBACTERIOSIS)
این بیماری به نام ویبریوزیس (vibriosis) نیز نامیده می شود . بیماری آمیزشی مزمنی است که عامل آن باکتری کامپیلوباکترفتوس و نه ریالیس (campilobacter fetus venerialis) نام دارد . راه انتقال آن آمیزشی بوده و از طریق دام نز به دام ماده می باشد باکتری پس از ورود و عبور از سرویکس طی مدت یک هفته به رحم رسیده و در آنجا جایگزین می گردد.
عفونت رحمی مدت 3 الی 5 روز طول می کشد و در این مدت دام آلوده دارای ترشحات سفید رنگ چسبنانکی است که از این نظر باعث انتشار عفونت به محیط می شود . معمولا رحم پس از چند ماه عاری از باکتری شده و دام آلوده ظاهرا بهبود می یابد و ممکن است آبستن شود ولی با اینحال بیماری در گله ظاهر گشته و از این نظر دام آلوده می تواند منبع آلودگی و انتشار باکتری در بین دام های دیگر باشد . دام نر آلوده دارای نشانه درمانگاهی خاصی نبوده ولی به عنوان منبع اصلی انتقال بیماری محسوب می گردد.
درمان آنتی بیوتیکی بیاستی 3 هفته بعد از شروع بیماری انجام پذیرد.
برای کنترل و پیشگیری ,انجام واکسیناسیون توصیه می شود. معمولاً هر سال 10 روز قبل از عمل تلقیح انجام می گیرد دام های نر و ماده لازم است واکسینه شوند و دامهای واکسینه شده بایستی از سایر دامها به مدت 6 هفته جدا بمانند .
اورئو پلاسموزیس جنیتال (GENITAL OREAPLASMOSIS)
عامل بیماری اورئو پلاسما دایورسام (urea plasma diversum) بوده و در حال حاضر در ایالات متحده (اونتاریو و آلبرتا) در بین گاوها گسترش دارد گرچه تحقیق و بررسی پیرامون اورئو پلاسموزیس به اندازه کامپیلو باکتریوزیس انجام نشده ولی با این حال تحقیقات نشان داده است که یکی از عوامل تولد گوساله های ضعیف می باشد
انتقال بیماری از طریق دام نر به دام ماده است و دام ماده آلوده در انتشار بیماری بین گله نقش مهمی دارد . چون دام ماده به این باکتری بسیار حساس می باشد لذا نقل و انتقال و جابجایی گوساله ها بزرگترین عامل خطر از نظر انتقال و انتشار بیماری محسوب می گردد.
از نشانه های واضح بیماری قرمزی مخاط واژن و وجود برآمدگی های ریز گوشتی مانند در سطح مخاط واژن که می تواند تا یک سال باقی بماند,ترشحات موکسی از واژن و سپس سقط جنین می باشد. اجرای خدمات بهداشت آبستنی در زمان شیوع بیماری می تواند تا 28 درصد از میزان شیوع بکاهد و دامهای آبستن آلوده تا میزان 85 الی 90 درصد بهبود می یابند .
درمان و پیشگیری :
در گاوهای گوشتی انجام نمی شود و بهترین زمان درمان در گاو های شیری 24 ساعت بعد از تلقیح می باشد, لذا لازم است زمان تلقیح دقیقاًثبت شده و سپس درمان انجام گیرد. چون درمان در گاوهای نر بسیار مشکل است لذا در صورت لزوم با استفاده از آنتی بیوتیکها درمان موضعی انجام می گیرد. هنوز واکسنی بر علیه این بیماری تهیه نشده است .
روش کنترل :
تغییر در روشهای مدیریتی در دامداری
مشخص کردن دامهای در معرض خطر
جدا ساختن دامهای در معرض خطر ازدامهای الوده
به کار نگرفتن دام نر آلوده در امر تلقیح
رعایت بهداشت در امر نقل و انتقال دامهای ماده
رینو تراکئیت گاوی RHINOTRACHEITIS (I.B.R)
عامل این بیماری , هرپس ویروس گاوی تیپ 1 (Bovin herpesvirus1) است که علاوه بر ایجاد عفونت تنفسی سبب عفونت چشمی , ولوواژنیت (Vulvovaginitis) نیز می گردد.
بیماری باعث کاهش توانایی باروری و منجر به سقط جنین دام می شود.
درمان: هیچگونه درمانی برای هرپس ویروس گاوی تیپ 1 وجود ندارد.
کنترل : برای کنترل از واکسن استفاده می شود واکسنها از نوع تخفیف حدت یافته و یا کشته شده می باشند و برای انتخاب نوع واکسن لازم است با دامپزشک معالج مشورت شود زیرا انتخاب غلط باعث سقط می گردد.
راه انتقال برای اولین بار استنشاقی و گوارشی است به طوریکه بلع مواد ملوث به بزاق , ادرار و یا فضولات آلوده ,باعث آلودگی می گردد.
ویروس پس از وارد شدن به بدن دام نر از راه جریان خون وارد دستگاه تولید مثل دشه و از طریق تلقیح دام ماده را آلوده می سازد. در بررسی نازاییها و عدم باروری در ماده گاوها که معمولاً تلقیح تکرار می گردد,چنانچه دام ماده آلوده به هرپس ویروس 1 باشد,با افزایش ایمنی دام پس از چند بار عدم باروری آبستنی دام به حد نرمال خواهد رسید. برای کنترل بیماری فقط اجرای یک برنامه واکسیناسیون ایده ال کافی است.
ویروس عامل اسهال گاوی BOVINE VIRUS DIARRHEA (B.V.D)n
انواع مختلفی از ویروس عامل اسهال گاوی وجود ارد این ویروس به همراه ویروس موکوزال دیزیز (MD) باعث سقط و یا تولد گوساله های ضعیف می گردد.
انتقال از راه های استنشاقی و گوارشی می باشد. ویروس پس از ورود به داخل بدن وارد خون شده و از راه تلقیح از دام نر آلوده به دام ماده انتقال می یابد که با تکرار تلقیح باعث کاهش باروری شده به طوریکه عارضه نازایی , پس از افزایش سطح ایمنی از بین می رود و دام ایمن شده می تواند آبستن شود
سقط جنین حاصل از نئوسپورا (NEOSPORA) در گاوهای شیری
نئوسپورا کانیینوم کانینوم (Neospora caninum) تک یاخته کوکسیدیایی است که در گاوهای شیری ایجاد سقط می کند. این تک یاخته از علل سقط در بسیاری از نقاط جهان منجمله کالیفرنیا به شمار می آید.
در سال 1988 برای اولین بار نئوسپورا کانینوم به عنوان سقط در سگها شناخته شد و بزودی عامل دیگری که شبیه به نئوسپورا کانینوم بود از علل سقط در گاوهای شیری تشخیص داده شد بطوری که بعدا ثابت شد نئوسپورای عامل سقط جنین گاو با نئوسپورای عامل سقط جنین سگ تفاوت جزیی دارد.
نئوسپورا کانینوم انگلی است که شباهت زیادی به توکسو پلاسما گنده ای ( عامل سقط جنین در گوسفند ) دارد. هنوز میزبان قطعی برای نئوسپورا معلوم نشده است . گرچه میزبان قطعی توکسو پلاسما گنده ای گربه است ولی تاکنون نئوسپورا کانینوم را در گربه ها پیدا نکرده اند .
میزبان نئوسپوراکانینوم ,سگ ,گربه , گوسفند , بز ,اسب و موش می باشند ( تعریف میزبان بدین صورت است که انگل در سطح بسیار کم می تواند اثر بیماریزایی روی دام داشته باشد).
خسارت وارده به صنعت گاوداری در ایالت کالیفرنیا در اثر نئوسپوراکانینوم بیش از 3500000 دلار در هر سال از نظر گوساله زایی و کاهش میزان شیر می باشد .
طبق مطالعات انجام شده در کالیفرنیا معلوم شده است که میزان تولید شیر روزانه در گاوهای سرم مثبت ( آن دسته از دام هایی که آنتی بادی بر علیه بیماری داشتند) و بر علیه نئوسپورا کانینوم آنتی بیوتیک مصرف کرده بودند 5/2 لیتر کمتر از تولید شیر در گاوهای سرم منفی ( آندسته از دامهایی که آنتی بادی بر علیه بیماری نداشتند) و آنتی بیوتیک مصرف نکرده بودند . بوده است.
مطالعه دیگری نشان داد که آن دسته از گاوهای ماده سرم مثبت ( دارای آنتی بادی بر علیه بیماری ) که مدت 189 روز از سایر دام ها مجزا شده بودند از نظر انتقال عمودی ( راه اصلی انتقال عامل سندرم سقط از جفت به جنین است 6/1 برابر پرخطرتر از دام های سرم منفی ( فاقد آنتی بادی برعلیه بیماری ) همان که بوده اند
در این مطالعه چگونگی آلودگی اولیه ناشناخته بوده و در مورد انتقال عامل سندرم فقط یک مورد گزارش شده است .
از آنجاییکه نئوسپوروزیس , از معمولی ترین علل سقط جنین در گاوهای شیری در کالیفرنیا می باشد,مطالعات نشان داده است که حضور آنتی بادیها بر علیه نئوسپورا کانینوم اطمینان ایمنی بر علیه سندرم سقط جنین را ایجاد نمی کند بلکه امکان دارد یک نوع ایمنی با واسطه سلولی را که مکانیسم آن هنوز معلوم نیست ایجاد می نماید. در گله هایی که آلودگی آندمیک می باشد,اغلب دامهای ماده تیترهای آنتی بادی بر علیه نئوسپورا کانینوم رانشان می دهند ولی با اینحال به واسطه نئوسپور ا و سایر عوامل,سقط های پی در پی ایجاد می کنند و ممکن است که طوفان سقط جنین را به صورت اپیدمیک به وجود آورد .
تحقیقات نشان داده است که خطر سقط جنین در گاوهای سرم مثبت در مناطق آندمیک ,2 الی 3 برابر بیشتر از گاوهای سرم مثبت به طور اپیدمیک اتفاق می افتد و در گله هایی که طوفان سقط مشاهده می شود ,احتمال اینکه علاوه بر نئوسپورا , آلودگی با B.V.D نیز وجود داشته باشد, بسیار زیاد است.
تشخیص
برای تشخیص , چندین آزمایش مورد استفاده قرار میگیرد . با تست آنتی بادی ایمونو فلورسنت (I.F.A.T) و آزمایش سنجش آنزیم حلقوی ایمونوشوربنت (E.L.I.S.A) می توان تیتر آنتی بادی ها را بر علیه نئوسپورا کانینوم تعیین نمود و در مورد گاوهایی که در معرض آلودگی بوده اند ولی مبتلا نشده اند. ضرورت ندارد که مورد آزمایش تعیین تیتر آنتی بادی قرار گیرند.
در تشخیص افتراقی علل ایجاد کننده سقط جنین لازم است آزمایش های سرولوژی و ایمونوهیستوشیمیایی و هیستو پاتولوژی از جنین های سقط شده انجام پذیرد .
نکته قابل ذکر اینکه چنانچه آلودگی در اواسط دوره شیر دهی باشد,موجب تحلیل رفتن جنین و سقط می گردد ولی چنانچه جنین در مراحل بعدی یعنی دیرتر در معرض آلودگی قرا رگیرد امکان رهایی از سقط وجود دارد گر چه برخی از گوساله های آلوده تازه متولد شده از نظردرمانگاهی ظاهرا طبیعی هستند ولی با انجام ازمایش های تعیین آنتی بادی معلوم می شود که در معرض عفونتهای مادر زادی داخل رحمی بوده اند
در برخی از مطالعات انجام شده در کالیفرنیا معلوم شده است که گاوهای سرم مثبت گوساله های سرم مثبت را متولد می کنند و این موضوع در مورد گوساله های سرم منفی نیز عیناً صادق است به طوری که هیچ کدام از گوساله های سرم منفی در طول این مطالعه مثبت نشدند.
پیشگیری و کنترل
اجرای روشهای پیشگیری بدون دانستن میزبان تعریف شده برای عامل بیماری, بسیار مشکل است زیرا انتقال عمودی می تواند آلودگی را بدون میزبان قطعی در گاوهای شیری ایجاد نماید. از معمولی ترین راه پیشگیری این است که از تغذیه گاوهای شیری با موادالوده جلوگیری نمود.
به طور کلی می توان گفت که گاوهای ماده سرم مثبت همانند دام های واکسینه شده , بر علیه بیماری مصون بوده و این موضوع باعث جلوگیری از طوفان سقط می گردد.
باتوجه به این که نئوسپورا کانینوم , علت بروز برخی از موارد سقط جنین های طوفانی است لذا نتایج تحقیقات انجام شده روی 20 گله که طوفان سقط با عل نئوسپورا داشته اند نشان داده است که در تعدادی ازدامهای گله, هیچگونه ارتباطی بین تیترهای آنتی بادی وسقط اپیدمیک وجود نداشته است به طوری که علت سقط در 3 گله را B.V.D و در یک گله را لپتوسپیروزیس تشخیص داده بودند . موضوع مهم دیگر این بود که نمونه های خون از دامهای سقط کرده و سقط نکرده اخذ و جمع آوری شده بود و تیتر آنتی بادی آنها با یکدیگر مقایسه شده و بطور کلی علت سقط را نئوسپورا کانینوم تشخیص داده بودند.
در پیشگیری لازم است که برنامه واکسیناسیون در دامهای شیری گله اجرا شود و در کنترل بایستی سقط های حاصله از سایر علل شناسایی شده و علل سقط های اپیدمیک و اندمیک بغیر از عامل نئوسپورا کانینوم مورد تشخیص افتراقی قرار گیرند .
سایر عوامل
از آنجائیکه عوامل مختلف باکتریایی ویروسی که در بهداشت آبستنی و سقط جنین دخالت دارند بسیار متنوعند وعوامل ذکر شده فوق از معمولی ترین و مهمترین عامل تهدید در تولید گوساله زایی می باشد. علیهذا تشخیص علت ویژه ی سقط جنین کاری بس مشکل است و ضرورت دارد که همواره دامدار, دامپزشک , آزمایشگاه تشخیص دامپزشکی و متخصص تغذیه دام با همدیگر همکاری نموده و کوشش نمایند تا علتها مشخص گردند .
کمبودهای تغذیه ای (ویتامینها و مواد معدنی) ونیز روشهای مدیریتی از علل دیگر عیوب آبستنی و سقط جنین بوده که بایستی مواردی از قبیل ارزیای کردن گاوهای نر برای تولید مناسب و تعیین نوع درمان و روش کنترل ویژه در هر کدام از بیماریهای عفونی مد نظر قرار داده شود.
نوشته شده توسط ...........محمد بستانی......... در ساعت | لینک | آرشیو نظرات
تعیین جنسیت اسپرم
سالهای اخیر انتخاب جنس یک نوزاد با استفاده از تعیین جنسیت اسپرم مورد توجه زیادی قرار گرفته است . حد اقل دلایل بسیار زیادی در مورد استفاده از این تکنیک در صنعت دامپروری وجود دارد . از قرار معلوم در هلند در آینده ای نزدیک تعیین جنسیت اسپرم در بهبود صنعت گاو شیری تکامل می یابد.
تعیین جنسیت اسپرم
اساسا در یک آزمایشگاه علمی ؛ تکنیک تعیین جنسیت اسپرم وجود دارد . کاربرد این تکنیک برای بهبود صنعت گاو شیری مشکل است . تعداد اسپرمهای لازم برای تلقیح مصنوعی زیاد هستند ؛ بطور نمونه 10 میلیون اسپرم در یک پایوت. نظر به اینکه اقدامات لازم قدم به قدم انجام میشود؛ تعیین جنسیت اسپرم های لازم برای تلقیح مصنوعی زمان می برد. هزینه های تجهیزات و پرسنل متخصص ؛ هزینه تمام شده برای اسپرم تعیین جنسیت شده را نسبتا بالا می برند . زمانی که قیمتها پایین بیاید و سرعت انجام این تکنیک افزایش یابد ؛ احتمالا همه چیز تغییر می کند اما برای اینده نزدیک فروش گسترده اسپرم تعیین جنسیت شده برای تلقیح مصنوعی در دزهای قراردادی اسپرم خیلی محتمل و حتمی نیست . با پیشرفت و استفاده از تکنیکی که شامل تلقیح غلظتهایی از اسپرم تعیین جنسیت شده با دز پایین در عمق رحم باشد ؛ می توان به بخشی از این مشکل فایق آمد. استفاده از اسپرم تعیین جنسیت شده برای تلقیح گاوهایی که تحت تیمار تخمک ریزی چند گانه قرار گرفته اند مفید است زیرا تعداد تلقیح برای این مورد محدود است . اما کاربرد وسیع استفاده از اسپرم تعیین جنسیت شده احتمالا تولید جنین به روش آزمایشگاهی خواهد بود.. تعداد سلولهابی اسپرم لازم برای تولید جنین به روش آزمایشگاهی بسیار پایین است .منافع این روش در کارایی آن معلوم می شود:
جنین های تولید شده به این روش جنسیت دلخواه را دارا هستند و باعث کاهش معنی داری در هزینه ها می شود و در کل موجب پیشرفت ژنتیکی سریع می شود.
کروموزومهای ایکس و وای :
تعیین جنسیت اسپرم بر اساس تفاوتهای موجود در دی ان ای بین جنسیتها برنامه ریزی شده است. دی ان ای خود به کروموزومهای مذکور تقسیم میشود. کروموزومهای موجود در یک گونه ؛ برای مثال گاو ؛ همیشه از نظر تعداد و اندازه مشابهند. تفاوتها فقط بین نر ها و ماده ها وجود دارد. در پستانداران ؛ سلولهای نر حاوی کروموزومهای ایکس و وای هستند و سلولهای ماده حاوی دو کروموزوم ایکس هستند . در سلولهای اسپرم و تخمک کروموزومها تقسیم شده اند. یک تخمک همیشه حاوی یک کروموزوم ایکس و یک اسپرم می تواند حاوی هر دو نوع کروموزوم ایکس و یا وای باشد. باروری با اسپرم حاوی کروموزوم ایکس منجر به ایجاد جنین ماده و باروری با اسپرم حاوی کروموزوم وای منجر به تولید جنین نر میشود. به عبارت دیگر سلولهای اسپرم ؛ جنسیت را تعیین می کنند. معمولا 50 % سلولهای اسپرم حاوی کروموزوم ایکس و 50 % حاوی کروموزوم وای هستند. با جور کردن و استفاده از نوع مطلوب و دلخواه اسپرم ؛ ما میتوانیم جنسیت را کنترل کنیم.
تکنیکها:
تنها روش موفقیت آمیزی که برای تعیین جنسیت اسپرم وجود دارد روش فلورسانس است که بر اساس تفاوت در محتوای دی ان ای پایه ریزی شده است. کروموزوم ایکس بزرگتر از کروموزوم وای است. به همین خاطر مقدار کل دی ان ای در یک سلول اسپرم حاوی کروموزوم ایکس نسبت به سلول اسپرم حاوی کروموزوم وای بیشتر است . در گاو ؛ این تفاوت در حدود 4% است. قبل از جور کردن کروموزومها ؛ سلولها که حاوی دی ان ای هستند توسط رنگ فلورسانس رنگ آمیزی می شوند. هرچه از فلورسانس بیشتر استفاده شود ؛ دی ان ای در سلول بیشتر ظاهر میشود. سلولها توسط دستگاهی بنام " فلوسیتومتر/جور کننده سلول" مرتب میشوند.
در این دستگاه چندین هزار سلول در هر ثانیه می توانند با خلوص بیش از 90 % مرتب شوند. کارایی روشهای دیگر ؛ برای مثال روشهایی که بر اساس سانتریفوژ یا تفاوت در سرعت شناوری عمل می کنند هنوز مورد بحث است. هیچیک از این روشها به ثبت نرسیده است .
در هلند:
در اوایل دهه 1990 ؛ روش فلورسانس با استفاده از دستگاه فلوسیتومتر مرکز پزشکی در آمستردام توسط موسسه هلند ژنتیک برای تولید آزمایشگاهی جنین بکار برده شد . متاسفانه ؛ باروری اسپرمهای تعیین جنسیت شده پایین بود و نمو جنین ها به خوبی اسپرمهای تعیین جنسیت نشده نبود. این مورد بیانگر این است که تاثیرات منفی در رنگ آمیزی با فلورسانس یا اشعه فرابنفش ( یو وی) وجود دارد . هر چند ؛ گوساله های متولد شده با اسپرم تعیین جنسیت شده در آمریکا و اخیرا ؛ بیشتر در انگلستان ؛ سالم هستند. با این وجود روشی که نیاز به رنگ فلورسانس و اشعه یو وی نداشته باشد ترجیح داده میشود. در سال 1999 ؛ موسسه سی آر دلتا و آمریکن ایکس وای با همکاری دانشگاه آمستردام شروع به طراحی و ساخت ماشینی جدید کردند. اساسا ؛ این ماشین اندازه هر سلول اسپرم عبوری را مورد سنجش قرار می دهد . این ماشین از تکنیکی استفاده می کند که احتیاج به رنگ فلورسانس یا اشعه یو وی ندارد . این روش هنوز در دست بررسی است ولی میتواند به عنوان ابزار ارزشمندی مطرح شود.
فلوسیتومتر/جور کننده سلول
با نمایان کردن سلولهای اسپرم با استفاده از اشعه فرابنفش ؛ محققان استفاده از نور فلورسانس را کنار گذاشتند. مقدار اشعه توسط یک نمایانگر اشعه اندازه گیری میشود و یک کامپیوتر وجود کروموزومهای ایکس و یا وای را تشخیص می دهد ( کروموزوم ایکس فلورسنت بیشتری به خود جذب میکند ). بعد از اندازه گیری ؛ جریانی از سلولها به درون دو صفحه کوچک روانه میشوند . هر یک از ذرات دارای یک بار الکتریکی است . اسپرم حاوی کروموزوم ایکس دارای بار مثبت و اسپرم حاوی کروموزوم وای بار منفی دارد . ذرات خمیده هستند و بخاطر وجود بار الکتریکی از بین دو صفحه دارای بار الکتریکی زیاد عبور کرده و جدا می شوند . در پایان ؛ ذرات در دو شیشه داروئی کوچک جمع آوری میشوند. در حقیقت ؛ محل جریان اسپرمها بسیار باریک است( 0.1 میلی متر یا کمتر) و سرعت جریان بسیار بالا است( بالای 10 متر در هر ثانیه). این امر باعث میشود که بیشتر از 1000 سلول در هر ثانیه مرتب شوند.
مهندس حمید رضا کامیارنژاد و مهندس طوطیان
نوشته شده توسط ...........محمد بستانی......... در ساعت | لینک | آرشیو نظرات
نکات مهم برای مدیریت گاوهای نزدیک زایمان
گاوها هرچه به زمان زایمان و آغاز دوره شیر دهی جدید نزدیک تر می شوند ٬ دچار تنش یااسترس بیشتری می شوند . در خلال این دوره ی انتقال ٬ بسیاری تغییرات بیولوژیکی جهت مراحل مختلف زایمان و شروع شیر دهی رخ میدهد و البته تغییرات عمده تری در روش مدیریت این دوره نیز انجام می شود که مزید بر استرس های بیولوژیکی می باشد .
همانگونه که همگان قبول دارند ٬ دوره ی انتقال دوره ی بسیار حساس در جهت پیشگیری از مجموعه مشکلات دام می باشد . با وجود تلاش بسیار متخصصین عملی تغذیه ی گاو و محققین دانشگاهی ٬ مشکلات اوایل دوره ی شیر دهی همچنان وجود دارد . یک توصیه عملی بسیار معمول این که دریافت مواد غذایی توسط دام را قبل از زایمان باید تحت نظر گرفت . دریافت غذا به ویژه در هفته ی آخر قبل از زایمان یک مسئله طبیعی است .
سه هفته قبل از زایمان دریافت ماده ی خشک گاو وتلیسه ی شکم اول حدود 1.9 و1.7درصد وزن بدن آن می باشد ولی تفاوت های عمده ای از یک گله تا گله دیگر از نظر در یافت ماده ی خشک دیده شده است . متاسفانه زمانی که نیاز گاو به مواد غذایی جهت رشد جنین و آماده شدن سیستم پستانی برای دوره ی شیر دهی بعدی افزایش می یابد ٬اشتهای گاو کاهش پیدا می کند . به همین علت توصیه ی افزایش دادن دریافت ماده ی خشک (مواد غذایی) به نظر منطقی می آید.
حدود 10 سال قبل تحقیقی انجام شده که در آن گاوهایی که به طور طبیعی قبل از زایش ٬ کاهش دریافت غذایی داشتند با گاوهایی که به طور دستی تغذیه ی اجباری شدند (به صورتی که دریافت ماده ی خشک آنها کاهش نیافت ) مقایسه گردیدند ٬ گاوهایی که به طور اجباری تغذیه شده اند ٬ تمام پس مانده ی آخور آنها به صورت دستی وارد شکمبه آنها شد (از طریق فیستول بادریچه ی تعبیه شده ). در مقایسه گاوهائی که تغذیه اجباری داشتند و دریافت ماده خشک آنها کاهش نداشت ٬وضعیت آنها پس از زایمان بهتر از گروه شاهد بود . چربی کمتری در کبد و کتون کمتری در خون داشتند و آنها شیر بیشتر و با درصد چربی بالاتری تولید کردند . برداشت منطقی از این تحقیق افزایش مقدار در یافت ماده ی خشک در قبل از زایمان بود .
شواهد قوی وجود دارد که احتمال برداشت دیگری از نتایج تحقیق فوق را تقویت می کند . تحقیقاتی در دانشگاه ایلینویز و اخیراً در دانشگاه فلوریدا انجام گردیده که نتیجه گیری جدیدی را عرضه می کند و آن این محدودیت تغذیه در دوره ی انتقال (دوره ی خشکی ) به خوبی تغذیه اجباری یا تغذیه آزاد پاسخ داده است . تحقیق دانشگاه ایلینویز نشان داد که چربی کبد گاوهای تغذیه شده با روش محدودیت ٬ کمتر بوده و پس از زایمان دریافت ماده ی خشک آن ها بالاتر رفته است .
جهت دستیابی به پاسخ واقعی ٬ نیاز به بررسی مجدد نتایج مطالعه ی تغذیه اجباری و تحقیقات انجام شده در دانشگاه های ایلینویز و فلوریدا داشتیم .
پس از بررسی نتایج تحقیق قبلی خود که در آن گاوها به روشی تغذیه شده بودند که موجب تفاوت فاحشی در دریافت ماده خشک گاوهای خشک نزدیک زایش گردید به این نتیجه رسیدیم که نتایج تحقیق ما هیچ گونه رابطه ای میان میانگین دریافت ماده ی خشک 3 هفته ی آخر آبستنی و مقدار چربی جمع شده در کبد پس از زایمان را نشان نداد ولی رابطه معنی داری را بین کاهش دریافت غذا در سه هفته آخر آبستنی و مقدار چربی جمع شده در کبد پس از زایمان گاوها را نشان داد . بدین معنی که هر چه دریافت غذا کاهش بیشتری داشت جمع شدن چربی در کبد بیشتر بود . در تحقیق اولیه ی ما تغذیه ی اجباری به ما این امکان را داد که دریافت غذا را به حداکثر برسانیم وهمچنین در جهت پیشگیری از کاهش دریافت مواد غذایی در قبل از زایمان کمک زیادی کرد و اکنون با پدیده های نوین توصیه می گردد بالا بردن دریافت غذا به سمت حداکثر ٬ جهت سلامتی و تولید خوب گاو پس از زایمان ضروری نیست . شاید بهتر باشد در دوره ی قبل از زایمان سعی و تلاش در جهت دریافت مواد غذایی شود تا بالا بردن دریافت مواد غذایی .
در یافت بالاتر ماده ی خشک زیان آور نیست و نباید علیه این کار تبلیغ گردد ولی اگر گاوها نتوانند مقدار دریافت ماده ی خشک را در خلال دوره ی زایمان ادامه دهند در معرض خطر بیشتری قرا ر خواهند گرفت . پر واضح است که امکان نگهداری اشتهای کل گاوها وجود ندارد و متاسفانه تحقیقات کافی در این خصوص وجود ندارد تا بتوان استراتژی مناسبی را در جهت جلوگیری از کم شدن دریافت ماده ی خشک ارایه نمود . تنها توصیه های منطقی را می توان قبول کرد و بکار برد . در دوره ی قبل از زایش یا دوره خشکی نزدیک زایمان به طور طبیعی گاو غذای کمتر می خورد بنابر این پیشگیری از هر مسئله ای که باعث کاهش بیشتر دریافت غذا گردد٬بسیار مهم و حیاتی است .
مهم ترین نکات جهت یادآوری :
· جایگاه گاوهای نزدیک زایمان را متراکم نکنید . این مشکل معمول گاوداری هاست به ویژه گاوداریهای توسعه یافته و در تهیه ی جایگاه مناسب جهت گاوهای در حال انتقال موفق نشده اند . تراکم جمعیت در جایگاههای با Free-stall 90% تعداد جایگاه آزاد انفرادی است . در جایگاه های بدون free-stall و باز حدود 30 متر مربع (مسقف و آزاد )برای هر گاو باید در نظر گرفته شود .
· از جابه جایی بیش از حد پیشگیری کنید . محیط های جدید و گروه جدید گاو ایجاد تنش می کند . داشتن گروه های متعدد لزوماً یک حسن نیست . به ویژه از جابه جایی گاو وتلیسه قبل از زایش باید اجتناب شود .
· گاو و تلیسه را در صورت امکان جدا از هم نگهدارید . با این که حساسیت تلیسه نسبت به گاو در برابر مشکلات کم تر است ولی اگر در محل غذاو آخور قادر به رقابت با گاو نباشد با جدا سازی آنها این مسئله ایجاد مشکل نخواهد کرد .
· از تغییر شدید جیره ی غذایی اجتناب گردد . به خصوص از افزودن ناگهانی مواد غذایی که خوش خوراک نیستند از قبیل (پودر خون٬ چربی) جلوگیری شود . دوره ی انتقال زمان خوبی جهت تغذیه دام با علوفه ی خراب یا کپک زده نیست .
· از غذای کاملاً مخلوط جهت تغذیه ی گاوهای نزدیک زایش استفاده گردد تا قابل جدا سازی و و انتخاب گاو نباشد . بدین وسیله از مصرف نشاسته و کنسانتره بیش از حد جلوگیری خواهد شد و حتی مواد غذایی غیر خوش خوراک را به این روش می توان به گاو خوراند .
· از تنش گرمایی جلوگیری کنید . به طور معمول به گاوهای شیری از این نظر رسیدگی می شود و نباید گاوهای نزدیک زایمان را فراموش کنید .
· آب تازه و به مقدار کافی در اختیار گاوها قرار دهید . روش تغذیه محدود کننده ی مقدار غذا یک امتیاز است به خصوص برای گاودارا نی که نمی توانند مقدار بالای دریافت غذا در گروه گاوهای نزدیک زایمان را انجام دهند و یا گاودارانی که ترجیح میدهند به طور اجبار دریافت ماده غذایی را بالا ببرند . با محدود نگه داشتن در یافت غذا ٬ احتمال کاهش شدید اشتها و دریافت ماده ی خشک در نزدیک زایمان افزایش می یابد . از نقطه نظر علمی کاربردی محدود کردن در یافت غذا بسیار ساده و قابل انجام است و تنها با افزایش فیبر انجام می شو د . تعداد زیادی مطالعه و تحقیق نشان داده اند که دریافت غذا توسط گاو نزدیک زا Close-up ارتباط زیادی به مقدار فیبر جیره دارد . برای موفق شدن در محدود کردن غذای دریافتی باید غذا را در آخور ها با گردن گیر و یا در Stanchion انجام داد . در صورتی که تغذیه به طو ر گروهی انجام شود٬ رقابت موجب خواهد شد که تعدادی گاو غذای بسیار محدودی در یافت کنند و تعدادی دیگر به طور غیر محدود غذا بخورند . متاسفانه به اندازه کافی مطالعه و تحقیق در این رابطه که سطح فیبر جیره و مقدار جیره ی گاو های نزدیک زا چقدر باشد تا با کمترین استرس و به آرامی دوره ی انتقال توسط گاو طی شود ٬ انجام نشده ولی به هر حال مدارک کافی وجود دارد که اشاره به تغذیه ی جیره با انرژی بالا (برای گاو close-up (Mcal/nei/b/dm 0/72-0/70 ٬ (34-40 درصد کربوهیدرات غیر فیبری NFC و حداقل 32/0 NFC )که البته این توصیه صد درصد و تضمین علیه حل مشکلات پس از زایش نیست. پیدا کردن راه و روش صحیح برای گله ی شما همیشه ساده نمی باشد ولی اجازه ندهید که چند مشکل کوچک سد راه شما جهت رسیدن به پاسخ صحیح شود .
منبع:
نوشته شده توسط ...........محمد بستانی......... در ساعت | لینک | آرشیو نظرات
راهنمایی جهت انجام یک تلقیح مصنوعی موفق
تلقیح مصنوعی (AI)تنها راه حصول حد اکثر بازده ژنتیکی و حداقل سازی بیماریهای تولید مثلی است.به علاوه تلقیح مصنوعی جایگذین اقتصادی و مقرون به صرفه ای برای تلقیح طبیعی است بدون اینکه خطرات و آسیبهای نگهداری گاونر را به همراه داشته باشد.
بهر حال تلقیح مصنوعی نیازمند تضمین اینست که که تکنیکهای با مهارت بالا و تکنیکهای مدیریتی لازم جهت کسب بازده مناسب از آن ، اجرا شود. موفقیت در برنامه تولید مثلی با معیار فاصله گوساله زاییکه اغلب تابعی از روزهایی است که تا اولین تلقیح( بعد از زایمان ) فاصله می افتد سنجیده میشود. تمامی گله ها در هر زمان مشخصی، گاوهایی در دوره باز(در فاصله زایمان تا تلقیح منجر به آبستنی) دارند . بهر حال گاوهایی که در دوره 85 روزگی بعد از زایمان آبستن نشده اند ، حتی اگر فاصله گوساله زایی مطلوب باشد، میتوانند یک مشکل اقتصادی جدی ایجاد کنند.
چهار قدم برای موفقیت :
یک برنامه تلقیح مصنوعی موفق نیازمند رعایت نکات زیر است:
1- تشخیص فحلی
2- اسپرم با کیفیت
3- آماده سازی مناسب اسپرم
4- جایدهی و تخلیه صحیح اسپرم
تشخیص فحلی :
اعمال تخصص در تشخیص فحلی با شناسایی گاو (فحل ) و جمع آوری اطلاعات شروع میشود.
ثبت اطلا عات با بر آوردی ازDUE و تاریخ زایمان شروع میشود.هر تاریخی که فحلی پس از زایمان مشاهده شده است باید ثبت شود حتی اگر برای تلقیح بسیار زود باشد و گاو فحل تلقیح نشود. یک تقویم تولید مثلی 21 روزه به صورت یک سیستم عالی جهت ثبت وقایع تولید مثلی عمل میکند ،زیرا یک بخش از تشخیص فحلی در فکر آینده بودن جهت پیش بینی دوره فحلی پیش رو است. به این دلیل که نسبت آستنی به ازای اولین تلقیح باید بین 50 تا 60 در صد باشد،پیش بینی کردن تکرار تلقیحها صحت تشخیص فحلی را ازطریق جستجوی زیرکانه علایمی از فحلی همانند:1- عدم تمایل به غذا 2- افت ناگهتانی تولید شیر 3- تغییر رفتار وبی قراری و4- افزایش جریان مایع زلال ( از واژن ) ، افزایش میدهد. کمک وسایل تشخیص فحلی با درجه های متفاوتی از موفقیت بکار گرفته شده اند. تیزر(TEASER)یا گاوهای نر ناتوان از فعالیت جنسی باعث فراهم شدن افزایشی در فعالیت جنسی میشوند که این احتمال یافتن یافتن گاو فحل را افزایش میدهد.به هر حال اینگونه دامهای GOMERشانس صدمات بویژه در محیطهای بسته، کفهای لغزندهوحصارهای نگهداری را بالا میبرند.
چسبهای کپل و رنگهای قاعده دمی وقتی که درست و صحیح استفاده و تفسیر شوند ، ممکن است مفید باشند.بیشترین ارزش این توصیه اینست که به این حقیقت توجه شود که گاوها بسیار نزدیک به فحلی مشاهده شوند.در حالیکه وسایل کمکی تشخیص فحلی دارای جایگاهی در برنامه تلقیح مصنوعی است،تصمیم نهایی برای تلقیح گاو هنوز محتاج قضاوت(در مورد نتیجه این وسایل) است.
اسپرم با کیفیت:
یک برنامه تلقیح مصنوعی به تعهد، زمان و پول نیازمند است.اساس موفقیت برنامه با محصولی با کیفیت از یک شرکت تلقیح مصنوعی قابل اعتماد شروع می شود. در حالیکه مطالعات نشان داده است که کیفیت خوب اسپرم وقتی که به خوبی نگهداری شود در طول زمان تخریب نمیشود، لیکن به خاطر اینکه مشخصات گاو نر هر سال دو بار ثبت میشودتوجه عمده ای باید به به نگهداری تعداد زیاد اسپرم برای بیش از 6تا7 ماه بکار برد.هر مشخصه جدیدی از گاو نر که گاو نربهتی را ارائه دهد باید بخشی از برنامه تولید مثلی گردد.وقتی کیفیت اسپرم مورد تردید است یک نمونه آن باید توسط شرکت تلقیح مصنوعی امتحان گردد تا ملا ک مقایسه در برآورد کیفیت اصلی اسپرم باشد.
آماده سازی اسپرم :
وقتی اسپرم منجمد از مخزن نیتروژن بیرون می آید باید در دمای ثابت 32 در جه فارنهایت نگهداری شود.سطح نیتروژن در تانک باید پیوسته تحت نظر باشد.اگر ازت دور از اسپرم باشد، اسپرم خراب خواهد شد. هیچگاه اسپرم را مجددا منجمد نکنید.وقتی یک میله اسپرم (STRAW)رااز ظرف پایه دار (GOBLET) بر میدارید باید دقت به خرج دهید. (برای اینکار) از پنس استفاده کنید.ظرف پایه دار را اقلا 2اینچ(5سانتیمتر) پایین تر از بالای گردن تانک نگهداریدآنهم برای کمتر از 10 ثانیه طوریکه در طول نگهداری میله اسپرم در معرض تغییرات دما قرار نگیردبرای به حد اقل رساندن زمان لازم برای جابجا کردن، میله اسپرم را به ترتیب فهرست و و (شماره ) گاو نر قرار دهید.درجه حرارت عمومی ذوب اسپرم95 درجه فارنهایت است، برای مدتی بین حداقل 4 ثانیه تا حد اکثر15 ثانیه.برخی سازمانها توصیه های متفاوتی برای ذوب اسپرم دارند ، به این ترتیب بهتراست وقتی اسپرم را تهیه مینمایید برای لستفاده از توصیه های اختصاصی ذوب اسپرم سوال نمایید.
( برای ذوب ) هر دو نوع وسیله واحدهای ذوب الکتریکی(CITO) ویابطریهای نوع حرارتی کافی است.درجه حرارت ذوب باید پیوسته تحت نظر باشد مخصوصا وقتی تعدادی از واحدها با هم ذوب میشوند. وقتی اسپرم ذوب شد ، خشکش کنید، نوک آنرا بچینید و در داخل تفنگ تلقیحی که قبلا گرم شده است وارد کنید.از اینکه ظرف در حال ذوب اسپرم را در معرض نور مستقیم آفتاب قرار دهید خود داری کنید.تفنگ تلقیح را زی لباس قرار دهید تا از شوک سرمایی محافظت شود و گاو را با سرعت هرچه تمامتر تلقیح کنید.بیش از آن تعداد میلاه اسپرمی که بتوانید در مدت 5 دقیقه استفاده کنید ذوب نکنید .
جایدهی ( تخلیه ) صحیح اسپرم :
اگر تمام فاکتورهای دیگر تحت کنترل باشند ، وترد سازی اسپرم اولین منبع تنوع و اختلاف میان تکنیکهای تلقیح مصنوعی است.حدود0.5 تا 1 اینچ( 1.2 تا 2.5 سانتیمتر )بعد از گردن رحمدر بدنه جای مناسبس برای تخلیه اسپرم است.رابطه ای قوی بین نسبت آبستنی پایین و تکنیک هایی که اسپرم را بسیاردورتر ، به سمت یکی از شاخه های رحم وارد میسازند یا دیگر تکنیکها وجود دارد( جدول 1 ).
اقدامات بهداشتی :
سلولهای اسپرم موجودات ریز زنده ای هستندو به موتد خارجی شامل آب ولغزنده سازها حساسند.
پلاستیکهای یکبار مصرف ، دستکشها ولوله ها نباید دوباره مصرف شوند. میله حاوی اسپرم را قبل از اینکه نوک چینی کنید کاملاخشک نمایید.و از آلوده شدن لوله قبل از وارد شدن به مهبل جلوگیری کنید.اگر مسائل تکرار شونده تولید مثلی مثل التهاب مهبل و واژن وجود دارد ، از برگه های محافظتی یکبار مصرف استفاده کنید. تخلیه اسپرم قدم به قدم به ترتیب پیشرونده اینگونه است :
1- گاو فحل را شناسایی نمایید.
2- گاو نر مورد نظر را انتخاب کنید و اسپرم را در دمای 95 در جه فارنهایت برای مدت 40 ثانیه ذوب کنید.
3- تفنگ تلقیح از پیش گرم شده.
4- اسپرم را در تفنگ تلقیح از شوک سرمایی حفظ کنید.
نوشته شده توسط ...........محمد بستانی......... در ساعت | لینک | آرشیو نظرات
اثرات پروتئین و انرژی مصرفی بر تولید مثل در گاوان شیری
مقدمه
تغذیه بعد از زایش، زمانیکه تولید شیر گاوهای شیری افزایش می یابد، می تواند عملکرد تولیدمثلی و به دنبال آن سودبخشی گله را تحت تاثیر قرار دهد. بطور کلی، افزایش نیازهای متابولیکی تولید بالا بهمراه نیاز های تولیدمثلی و سلامت، اثر متقابل بین تغذیه و تولیدمثل ( خصوصاً بعد از زایمان ) را به یک موضوع مهم در صنعت گاو شیری تبدیل کرده است. تحقیقات اخیر، نقش مهم تغذیه را در تولیدمثل تایید کرده اند، و در بیشتر حالات، کمبودهای غذایی شدید باعث مشکلات و بیماریهای تولیدمثلی شده است. همچنین، مکانیسم تغذیه ای که بر روی عملکرد تولیدمثلی تاثیرگذار است، بسیار پیچیده بوده و به طور واضح قابل تشخیص نمی باشد. با این وجود، نقش فاکتورهای غذایی مانند پروتئین و یا تعادل انرژی، و مکانیسم عملکردشان بر تولیدمثل، در سالهای اخیر، بیشتر شناخته شده است.
نقش پروتئین در تولیدمثل
به منظور افزایش تولید شیر و افزایش درآمد، تولیدکنندگان شیر سعی می کنند که مصرف غذا را ، خصوصاً در دوره ابتدای پس از زایمان، حداکثر کنند و از آنجا که، جیره های حاوی پروتئین بالا، در کل ، طعم بهتری داشته و مصرف غذا را افزایش می دهند، اغلب تولیدکنندگان، بیش از نیاز گاوها در طول این دوره، به دامهایشان پروتئین می خورانند. این جیره های غذایی با میزان پروتئین بالا، می توانند بازده تولیدمثلی را کاهش دهند. در بیشتر مطالعات، افزایش پروتئین خام جیره را، دلیل افزایش زمان تا اولین تخمک گذاری بعد از زایمان و افزایش تعداد سرویس ها به ازاء هر آبستنی و یا تعداد روزهای باز می دانند. به عنوان مثال، تحقیقات انجام شده در دانشگاه اورگان نشان داده است که گاوهایی که با پروتئین بیش از حد تغذیه شده اند ( بیشتر از ۱۰-۱۵ درصد نیازهای بالا ) ، تعداد سرویس بیشتری به ازاء هر آبستنی نیاز داشتند و در نتیجه فاصله گوساله زایی طولانی تری را نشان دادند. با این وجود، برخی تحقیقات دیگر، اثرات زیان آور سطوح بالای پروتئین مصرفی را بر تولید مثل نشان نداده اند. تناقض های مشاهده شده در مطالعات و تحقیقات مختلف، می تواند بدلیل منبع پروتئینی جیره مورد استفاده بجای کل پروتئین خام جیره باشد. برخی محقیقین معتقدند که افزایش پروتئین خام جیره، لزوماً با میزان آبستنی ارتباط نخواهد داشت. علاوه بر آن، کل پروتئین خام جیره، عمل متقابل بین تولیدمثل و پروتئین مصرفی را به میزان کافی شرح نمی دهد. بطورکلی مواد پروتئینی در بخشهای تجزیه پذیر پروتئینهایشان متفاوتند. به عنوان مثال دو جیره حاوی ۱۸ درصد پروتئین ممکن است در میزان پروتئین قابل تجزیه و غیرقابل تجزیه در شکمبه متفاوت باشند. عدم تعادل در منبع و نیاز برای پروتئین قابل تجزیه و غیرقابل تجزیه در شکمبه، هر یک ممکن است تولیدمثل را تحت تاثیر قرار دهند.
به منظور شرح چگونگی اثر منفی مصرف بیش از حد پروتئین بر باروری، ۳ فرضیه کلی ارائه شده است:
۱ـ محصولات فرعی سمی متابولیسم نیتروژن از شکمبه (آمونیاک) و کبد (اوره) ممکن است به اسپرم، تخمک و یا ابقای جنین تازه، زیان برسانند.
۲ـ عدم تعادل در انرژی و پروتئین فراهم شده، ممکن است بازده تولیدمثلی را تحت تاثیر قرار دهد.
و ۳ـ محصولات فرعی نیتروژن یا مصرف انرژی، ممکن است ترشح گنادوتروپین و یا هورمون پروژسترون را تغییر دهد. ( پروژسترون برای توسعه فولیکولی، عبورجنین در طول لوله رحم تا رسیدن به رحم و بطور کلی در ابقاء آبستنی مهم می باشد). این تاثیرات، ممکن است بطور منحصر بفرد و اختصاصی، همزمان با هم و یا با همکاری هم و بطور سینرژیک اتفاق بیفتند. همچنین، مقدار و منبع پروتئین نیز می تواند پروژسترون را متاثر سازد. امکان دارد که در مقادیری از پروتئین خام جیره که نیاز شکمبه را برای پروتئین قابل تجزیه افزایش می دهد، کاهش در غلظت پروژسترون اتفاق بیفتد. با این وجود، اثر مصرف پروتئین بر میزان پروژسترون نیاز به مطالعات بیشتری دارد و عواملی مانند، کل انرژی مصرفی و منبع پروتئین نیز باید مورد آزمایش قرار گیرند.
بدلیل تشابه تغییرات هورمونی در گاوهای تغذیه شده با جیره های حاوی پروتئین خام بالا، با آنچه که در گاوها در اثر کمبود انرژی اتفاق می افتد، بسیاری از این آثار ممکن است ناشی از اثر متقابل با انرژی بجای اسیدهای امینه یا محصولات فرعی نیتروژنی از متابولیسم شکمبه باشد. جیره های با پروتئین بالا یا جیره های حاوی پروتئین قابل تجزیه بیش از حد، می توانند تعادل منفی انرژی را با افزایش تولید شیر شدت دهند.
بطورکلی اثرات پروتئین غذا بر باروری بسیار پیچیده بنظر می رسد، فاکتورهای مختلفی مانند سن، انرژی، پروتئین غیرقابل تجزیه در شکمبه و سلامتی رحم ممکن است واکنش به تغییرات پروتئین مصرفی را تحت تاثیر قرار دهند. به منظور حداقل کردن زیانهای اقتصادی تغذیه غیرموثر پروتئین بیش از حد، بر روی تولید و تولیدمثل، جیره ها باید برای تامین مقادیر مناسبی از پروتئین قابل تجزیه و غیرقابل تجزیه در شکمبه، تهیه شوند. به عنوان مثال، برای گاوهای پر تولید و گاوهایی که در ابتدای شیردهی هستند، ۳۵ درصد پروتئین خام باید بصورت پروتئین غیر قابل تجزیه در شکمبه باشد. پس جایگزین کردن برخی منابع پروتئینی عبوری، خصوصاً در جیره هایی که بر اساس یونجه (زیرا پروتئین یونجه بسیار تجزیه پذیر است) تهیه می شوند، نیاز است.
نقش تعادل انرژی در تولیدمثل :
انرژی مصرفی می تواند یکی از مهمترین عوامل تغذیه ای موثر بر تولید گاوهای شیری باشد. انرژی مصرفی ناکافی در تلیسه ها و در گاوها در ابتدای شیردهی، عملکرد تولیدمثلی را کاهش می دهد. مصرف انرژی بیش از حد در اواخر دوره شیردهی و در دوره خشکی نیز می تواند مشکلات چاقی گاو را ایجاد کند که خود موجب کاهش بازده تولیدمثلی آنها در دوره شیردهی بعدی می شود. زمانیکه تلیسه ها با مقادیر ناکافی انرژی تغذیه شوند، دیرتر به سن بلوغ جنسی می رسند و چنانچه جیره هایی که دارای کمبود انرژی هستند به تلیسه هایی که دوره های فحلی طبیعی را شروع کرده اند، خورانده شود، ممکن است موجب توقف دوره فحلی آنها شود. گاوهای شیرده پرتولید نیز، در ابتدای دوره بعد از زایمان، ناتوان از مصرف غذای کافی به منظور تامین نیازهای انرژی برای تولید شیر هستند. وقتی که موادغذایی مصرفی نتوانند نیازهای غذایی افزایش یافته برای تولید شیر را مرتفع سازند، تعادل منفی انرژی اتفاق می افتد. در این شرایط، نیازهای انرژی بطور ناقص و از طریق متابولیسم ذخایر بدن، مرتفع می شود که این امر نیز به نوبه خود منجر به کاهش وزن بدن و شرایط بدنی می گردد. متابولیسم بیش از حد ذخایر بدن با تصفیه چربی کبدی بعد از زایمان و کاهش عملکرد تولیدمثلی در گاوهای شیری پرتولید همراه می باشد. البته میزان و مدت زمان تعادل منفی انرژی در طول ابتدای دوره شیردهی، بیشتر به غذای مصرفی بستگی دارد تا به تولید شیر. مکانیسم هایی که همراه با غذای مصرفی ناکافی بعد از زایمان و در نتیجه آن تعادل منفی انرژی ، تولیدمثل را متاثر می سازند، هنوز بطور کامل شناخته نشده اند. با این وجود، برخی احتمالات وجود دارد که رابطه آنتاگونیستی بین متابولیسم بعد از زایمان و عملکرد تولیدمثلی را روشن می سازند.
هورمون لوتئیز کننده ( LH ) ، یک هورمون مهم و حیاتی است که به منظور دوباره برقرار سازی فعالیت تخمدان، رشد نهایی و بلوغ فولیکولهای تخمدانی، تخمک گذاری و ترشح تخمدانی پروژسترون مورد نیاز می باشد. کمبود انرژی شدید ممکن است ترشح LH را تغییر دهد و در نتیجه، توسعه فولیکولی و تخمک گذاری را به تعویق بیندازد. تعادل منفی انرژی در ابتدای دوره بعد از زایمان، ممکن است که به باروری پایین همراه با اثرگذاری منفی روی کیفیت فولیکولهای تخمدان، در طول دوره تولیدمثلی، منجر شود. بطور کلی، هر فولیکول، تقریباً ۷۰ روز نیاز دارد تا کامل شود و بصورت تخمک آماده گردد. فولیکولهایی که با چنین شرایط نامطلوب انرژی روبرو می شوند ( تعادل منفی انرژی شدید در دوره ابتدایی بعد از زایمان)، در این مدت زمان تعیین شده (۷۰روز)، آمادگی انجام وظایف خود را پیدا نمی کنند. گزارش شده است که فولیکولهای در حال رشد در گاوهایی که کاهش شدید وزن را در طول ۳ تا ۵ هفته بعد از زایمان، بخود دیده اند، فولیکولهای معیوبی هستند که در طول دوره تولیدمثلی ترشح پروژسترون را کاهش داده و باروری پایینی را ایجاد می کنند.
بر اساس مطالب بالا، مشخص می شود که تولید شیر، کمبود انرژی شدید و از دست دادن شرایط بدنی با فاصله تا اولین تخمک گذاری، همبستگی مثبت و با نسبت آبستنی به اولین سرویس، همبستگی منفی دارد. به این ترتیب که برای گاوها با تولید بالا، مدت زمان طولانی تری برای اولین تخمک گذاری بعد از زایمان لازم است، همچنین نسبت آبستنی به اولین سرویس و در کل باروری، در گاوهای پرتولید پایینتر است. بنابراین استراتژی های تغذیه ای که شروع تخمک گذاری بعد از زایمان را تسریع می بخشند، می تواند بر عملکرد تولیدمثلی اثر مثبتی داشته باشد. بطورکلی، برای کاهش شرایط بدنی از دست رفته و همچنین کاهش شدت تعادل منفی انرژی بعد از زایمان، به منظور افزایش باروری، راههای متعددی وجود دارد. دو راه رسیدن به حداکثر تراکم انرژی در جیره غذایی گاوهای شیری در ابتدای شیردهی ، عبارتند از :
۱ـ افزایش میزان کربوهیدرات غیر سلولزی جیره ( مثل ذرت با رطوبت بالا)
و ۲ـ اضافه کردن چربی ( به عنوان مثال دانه کتان یا چربی عبوری )
افزایش کربوهیدرات غیر سلولزی جیره می تواند از طریق کاهش نسبت علوفه به کنسانتره و یا بوسیله تغذیه با غلات بیشتر، حاصل شود. هر چند که، جیره با مقادیر بالای غلات ممکن است منجر به اسیدوز و کاهش چربی شیر شود. از طرفی دیگر، ضمیمه کردن چربی به منظور افزایش تراکم انرژی جیره، می تواند غلظت کلسترول پلاسمای مورد نیاز برای سنتز پروژسترون را افزایش دهد،که در نتیجه منجر به توسعه باروری می شود. علاوه بر این، جیره گاوهای خشک، در طول اواخر دوره خشکی ( ۲-۳ هفته آخر )، باید به طور مناسب تنظیم شود تا اینکه گاوهای خشک، شرایط بدنی زیادی را از دست ندهند و دچار تعادل منفی شدید انرژی در هنگام زایمان نگردند.
با توجه به مطالب گفته شده، روشن است که تغذیه رابطه نزدیکی با تولیدمثل دارد. از طرفی دیگر نیز، به علت پایین بودن وراثت پذیری بیشتر صفات تولیدمثلی، پیشرفت ژنتیکی حاصل از انتخاب برای این صفات به کندی حاصل می شود و می توان گفت که در کل مدیریت (عوامل محیطی موثر ) خصوصاً تغذیه نقش بیشتری را در مقایسه با ژنتیک در بازده تولیدمثلی ایفا می کند. کمبودهای غذایی و فزونی یا نا متعادل بودن غذایی، همگی نشان داده اند که می توانند منجر به تغییرات تولیدمثلی شوند. و تنها مشکل اصلی نامشخص بودن میزان این افزایش، کمبود یا عدم تعادل می باشد که تولیدمثل راتحت تاثیر قرار می دهد. مطالعات و تحقیقات بیشتری بر روی گاوهای شیری پرتولید نیاز است تا نقش تکتک مواد مغذی و اثرات متقابلشان بر روی عملکرد تولیدمثلی روشن شود. در حال حاضر، بهترین توصیه، تهیه یک برنامه غذایی برای گاوهای شیری است که برای تمام مواد مغذی، بالانس شده باشد و تمامی نیازهای غذایی دام را برطرف کند. با این وجود، باید خاطر نشان کرد که تغذیه، تنها یکی از دلایل مشکلات و بیماریهای تولیدمثلی است. شرایط محیطی، تشخیص بموقع فحلی، زمان تلقیح مصنوعی و ذخیره و حمل اسپرم و رعایت اصول بهداشتی به هنگام زایش نیز می توانند عملکرد تولیدمثلی گله را تحت تاثیر قرار دهند. برنامه های تغذیه ای می توانند عملکرد ضعیف تولیدمثلی ایجاد شده با مدیریت ضعیف را اصلاح کنند.
منبع:بهاره طاهری
کارشناس ارشد دامپروری
نوشته شده توسط ...........محمد بستانی......... در ساعت
|